بام کاوش




نوازنده جهانی فلوت و پن فلوت برای سومین بار پیاپی ۲۲ و ۲۵ مرداد در تالار بزرگ وزارت کشور در تهران روی صحنه خواهد رفت.

لئو روخاس که در دو سال گذشته با ۱۰ سانس اجرا در تهران میزان حدود ۲۰ هزار مخاطب موسیقی در کشور بود، برای سومین بار قرار است در تالار وزارت کشور روی صحنه برود و در صورت اتمام بلیت‌های این کنسرت تا روز برگزاری برنامه او توانسته حدود ۳۰ هزار مخاطب کنسرت را در ایران میزبانی کند. 

اخبار چهره ها _ او پیش از سومین حضور متوالی خود در تهران درباره این تجربه و حضورش در سرزمین شعر و فرهنگ معتقد است: پیش از اجرای کنسرت در ایران شناخت من از این کشور تنها مختص به فوتبالش بود. فوتبال ملی ایران را دنبال می کردم ولی کنسرتم باعث شد با آداب و فرهنگ این کشور بیشتر آشنا شوم و در این اجراها متوجه شدم مردم ایران مردمانی بسیار با احساس و خوش برخورد هستند.»

روخاس درباره اجرای مرداد امسال نیز معتقد است: برای این اجرا باز هم قطعا با تفاوت های بسیار نسبت به کنسرت قبلی روی صحنه خواهم آمد و برنامه ریزی ویژه ای در این باره دارم. برخی آثار جدید را اجرا خواهم کرد و در این بین تمام تلاشم این است که بتوانم بار دیگر مخاطبان حاضر در سالن را غافلگیر کنم.»

او در اجرای قبلی خود در تهران و در حالی که به زبان انگلیسی سخن می‌گفت رو به حضار گفت: درست است که هم اکنون در تهران هستم اما سفر من به تهران درست از زمانی آغاز شد که پیشنهاد اجرا در کشور شما به من داده شد. من از همان روز تهران بودم و به راستی خودم را در ایران احساس می کردم. به راستی که من امشب به آرزو و رویایم رسیدم.»

لئو روخاس متولد ۱۹۸۴ در اکوادور است. این موزیسین در فصل پنجم مسابقه استعدادیابی Das supertalent پیروز شد و بعد از آن به شهرت زیادی دست پیدا کرد و با آثارش در نقاط مختلف دنیا روی صحنه رفت.



حمیدرضا صدر منتقد سینما و پژوهشگر در تازه‌ترین پست اینستاگرامی خود، یادداشتی را درباره رابین ویلیامز بازیگر فقید 

سینمای جهان و پنجمین سالی که از خودکشی‌اش می‌گذرد، منتشر کرده است که بدین شرح است: از وداع رابین ویلیامز پنج سال گذشت. به این عکس دوران کودکی رابین ویلیامز خیره شده ام. پسری با نگاهی ساده و صمیمی در جامه ای آراسته که به 

دوربین چشم دوخته. چگونه می شود چنین پسری در بزرگسالی اش با آن همه محبوبیت و معروفیت زندگی اش را با دستان خودش پرپر کرده باشد؟

آن سادگی و صمیمیت با کلام شیرینی گره خوردند و از او مرد بزرگ حرفه نمایش ساختند. همه تصور می کردند او را می شناسند و مردی است که همان دور و برشان بسر می برد. در آثارش 

پزشک شد، معلم، جن، زن، پیتر پن. همه را به وجد می آورد. خنداند و امید داد، اما حالا که اگوست رسیده پنج سال از 

خودکشی اش سپری شده. گویی همین دیروز بود خبر حلق آویز کردنش در خانه اش همه را میخکوب کرد. مأموران اورژانس که رسیدند سه چهار ساعت از مرگش گذشته بود. در شصت و سه سالگی.

افسرده بود و دلمرده. بی نشان از رابین پر شر و شوری که می شناختیم. یک سالی با خودش کلنجار میرفت. همسرش نوشت بیماری زوال عقل 

مغز رابین را به گلوله بسته بود. دوستش گفت پارکینسون گرفته بود و یکی از پزشکانش برای توصیف وخامت حالش افزود شبیه این بود سلول های سرطانی یک به یک اعضای بدنش را به بند کشیده اند. رابین به

خواب نمی رفت، توهم زده بود، مبتلا به فراموشی، به زحمت قدم برمی داشت و روز و شب را گم کرده بود. هر که بود، دیگر رابین نبود.

خودش روزگاری گفته بود همیشه فکر می کردم بدترین چیز در زندگی این است تنها بمانید، ولی دریافتم بدترین چیز این است آدم های دور و برتان به شما احساس تنهایی القا کنند. و چه پایان طعنه آمیزی. رابین در تنهایی رفت و با وداع ناگهانی و تلخش به خیلی ها احساس تنهایی القا کرد. دوباره به عکس رابین پسر بچه نگاه می کنم، ولی عکس ها همیشه حقیقت را نمی گویند.»

جسد رابین ویلیامز در تاریخ ۱۱ اوت ۲۰۱۴ در خانه‌اش پیدا شد و پس از تحقیقات، مشخص شد که او خودش را حلق آویز کرده است، به گفته همسرش او در سال های پایانی عمرش از 

افسردگی شدید رنج میبرد و به پارکینسون مبتلا شده بود.

 



 محمود دولت آبادی با وجود آنکه این روزها به عنوان یک چهره ادبی شناخته می‌شود، اما فعالیت هنری خود را از تئاتر آغاز کرد، او که متولد ۱۰ مرداد سال ۱۳۱۹ بود، در سال ۱۳۳۸ به تهران آمد و سال بعد در تئاتر پارس مشغول کار شد. از آغاز دهه چهل در کلاس‌های نمایش آناهیتا شرکت کرد و به بازیگری تئاتر رو آورد و آرام آرام نوشتن را هم به صورت موازی آغاز کرد. او در دههٔ چهل در نمایشنامه‌هایی از برتولت برشت و بهرام بیضایی و اکبر رادی نقش بازی کرد.

کلیدر» معروف‌ترین رمان دولت‌آبادی است که پس از آزادی از زندان در دهه ۵۰ نگارشش را آغاز کرد و نزدیک به ۱۵ سال برای این رمان زمان گذاشت. جای خالی سلوچ»، طریق بسمل شدن» و کلنل» از جمله آثار معروف این هنرمند است.

او در فیلم کارگردانان معتبری چون عباس جوانمرد، بهرام بیضایی و داریوش مهرجویی به ایفای نقش پرداخته است که فیلم گاو» هم از این دست آثار است.



عجب هندسه ای دارد این تبعید

قانونی به مساحت همه ی دلتنگی ها.

قاعده اش در بی شرمی های روزگار ضرب می شود

و محیطش با خستگیهات جمع .


رویاها با هزاران صفر برابر می شوند

و سایه های تاریک تکرار

مجذور عمری می شود شریف،

تهی از توان گردنکشی!


نقطه پرگار باختنی است با شکوه!

باختنی همسفر همه ی شعاع های دویدنت.

و تو با غرورت می مانی

تنها و شکسته

مانده در راه!

و فرسنگها دورتر از امروزت.


مجید غلامرضایی

چهاردهم اردیبهشت نود و هفت


به یاد خواننده‌ای که زود گل کرد و زود پژمرد

نام اصلی‌اش حسین آهنیان مقدم بود و معروف شده بود به افشین مقدم، خواننده‌ای که با زمستان گل کرد و در اولین روز مردادی تابستان ۱۳۵۵ در یک سانحه تصادف در جاده شمال جان خود را از دست داد.

رومه ایران – محسن بوالحسنی: نام اصلی‌اش حسین آهنیان مقدم بود و معروف شده بود به افشین مقدم، خواننده‌ای که با زمستان گل کرد و در اولین روز مردادی تابستان ۱۳۵۵ در یک سانحه تصادف در جاده شمال جان خود را از دست داد.

مقدم که ۸ مهر سال ۱۳۲۴ به دنیا آمد نزد عطاالله خرم موسیقی آموخت و اولین آلبومش یعنی زمستان به سرعت گل کرد. سال ۱۳۵۴ ترانه زمستان در همین آلبوم آنچنان همه گیر شد که هنوز زمستان‌ها از رادیو و تلویزیون پخش می‌شود و برعکس خواننده‌اش عمری کوتاه نداشت.

افشین» که یاد خودش را توسط ترانه زمستون» با آهنگی از سیاوش قمیشی و تنظیم وارژانِ تکرار ناشدنی، جاودانه کرده بود، می‌رود طرف آسمان. حسین پناهی می‌گفت: ما بدهکاریم به آنان که صمیمانه از ما پرسیدند: ببخشید امروز چندم مرداد است؟» حسین» هم می‌دانست مرداد می‌رود. فروغ» هم این‌طور تمام شد. می‌گفت به آغاز فصل سرد ایمان بیاوریم و زمستان درگذشت.

سعید دبیری ترانه‌سرای زمستان افشین مقدم در گفت‌و‌گویی آخرین دیدار با این خواننده را این طور توصیف کرد: قبل از سفر شمال، به استودیو بل آمد و اصرار داشت که آهنگ هجرت را ضبط کند. بعضی از دوستانش گفتند همان شب با آن‌ها خداحافظی هم کرده بود. انگار به دلش افتاده بود.»

تورج شعبانخانی در گپی کوتاه با ایران» از دوستی و خاطره قرار همکاری‌اش با افشین مقدم می‌گوید:

ما با هم دوست بودیم و قرار بود یک کار مشترک هم با هم انجام بدهیم. در واقع من با اردلان سرافراز دوستی صمیمانه و نزدیکی داشتم و همیشه خانه اردلان بودم و بسیاری از هنرمندان آنجا رفت و آمد می‌کردند که یکی از این چهره‌های جوان و مستعد افشین مقدم بود. خدابیامرز هر چقدر مستعد، با وقار و با محبت و دلسوز بود همانقدر هم بدشانس بود. من آن موقع که با او آشنا شدم هنوز زمستان را نشنیده بودم و وقتی شنیدم به معنی تمام و کمال مسحور صدا و لحن و رنگ حنجره این آدم شدم. متأسفانه زود او را از دست دادیم و من معتقدم اگر می‌ماند واقعاً می‌توانست یک سر و گردن از همه همدوره‌ای‌های خود بهتر باشد.

درست است که در کار‌هایی که از او شنیدیم بیشتر صدای گرم او به گوش می‌آید، اما افشین مقدم صدایی بسیار توانا داشت و در محفل‌هایی که دور هم بودیم و می‌خواندیم به وضوح می‌شد توانایی‌اش را دید و شنید. یک خاطره بامزه که همیشه از او در ذهن من می‌ماند این است که دیدم یک روز پشت ماشینش یک کلاه مأموران راهنمایی رانندگی گذاشته بود. گفتم افشین قضیه از چه قرار است؟ گفت: این را گذاشتم که هر وقت خواستند جریمه‌ام کنند سرم کنم! بسیار مهربان بود و با معرفت و با اینکه از ما کوچک‌تر بود طوری با ما قدم برمی‌داشت که انگار همسن یا حتی از ما بزرگتر است. گاهی حسرت می‌خورم که بچه‌هایی که از میان ما رفتند یکی از یکی بهتر، گل‌تر و با استعدادتر بودند. با این حال او با زمستان همیشه در خاطره می‌ماند.»

ترانه ماندگار زمستون با صدای زنده یاد افشین مقدم، ترانه سرا: سعید دبیری، آهنگساز: سیاوش قمیشی، تنظیم: واروژان


منبع: رومه ایران

اگر بدنیا نمی آمدم

هر یک از استخوانهایم از آن دیگری است؛

و شاید که آنها را یده ام.

و فکر می کنم اگر من به دنیا نیامده بودم

شاید فقیر دیگری می توانست قهوۀ خود را بنوشد

در این ساعت سرد هنگامی که زمین،

بوی غبار انسانی را می دهد و چنین غمگین است،

ای کاش می توانستم بر تمامی درها بکوبم

واز کسی، نمی دانم چه کس، تقاضای بخشایش کنم

و برایش نان های کوچک تازه بپزم

اینجا

در تنور قلبم

 "سزار والیه خو"



پابلو نرودا
به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
اگر سفر نکنی
اگر کتابی نخوانی
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی
اگر از خودت قدردانی نکنی

به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
زمانی که خودباوری را در خودت بکشی
وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند

به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
اگر برده‏ی عادات خود شوی
اگر همیشه از یک راه تکراری بروی
اگر روزمرگی را تغییر ندهی
اگر رنگ‏های متفاوت به تن نکنی
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی

 به آرامی آغاز به مردن می‏کنی
اگر از شور و حرارت
از احساسات سرکش
و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامی‌دارند
و ضربان قلبت را تندتر می‌کنند
دوری کنی.

به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی
اگر ورای رویاها نروی
اگر به خودت اجازه ندهی
که حداقل یک بار در تمام زندگی‏ات
ورای مصلحت‌اندیشی بروی.
امروز زندگی را آغاز کن!
امروز مخاطره کن!
امروز کاری کن!
نگذار که به آرامی بمیری.

نامت‌ را در شبی‌ تار بر زبان‌ می‌آورم‌

ستارگان‌
برای‌ سرکشیدن‌ ماه‌ طلوع‌ می‌کنند
و سایه‌های‌ مبهم‌
می‌خسبند
خود را تهی‌ از ساز شعف‌ می‌بینم‌
ساعتی‌ مجنون‌ که‌ لحظه‌های‌ مُرده‌ را زنگ‌ می‌زند
نامت‌ را در این‌ شب‌ تار بر زبان‌ می‌آورم‌
نامی‌ که‌ طنینی‌ همیشگی‌ دارد
فراتر از تمام‌ِ ستارگان‌ُ
پرشکوه‌تر از نم‌نم‌ باران‌
آیا تو را چون‌ آن‌ روزهای‌ ناب‌
دوست‌ خواهم‌ داشت؟
وقتی‌ که‌ مه‌ فرونشیند
کدام‌ کشف‌ تازه‌ انتظار مرا می‌کشد؟
آیا بی‌دغدغه‌تر از این‌ خواهم‌ بود؟
دست‌هایم‌ بَرگچه‌های‌ ماه‌ را فرو می‌ریزند
فدریکو گارسیا لورکا



پدرو سالیناس

نمی‌خواهم برای زیستن 
جزایر، قصرها و برجها را. 
چه لذتی فراتر از 
زیستن در ضمایر! 
 اکنون دگر برکن لباست را 
نشانیها و تصاویر را.   
من،
 تورا اینگونه نمی‌خواهم 
هماره در هیبت دیگری، 
دخترِ همیشه از چیزی. 
تو را ناب می‌خواهم، آزاد 
تو؛ بی هیچ کاستی. 
می‌دانم آنگاه که بخوانم تو را میان همه جهانانیان، 
تنها تو، تو خواهی بود.
 و آنگاه که بپرسی مرا،
 اوکه تو را می‌خواند کیست؟ 
او که تو را از آن خویش می‌خواهد. 
مدفون خواهم ساخت نامها را، 
عناوین را، تاریخ را. 
همه چیز را درهم خواهم شکست 
تمامی ‌آنچه را که پیش از زادن بر من آوار کرده‌اند.
و به گاه ورود  به گمنامی ‌و عریانی ابدی سنگ و جهان 
تو را خواهم گفت: 
”من تو را می‌خواهم، این منم.




ستایش


مجال ستایش موهایت ندارم
باید برای تک تک آن نغمه ها سر دهم
دیگر عاشقان تو را به چشم دیگر می طلبند اما
تنها آرزوی من آرایش موهای توست

تو و من ، چون سنگِ مزار فرو می افتیم
و این گونه ، عشق نافرجام ما
چون هستی جاویدانِ خاک ، پایاست

دوست می دارم آن وجب خاکی که تو هستی
من که در مراتع سبز ِ افلاک
ستاره ای ندارم ، این تکرار ِ توست
تو ، تکثیر دنیای من.

در چشمان ِ درشت ِ تو نوری است
که از سیارات مغلوب به من می تابد
بر پوست تو ، بغض ِ راه هایی می تپد
هم مسیر ِ شهاب و تندر ِ باران
منحنی کمرت قرص مهتاب ِ من شد
و خورشید ، حلاوت دهان ژرف تو
نور سوزان و عسل ِ سایه ها
من در خفا ، میان سایه و روح دوستت دارم.

پابلونرودا



بیداری_زندگی

 

چگونه بی درد بیدار شوم؟
بی دلهره آغاز کنم؟
رؤیایم مرا به سرزمینی برد
که در آن زندگی وجود ندارد
و من می مانم
بی روح،
بی احساس

چگونه تکرار کنم؟
روزها را از پس دیگری،
افسانه ی ناتمامم را،
چگونه تحمل کنم؟
تصویر رنج های فردا را،
با دشواری های امروز؟

چگونه مراقب خود باشم؟
با زخم هایی که سر باز می کنند
و حادثه ها،
دلیل این زخم ها،
همیشه در من زنده می مانند،
حادثه هایی شبیه زمین،
شبیه دیوانگی کبود زمین،
و زخم دیگری که بر خود روا داشته ام،
هر ساعت شکنجه می کند،
بی گناهی را که دیگر من نیستم.

کسی پاسخ نمی دهد،
زندگی بی رحم است.

 کارلوس دروموند دِآندراده



وصیت نامه- ویکتور خارا

 پنج هزار نفر این جاییم 

  در این بخش کوچک شهر

  چه دشوار است سرودی سرکردن

   آن‌گاه که وحشت را آواز می‌خوانیم

  وحشت آن‌که من زنده‌ام

    وحشت آن‌که می‌میرم من

    خود را در انبوه این همه دیدن

     و در میان این لحظه‌های بی‌شمار ابدیت

     که در آن سکوت و فریاد هست

      لحظه پایان آوازم رقم می‌خورد.




کنون، کوچکِ من
شاخه های پیچکِ گل را هدیه کن
و سینه های عطرانگیزت را
به دمی که می تازد
غم باد
و پروانه ها را لگدکوب می کند.

دوستت دارم
و
شادمانی من
می گزد لبانِ نرم تو را.

گرانه و سنگین بود
این
به من عادت کردن ات.

عادت به روح منزوی و وحشی من
و نامم
که از آن گریزانند همه .
مدیدی هست
ای مروارید تک
تو را عاشقم
و
تو را چون بانوی کهکشان باور دارم.

گل های شادی را از کوهپایه می چینم
فندق های سیاه تو را
و سبدهایی از حصیر جنگل
پر از بوسه ها
با تو چنان می کنم
که بهار
با درختان گیلاس.

پابلو نرودا




سرود پسری با هفت دل-لورکا

 

هفت دل دارم

دل هایی است بر دامنم

اما دل من در میان آنها نیست.

در کوه های بلند، مادر

آن جا که گاه به باد بر می خورم

هفت دختر با دستانی بلند

مرا در آیینه هایشان بردند

جهان را با نغمه پیموده ام

با دهانی که هفت گلبرگ دارد

با قایق های ارغوانی

بی هیچ پارویی، بادبانی.

در دشت هایی زیسته ام

از آن دیگران

و رازهایی که در گلو داشتم

بی اختیار برگشوده ام

مادر کوه های بلند

وقتی قلب من بر قله پژواک آنها بر می آید

در برگی از خاطرات ستاره ای

با باد در هم می شوم

هفت دل

دل هایی است بر دامنم

اما دل من در میان آنها نیست




یک صد سوار-لورکا

در این خانه سپید
عذاب ابدی انسان به پایان می رسد

یک صد اسب سم بر زمین می کوبند
سوارنشان همه مرده

زیر ستاره های لرزان
چراغ های نفتی
دامن ابریشم زن
بر روی ساق های مسی اش می لرزد

یک صد اسب سم بر زمین می کوبند
سوارنشان همه مرده

سایه های دراز و سیاه
از افق های ابرآلود سر می رسند
سیم باس گیتاری
پاره می شود

یک صد اسب سم بر زمین می کوبند
سوارنشان همه مرده




غایب از نظر- لورکا -ترجمه شاملو

"تقدیم به کسی که باید بود و نیست و حسرت نبودنش را التیامی نیست" 

 

نه گاو نرت باز می‌شناسد نه انجیربُن
نه اسبان نه مورچه‌گان خانه‌ات.
نه کودک بازت می‌شناسد نه شب
چرا که تو دیگر مرده‌ای.
نه صُلب سنگ بازت می‌شناسد
نه اطلس سیاهی که در آن تجزیه می‌شوی.
حتا خاطره خاموش تو نیز دیگر بازت نمی‌شناسد
چرا که تو دیگر مرده‌ای.
پاییز خواهد آمد، با لیسَک‌ها
با خوشه‌های ابر و قُله‌های درهمش
اما هیچ‌کس را سر آن نخواهد بود که در چشمان تو بنگرد
چرا که تو دیگر مرده‌ای.
چرا که تو دیگر مرده‌ای
همچون تمامی ِ مرده‌گان زمین.
هم‌چون همه آن مرده‌گان که فراموش می‌شوند
زیر پشته‌یی از آتش‌زنه‌های خاموش.
هیچ‌کس بازت نمی‌شناسد، نه. اما من تو را می‌سرایم
برای بعدها می‌سرایم چهره تو را و لطف تو را
کمال ِ پخته‌گیِ معرفتت را
اشتهای تو را به مرگ و طعمِ دهان مرگ را
و اندوهی را که در ژرفای شادخویی ِ تو بود.
زادنش به دیر خواهد انجامید ــ خود اگر زاده تواند شد ــ
آندلسی مردی چنین صافی، چنین سرشار از حوادث.
نجابتت را خواهم سرود با کلماتی که می‌موید
و نسیمی اندوهگین را که به زیتون‌زاران می‌گذرد به خاطر می‌آورم.




تفاوت; بورخس


کم‌کم تفاوت ظریف میان نگه‌داشتن یک دست
و زنجیر کردن یک روح را یاد خواهی گرفت.
این‌که عشق تکیه‌کردن نیست
و رفاقت، اطمینان خاطر.
و یاد می‌گیری که بوسه‌ها قرارداد نیستند
و هدیه‌ها، عهد و پیمان معنی نمی‌دهند.
و شکست‌هایت را خواهی پذیرفت
سرت را بالا خواهی گرفت با چشم‌های باز
با ظرافتی نه و نه اندوهی کودکانه
و یاد می‌گیری که همه‌ی راه‌هایت را هم‌امروز بسازی
که خاک فردا برای خیال‌ها مطمئن نیست
و آینده امکانی برای سقوط به میانه‌ی نزاع در خود دارد
کم کم یاد می‌گیری
که حتی نور خورشید می‌سوزاند اگر زیاد آفتاب بگیری.
بعد باغ خود را می‌کاری و روحت را زینت می‌دهی
به جای این‌که منتظر کسی باشی تا برایت گل بیاورد.
و یاد می‌گیری که می‌توانی تحمل کنی.
که محکم هستی.
که خیلی می‌ارزی.
و می‌آموزی و می‌آموزی
با هر خداحافظی
یاد می‌گیری




بورخس

اگر بتوانم یک‌بار دیگر زندگی کنم
می‌کوشم بیشتر اشتباه کنم
نمی‌کوشم بی‌نقص باشم .
راحت‌تر خواهم بود
سرشارتر خواهم بود از آن‌چه حالا هستم
در واقع، چیزهای کوچک را جدی‌تر می‌گیرم
کمتر بهداشتی خواهم زیست
بیشتر ریسک‌ می‌کنم
بیشتر به سفر می‌روم
غروب‌های بیشتری را تماشا می‌کنم
از کوه‌های بیشتری صعود خواهم کرد
در رودخانه‌های بیشتری شنا خواهم کرد
جاهایی را خواهم دید که هرگز در آن‌ها نبوده‌ام
بیشتر بستنی خواهم خورد، کمتر لوبیا
مشکلات واقعی بیشتری خواهم داشت و دشواری‌های تخیلی کمتری
من از کسانی بودم
که در هر دقیقه‌ی عمرشان
زندگی محتاط و حاصل‌خیزی داشتند
بی‌شک لحظات خوشی بود اما
اگر می‌توانستم برگردم
می‌کوشیدم فقط لحظات خوش داشته باشم
اگر نمی‌دانی که زندگی را چه می‌سازد
این دم را از دست مده !
از کسانی بودم که هرگز به جایی نمی‌روند
بدون دماسنج
بدون بطری آب گرم
بدون چتر و چتر نجات
اگر بتوانم دوباره زندگی کنم- سبک سفر خواهم کرد
اگر بتوانم دوباره زندگی کنم - می‌کوشم پا کار کنم
از آغاز بهار تا پایان پاییز
بیشتر دوچرخه‌سواری می‌کنم
طلوع‌های بیشتری را خواهم دید و با بچه‌های بیشتری بازی خواهم کرد
اگر آن‌قدر عمر داشته باشم
- اما حالا هشتادو پنج ساله‌ام
و می‌دانم رو به موتم - 



بیش از نیمی از سال گذشته و همانطور که انتظار می‌رفت نقش‌آفرینی‌های خارق‌العاده‌ای داشته‌ایم که می‌توانیم در مورد آن‌ها صحبت کنیم. بسیاری از این بازی‌ها مربوط به فیلم‌های مستقل و هنری بوده، اما برخی فیلم‌های بزرگ نیز وجود دارند که ارزش صحبت کردن از آن‌ها در این زمینه را دارا هستند.

به گزارش مووی مگ به نقل از برترین ها، برخی از این نقش‌آفرینی‌ها ممکن است در مراسم اهدای جوایز سینمایی در پایان سال در خاطر داوران باقی مانده باشند و شوربختانه برخی نیز فراموش خواهند شد. با این وجود این نقش‌آفرینی‌ها دستکم ارزش صحبت کردن را دارند. در ادامه قصد داریم شما را با بهترین نقش‌آفرینی‌های سال ۲۰۱۹ تاکنون در دنیای سینما آشنا کنیم.

۱۰. ماتیاس اسخونارتس - موستانگ»

اگر می‌خواهی اسبت را کنترل کنی، باید اول خودت را کنترل نمایی». یکی از بهترین فیلم‌های جشنواره ساندنس، موستانگ» (The Mustang) یک فیلم پویا و زیبا و اولین تجربه کارگردانی لور ده کلرمون-تونر در مورد رابطه نزدیک بین یک زندانی سرسخت و یک اسب وحشی است. این فیلم ماهیتی بسیار قابل پیش بینی دارد و شاید با فیلم سوارکار» (The Rider) که سال قبل منتشر شد در جایگاه پایین‌تری قرار دارد، اما چیزی که این اثر را متمایز می‌سازد تصویرسازی صادقانه از رابطه‌ای که گفته شد و پردازش شخصیت‌هاست. ماتیاس اسخونارتس، بازیگر بلژیکی فیلم از سال ۲۰۱۱ و با فیلم سرسخت» (Bullhead) درخشش خود را آغاز کرد و در این فیلم نیز بار دیگر بازی خارق‌العاده‌ای از خود ارائه داده است.

اسخونارتس در این فیلم نقش یک زندانی در نوادا را بازی می‌کند که محل زندگی او در مجاورت بیابان و کوهستان‌های منطقه قرار دارد. او برای دوره بازپروری‌اش به مزرعه‌ای فرستاده شده که در آن زندانیان به آموزش موستانگ‌های وحشی مشغول می‌شوند. این فیلم از آن فیلم‌های پر از دیالوگ نیست و داستان پیچیده‌ای نیز ندارد، اما بن‌مایه شاعرانه آن به اندازه کافی هیجان انگیز و جذاب است و البته بازی کاملاً متعهدانه اسخونارتس نیز قدرت داستان را دوچندان می‌کند. حتی وقتی که شخصیت او ساکت و مودب است نیز می‌توان انرژی منفی موجود در حرکات او را که از فاجعه خبر می‌دهد درک کرد. این سبک بازی همواره یکی از نقاط قوت اسخونارتس بوده است. او می‌تواند نقش یک مرد حساس را بازی کند و همزمان شخصیتی شرور باشد.

۹. الیویا وایلد - ویجیلانته»

الیویا وایلد یکی از آن بازیگرانی است که لیاقت بسیار بیشتر از آنچه که بدست آورده دارد. او هرازگاهی نقش مهمی در فیلم‌های مستقل بازی می‌کند و کارنامه هنری قابل توجهی نیز دارد، اما نقش‌هایش عمدتاً مورد بی‌مهری قرار می‌گیرند. امسال، اما به لطف تحسین منتقدان، وایلد به خاطر اولین تجربه کارگردانی خود در فیلم کمدی خرخوان» (Booksmart) مورد توجه قرار گرفته، اما همه بازی خارق‌العاده‌اش در فیلم ویجیلانته» (A Vigilante) را نادیده گرفته‌اند. از عنوان فیلم شاید چنین بربیاید که باید انتظار چیزی شبیه تله مرگ» (Death Wish) را داشته باشید، اما ویجیلانته» فیلم متفاوتی است که ممکن است برخی را ناامید سازد، زیرا آن فیلم انتقامی که به نظر می‌رسد نیست.

تُن و گام بندی فیلم نیز مناسب همه نبوده و به خاطر ماجرای داستان، تماشای آن ممکن است دردناک باشد. الیویا وایلد در این فیلم نقش زنی را بازی می‌کند که از لحاظ جسمی و روحی تحت شکنجه قرار می‌گیرد. او یک گرگ تنهاست که به ن قربانی کمک کرده که با زور از دست شکنجه‌گران خود فرار کرده و در مقابل نیز هیچ چیز عایدش نمی‌شود. بازی وایلد در این نقش بسیار تاثیرگذار است. شخصیت او همواره با حملات وحشت مواجه شده و وایلد نیز به شکلی حیرت انگیز بین احساسات شخصیت خود تعادل برقرار می‌کند.

۸. مدس میکلسن - شمالگان»

جو پنا با کانالی مختص موسیقی و فیلم کوتاه در یوتیوب برای خود نامی دست و پا کرد. او همچنین آگهی‌های تبلیغاتی کوتاهی نیز ساخته و برای اولین فیلم بلند خود نیز بهترین بازیگر ممکن را انتخاب کرد. فیلم‌هایی که در مورد نجات از شرایط سخت هستند می‌توانند بهترین عرصه برای بازیگران به منظور نمایش دادن استعداد‌های خود باشند، کاری که پیش از این توسط تام هنکس، جیمز فرانکو، لیام نیسن، رابرت ردفورد و بسیاری دیگر انجام شده است.

اکنون مدس میکلسن این فرصت را یافته که تمام بار فیلم شمالگان» (Arctic) را روی شانه‌های خود با کاریزمایی دوست داشتنی به دوش بکشد و تنش بی‌محابای ناشی از رنج، عذاب و درماندگی شخصیتش را به تصویر بکشد. کسانی که به دنبال یک روایت توصیفی هستند هیچ فلش‌بک به زندگی گذشته، عکس‌های خانوادگی یا مونولوگ خاصی در مورد عواقب سقوط هواپیمایی که میکلسن قربانی آن است نخواهند دید، اما تغییرات چهره میکلسن بسیار بهتر و رساتر از هر مونولوگی سخن می‌گوید. او امیدش را از دست می‌دهد، آن را باز می‌یابد و تمام توانش را به کار می‌گیرد. فیلم شمالگان» مولفه‌های تاثیرگذار دیگری مانند فیلمبرداری و فضای فیلم را نیز دارد، اما چیزی که این فیلم را به یادماندنی می‎‌سازد بدون شک بازی کنترلی میکلسن است.

۷. ایزابلا هوپرت - گرتا»

شاید فیلم بزرگی نباشد، اما گرتا» (Greta) برای علاقمندان به فیلم‌های تریلر تعقیبی دهه ۹۰ هیجان‌انگیز خواهد بود. این فیلم خیلی به مکان‌های غیرقابل پیش بینی نمی‌رود و در برخی صحنه‌ها نیز چندان راضی کننده نیست، اما در کل می‌توان آن را فیلمی جذاب دانست. دلیل عمده جذابیت این فیلم بازی تحسین برانگیز ایزابل هوپرت، بازیگر افسانه‌ای فرانسوی است که به گفته خودش تاکنون نقش یک سایکوپات را بازی نکرده بود.

در سکانسی که گرتا سرنگی مرگبار را در گردن مردی که تسلیم شیطان شده فرو می‌کند، هوپرت اولین کاری که به ذهنش خطور می‌کند را به صورت فی‌البداهه انجام می‌دهد: رقصیدن. همین حرکات هستند که باعث شده بازی او غیرقابل پیش‌بینی و بسیار لذت بخش باشد. جای تعجب ندارد که استودیو سازنده تصمیم گرفت سکانس رستوران را به عنوان اولین کلیپ تبلیغاتی فیلم منتشر سازد.

۶. الیزابت ماس - بوی او»

تماشای این فیلم برای همه آسان نیست و شاید برای برخی خسته کننده باشد. مهم نیست در پایان چه فکری در مورد این فیلم می‌کنید، اما همه در مورد یک موضوع با هم توافق خواهند داشت: درخشش الیزابت ماس در فیلم. در سه بخش اول فیلم شاید به این نتیجه برسید با شخصیت‌هایی روبرو هستید که هیچ ایده‌ای نسبت به آن‌ها ندارید. این موضوع ارتباط برقرار کردن با فیلم و داستان را دشوار می‌سازد.

اما بازی ماس چنان قدرتی دارد که نمی‌توانید چشمتان را از او بردارید و بازی طبیعی و تاثیرگذارش توجه شما را به خود جلب می‌کند. بازی ماس در این فیلم قابل توجه بوده و یکی از آن نقش‌آفرینی‌هایی است که تاکنون از او ندیده‌ایم. بازی او در فیلم ما» (Us) را نیز نباید نادیده گرفت که در مدت کوتاه حضورش در داستان توجه همه را به خود جلب می‌کند.

۵. آنر سوینتن برن - یادگاری»

فیلم یادگاری» (The Souvenir) به کارگردانی جوانا هاگ یک فیلم رویایی و جاه‌طلبانه است که فرصتی را برای درخشش در اختیار آنر سوینتن برن قرار می‌دهد. داستان فیلم در اوایل دهه ۸۰ روایت شده و برن نقش یک دانشجوی جوان فیلمسازی به نام جولی را بازی می‌کند که شیفته مردی می‌شود که از لحاظ شخصیتی کاملاً متفاوت از اوست و در حالی که او خبر ندارد در واقع یک معتاد به هروئین است.

برن دختر تیلدا سوینتن است که در این فیلم نقش مادر متمول آنر را بازی می‌کند. این فیلم اولین بازی سوینتن کوچک در نقش اول داستان است که می‌توان آن را بهترین نقش‌آفرینی او نیز دانست. زیبایی بازی او در لحظه‌های سکوت و بدون دیالوگش نهفته است و شخصیت خود در داستان را با مهارت و به روشی صادقانه و قابل باور خلق می‌کند. فیلم اجازه می‌دهد که اتفاقات ماجرا با برداشت‌های بلند پیش بروند تا زمانی که مخاطب همراه با جولی نفس می‌کشد و برن نیز به خوبی عناصر احساسی حیاتی شخصیتش را پیدا می‌کند. جولی آسیب‌پذیری‌های خاص خودش را داشته و از عدم اطمینان رنج می‌برد و برن نیز به خوبی و تماماً این جنبه‎‌های شخصیت خود را درک کرده است. قسمت دوم این فیلم نیز در راه است و بار دیگر می‌توانیم شاهد یک بازی خیره کننده دیگر از برن باشیم.

۴. لوپیتا نیونگو - ما»

ما» (Us) به عنوان یکی از محبوب‌ترین و مورد انتظارترین فیلم‌های امسال بار دیگر مهارت‌های کارگردانی و داسان پردازی جوردن پیل و قدرت او در خلق فضای دلهره آور را به تصویر کشید. او بار دیگر بخش زیادی از داستان شخصیت‌هایش را خودش می‌نویسد. اگر چه همه بازیگران فیلم بازی‌های قابل توجهی از خود ارائه می‌دهند، اما این لوپیتا نیونگو است که فیلم را می‌د و ما را به یاد بازی‌های خارق‌العاده تاریخ سینما در نقش دو شخصیت متفاوت با استفاده از یک بازیگر می‌اندازد.

بازی نیونگو در این فیلم را باید یک کلاس بازیگری مجانی دانست که نباید از دست داد. او در این فیلم بیش از هر چیز دیگری با چشمانش بازی می‌کند و چه چشم‌های حیرت انگیزی. او در این فیلم نقش یک مادر ظاهراً ساده و معمولی به نام آدلاید و همزاد شیطان صفتش، رِد، را بازی می‌کند. او هر دو نقش خود را به خوبی ایفا می‌کند که می‌توان آن را بهترین نقش‌آفرینی این بازیگر بااستعداد تاکنون دانست که به خوبی توانسته انرژی، غم و ترس را به شخصیت خود در فیلم بیاورد. او در هر صحنه‌ای که بازی می‌کند و در قالب هر شخصیتی که هست، فیلم را از آنِ خود می‌سازد.

۳. جولین مور - گلوریا بل»

وقتی که به سراغ بازسازی یک فیلم می‌روید و می‌خواهید به شکل برداشت به برداشت آن را بازسازی کرده و به یک فیلم بزرگ تبدیل کنید، ساخت فیلمی به تاثیرگذاری فیلم اول نه تنها دشوار است بلکه برای شخصیت نقش اول داستان نیز بسیار سخت است که آن شخصیت را طوری بازی کند که تازگی داشته باشد. اما جولین مور در فیلم گلوریا بل» (Gloria Bell) دقیقاً همین کار را کرده است.

این بازسازی به خوبی فیلم اصلی با عنوان گلوریا» به کارگردانی سباستین للیو و بازی پائولینا گارسیا بود و بخش قابل توجهی از موفقیت فیلم مرهون بازی خارق‌العاده جولین مور است. او در نقش اول داستان چنان آسیب‌پذیر، دوست داشتنی و همزمان قدرتمند است که هیچگاه از تماشای شخصیت او خسته نمی‌شوید. در واقع هر بار انتظار بیشتر و بیشتری از او دارید. بدون شک اگر این فیلم اوایل سال میلادی کنونی منتشر نمی‌شد، جولین مور شانس بیشتری برای مورد تحسین قرار گرفتن توسط منتقدان داشته و شانس بیشتری در فصل جوایز سینمایی نیز داشت.

۲. تارون اگرتون و جیمی بل - راکت‌من»

بعد از فیلم موفق راپسودی بوهمیایی» (Bohemian Rhapsody)، باید خوشحال باشیم که فیلم راکت‌من» (Rocketman) نیز عدالت را در حق شخصیت، میراث و موسیقی التون جان انجام داد. این فیلم از جنبه تاریک زندگی این موسیقیدان دور نمی‌شود و گاهی اوقات ریسک‌هایی نیز انجام می‌دهد. تبدیل فیلم به یک جعبه موسیقی نیز ایده جالبی بوده، اما برای اینکه همه چیز خوب باشد به بازیگر مناسب نیاز دارید و تارون اگرتون نیز همان بازیگر مناسب برای این نقش است.

او انرژی و جذابیت خاصی به نقش خود می‌دهد که در سکانس‌های پرجنب و جوش فیلم شاد و فریبنده و در سکانس‌های دراماتیک شکننده قلب‌هاست. از همه مهم‌تر اینکه او خود تمام آهنگ‌های موجود در فیلم را خوانده و وقتی نتیجه را می‌بینید متوجه می‌شوید که چنین استراتژی بسیار موثر و مهم است. او از اعماق قلبش آواز می‌خواند و آهنگش را حس می‌کند، چیزی که معنای آن‌ها در داستان است. وقتی از اگرتون صحبت می‌کنیم نباید جیمی بل را فراموش کنیم. جنبه دوستی و مشارکت خلاقانه بین شخصیت برنی تاوپین و التون جان به احتمال فراوان بهترین بخش از فیلم است و بل نیز به همان خوبی تارون در نقش برنی فرو رفته است.

۱. آنتونیو باندراس - درد و شکوه»

سال ۲۰۱۹ پدرو آلمودوار با یک فیلم بسیار شخصی و هوشمندانه به نام درد و شکوه» (Pain and Glory) بازگشت. این فیلم که هوشمندانه نوشته شده و از لحاظ فضای داستانی بسیار قوی ساخته شده در مورد پیری، مرگ، اضطراب، افسردگی، اعتیاد، فیلمسازی، کودکی، مادر بودن، افتخار و از همه بیشتر، درد است. این فیلم که به تاثیرگذارترین شکل ممکن با افشاگری‌های غافلگیر کننده، لحظات احساسی و حتی سکانس‌های زیبای انیمیشن ساخته شده نشان می‌دهد که آلمودوار هنوز هم یکی از بهترین کارگردانان جهان است. گاهی اوقات گفته می‌شود که یک بازیگر برای ایفای یک نقش خاص به دنیا آمده و این موضوع کاملاً در مورد آنتونیو باندراس در این فیلم صدق می‌کند.

او در این فیلم نقش سالوادور مالو را بازی می‌کند، یک فیلمسازی کهنه کار اسپانیایی که از درد عضلانی، درد مفاصل، وزوز گوش، اعتیاد و بسیاری مشکلات دیگر رنج می‌برد. باندراس همکاری‌های متعددی با آلمودوار داشته، اما به سختی می‌توان نقشی را پیدا کرد که چنین عمیق و غنی نوشته شده و او با مهارت تمام به شکل کامل آن را به تصویر بکشد. در بازی باندراس می‌توان ریزترین و جزئی‌ترین نمود‌های درد و رنج فیزیکی و روانی شخصیت اصلی داستان را دید و حس کرد. 


 

هالیوود

سینماپرس: محبوب‌ترین فیلم‌ها در ژانر علمی تخیلی که از سال ۲۰۰۰ تا کنون اکران شده اند را معرفی می‌کنیم.

به گزارش سینماپرس، در قرن بیست و یکم با وجود پیشرفت تکنولوژی، جلوه‌های بصری باعث آسیب زدن به داستان‌ها شده و فیلمنامه‌هایی که عمق فکری ندارد سینمای علمی تخیلی را به خطر انداخته اند. اما هنوز هم فیلم‌هایی هستند که در این ژانر حرف‌های زیادی برای گفتن در مورد گذشته، حال، آینده و وجود بشریت خواهند داشت.

فیلم‌هایی مانند ۲۰۰۱:یک ادیسه فضایی»، سولاریس»، برزیل»، متروپلیس» و بلید رانر» با اینکه قدیمی هستند، اما هنوز هم بر ما تاثیر می‌گذارند. جلوه‌های بصری که داستان این فیلم را تغذیه می‌کنند، بینش، آینده نگری و حال و هوای مخاطب را عمیقاً تحت تأثیر قرار می‌دهد.

کارگردان‌های بزرگی هستند که فیلم‌های علمی تخیلی منحصر به فردی را در این عصر ساخته اند که در ادامه به معرفی آن‌ها می‌پردازیم.

 

لوپر Looper

فیلم‌های علمی تخیلی شاخص در قرن ۲۱+تصاویر

لوپر یک فیلم موفق در ژانر علمی تخیلی است که توسط رایان جانسون نویسندگی و کارگردانی شده است و بهترین فیلم او بعد از آجر» است.

در سال ۲۰۷۷ یک گروه مافیایی از سفر زمان غیر قانونی استفاده می‌کند و کسانی را که می‌خواهند از بین ببرند به گذشته می‌فرستند تا توسط لوپرها کشته شوند. یکی از این لوپرها که قربانی‌هایی از آینده را می‌کشد شخصیتی به نام جو است. اما این بار قربانی جدید او، خودش است که از سی سال آینده و به همین خاطر نمی‌تواند آینده خودش را بکشد چون در این صورت خودش نیز نابود خواهد شد و  حالا در پی حل این مشکل است.

این فیلم علمی تخیلی یک فیلمنامه هوشمند و تدوینی بسیار چشمگیر دارد که وقتی با بازی بی نظیر جوزف گوردن ترکیب می‌شود، به فیلمی تبدیل خواهد شد که از ابتدا تا پایان هیجان انگیز است. در حالی که این فیلم بر روی سفر زمان تمرکز دارد، اما در واقع بررسی انتخاب‌های ما در زندگی است که آینده و گذشته ما را تغییر می‌دهد.

****

برف شکن Snowpiecer

فیلم‌های علمی تخیلی شاخص در قرن ۲۱+تصاویر

بونگ جون هو که اخیرا جایزه نخل طلای کن را دریافت کرده است، یکی از بهترین کارگردان‌های معاصر است. کار شگفت انگیز او بر این فیلم که بر اساس یک کتاب کمیک فرانسوی است شاید بهترین انتخاب برای این است که با سینمای متنوع او آشنا شویم.

در سال ۲۰۳۱، یک آزمایش برای متوقف کردن گرمای جهانی با شکست مواجه می شود و جهان به عصر یخبندان باز می گردد. مردم اندکی که از این حادثه جان سالم به در برده اند، باید بر روی یک قطار به نام برف شکن» زندگی کنند. اما مردم این قطار همانطور که اغلب در دنیای واقعی می‌بینیم به دو دسته تقسیم شده اند.

این فیلم بازیگران رویایی مثل کریس اوانز، ادهریس، جان هارت، تیلدا سوینتون و اوکتاویا اسپنسر را داراست.

****

دنی دارکو Donnie Darko

فیلم‌های علمی تخیلی شاخص در قرن ۲۱+تصاویر

دنی دارکو تنها در ۲۸ روز فیلمبرداری شد و فیلمی است که برای هر نوع مخاطبی درک و فهم آن سخت است. این یک فیلم مبهم است که از روز اکرانش جنجال‌های زیادی را به وجود آورد و هنوز هم نظریه‌های زیادی در مورد آن مطرح می‌شود. ریچارد کلی کارگردان این فیلم بعد از این فیلم به گونه‌ای محو شد و تنها چند فیلم افتضاح را ساخت، اما دنی دارکو شگفت انگیز باقی ماند.

در یک شب در سال ۱۹۸۸، یک مرد جوان به نام دنی دارکو توسط یک خرگوش انسان نما به بیرون خانه کشیده می‌شود تا یک راز را به او بگوید. این موجود عجیب به دارکو می‌گوید، در طی ۲۸ روز و ۶ ساعت و ۴۲ دقیقه و ۱۲ ثانیه دیگر دنیا پایان می‌یابد.

دنی دارکو نمی‌تواند از پس این اتفاق شوکه کننده بر آید و به خاطر این راز بزرگ، تمام روایطش را بقیه قطع می‌کند و به دنبال این خرگوش راز آلود می‌رود. بدون شک دنی دارکو یکی از اصیل‌ترین نمونه‌های فیلم‌ها در ژانر علمی تخیلی است.

****

ورود Arrival

فیلم‌های علمی تخیلی شاخص در قرن ۲۱+تصاویر

ورود یک فیلم پر زرق و برق دیگر از دنیس ویلنو است، که بر اساس داستان کوتاه تد چیانگ به نام داستان زندگی تو» ساخته شده است.

لوئیس بنکس، یک زبان شناس ارتشی است. وقتی چندین سفیه فضایی بر روی زمین فرو می‌آید، دنیا متزل می‌شود. تلاش‌هایی برای ارتباط با بیگانگان که هدف آن‌ها نامشخص است آغاز شده و لوئیس بنکس برای این کار فرا خوانده می‌شود. یان دونلی فیزیکدان برای کمک به او انتخاب شده است و مهمترین ماموریت این دو این است که تشخیص دهند این بیگانگان صلح جو هستند و یا برای جنگ آمده اند. چالش دیگر آن‌ها در این میان این است که ارتش راه حمله را پیش گرفته است.

ویلنو موفقیت بالایی در لمس فلسفه در این فیلم کسب کرده است؛ این فیلم یک معجزه است که رابطه بین زبان و اندیشه را بررسی می‌کند و ما را توسط سینمای بزرگ خود مجذوب می‌کند.

****

بلید رانر ۲۰۴۹ Blade Runner ۲۰۴۹


فیلم‌های علمی تخیلی شاخص در قرن ۲۱+تصاویرفیلم سینمایی بلید رانر که در سال ۱۹۸۲ منتشر شد، اقتباسی از رمان فیلیپ کی دیک بود و توسط ریدلی اسکات ساخته شد. بلید رانر ۲۰۴۹ نیز که ۳۵ سال بعد از این فیلم آمده است، به یکی از شگفت انگیزترین فیلم‌های علمی تخیلی قرن ۲۱ تبدیل شده است.

در بلید رانر ۲۰۴۹، داستان ۳۰ سال بعد از اولین فیلم را شاهد هستیم. مامور کِی» که برای پلیس لس آنجلس کار می‌کند، پرده از یک راز طولانی بر می‌دارد که جامعه را به هرج و مرج می‌کشد. برای جلوگیری از یک فاجعه، او باید شکارچی سابق به نام ریک دکارد را پیدا کند تا به سوال‌های او پاسخ دهد.

ویلنوو داستانی خلق می‌کند که پر از تاریکی است. دنیایی که از نظر فیزیکی در حالی فروپاشی است. راجیر دیکینز، مدیر تصویر برداری این فیلم است است و در موفقیت آن نقش بسزایی داشت. همه می‌دانند که اسکار به داستان‌های سیاه جایزه نمی‌دهد، اما او در نهایت جایزه بهترین تصویر برداری را بعد از ده دوره نامزدی دریافت کرد.


 

نسخه کلاسیک پاپیون» با یک پایان پوچ‌گرایانه، رفتارهای ضدحقوق بشری دولت فرانسه را به چالش می‌کشد.

  •  
  • پاپیون جدید، کارنامه سیاه حقوق بشر در فرانسه را تطهیر می‌کند

 

فیلم پاپیون»، باسازی دوباره‌ فیلمی به همین نام است که در 1973 توسط فرانکلین جی. شافنر» ساخته شد. این فیلم با الهام از کتابی به همین نام از هانری شاریر»  روی پرده سینما نقش بست. کتابی که نخستین بار در 30 آوریل 1969 منتشر شد.

این کتاب بلافاصله پس از انتشارش در سال 1969 به پرفروش ‌ترین کتاب در فرانسه تبدیل شد و در ایران نیز با همین نام در یکی از مجلات دهه 1350 به صورت پاورقی منتشر شد و چندین ترجمه از آن تاکنون روانه بازار شده است.

هانر شاریر نویسنده رمان پاپیون

پاپیون» نام مستعار نویسنده در دوران زندان است و رمان درباره رخدادهای مرتبط با دوران مجازات اوست که در یک دوره  14  سال  از 1931 تا 1945 در یکی از مستعمرات فرانسه‌، در جزیره‌ای دور دست زندانی شد. شاریر» به اشتباه به جرم قتل در فرانسه محکوم به یک زندگی دشوار در زندان جزیره شیطان، در ناحیه گویان در شمال شرقی آمریکای جنوبی شد.

پس از مدت کوتاهی زندانی شدن در کین فرانسه،  پاپیون با یک کشتی به جزیره شیطان رفت و در آنجا با زندگی بی رحمانه زندانیان در مستعمره فرانسه مواجه شد، زندانی که خشونت و قتل در بین محکومانش متداول بود.

پاپیون نسخه جدید

پاپیون نسخه قدیمی

 پاپیون با لوئیس دگا»، بانکدار پیشین محکوم به جعل و تقلب دوست می‌شود. او موافقت می‌کند که از دگا در مقابل زندانیان شروری که در تلاش برای کشتن او هستند، محافظت کند. نسخه کلاسیک پاپیون» در سال 1973 با حضور دو ستاره قدرتمند سینما استیو مک کوئین» و داستین هافمن» ساخته شد.

سمت راست داستین هافمن / سمت چپ استیو مک کوئین

پاپیون» روایت فرار غیر محتمل دو هم‌بند از زندانی واقع در جزیره گوآم فرانسه است که فرار از آن به خاطر مخاطرات دریایی، غیرممکن به نظر می‌رسد. شاریر دوبار، یکبار سه سال و بار دیگر به مدت پنج سال به دلیل فرار به زندان انفرادی فرستاده شد.

شاریر ماجرای فرار خود را در کتابی جنجالی و پرفروش منتشر کرد که مبنای دو فیلم‌ سینمایی و چندین سریال تلویزیونی متعدد شد، اما پاپیون محصول 2018 به کارگردانی مایکل نوئر»  ملهم از فیلم   شافنر» با شرکت استیو مک کویین و  داستین هافمن است. تفاوت فیلم جدید کارگردان دانمارکی، با نسخه کلاسیک شافنر تاکید بر تطهیر دولت ضد حقوق بشری فرانسه است. درواقع ادعای سازندگان نسخه جدید، با یک پایان بندی تازه ، ارائه عاقبت شاریر است.

 اما دو نکته قابل تامل در متن هر دو فیلم و کتاب شاریر، تاکید بر دوستی و اعتماد میان یک جاعل و یک سارق است که این رابطه به اهرمی برای زنده ماندن هردوی آنها  تبدیل می‌شود و این ترکیب بکر در شخصیت‌پردازی، محور اصلی درام در هر دو نسخه کلاسیک و باسازی شده است.

نسخه جدید پاپیون» اثر گذاری خود را مدیون بازی‌های فوق العاده دو بازیگر اصلی فیلم است. چارلی هانن» در این فیلم در تمامی  لحظات فیلم ، از استیو مک کوئین در نقش پاپی (شاریر) بدتر است و  نمی‌تواند تاثیر سال‌های حبس انفرادی را در شخصیت شاریر به تصویر ‌کشد.

اما زندگی شاریر در این کتاب پر از ادعا و ضدادعاست، مثلا دو کتاب در جواب کتاب پاپیون منتشر شده و یکی از کتاب‌ها با اتکا به مستنداتی اثبات نشده، تلاش می‌کند به مخاطبانش بقولاند که شاریر قاتل نبوده و برای چنین جرمی اصلا به زندان نرفته است. کتاب دیگری با مستندات ساده‌انگارانه‌ای، سعی در پروپاگاندا دارد. در کتاب دوم اشاره می‌شود، امکان نداشته که شاریر بتواند برای همه چیزهایی که می‌گوید، شاهدی داشته باشد. این دو کتاب در مخالفت با شاریر به دستور دولت فرانسه به نگارش درآمد تا کارنامه سیاه حقوق بشری این دولت، از ننگ بزرگی که در یک کتاب پرفروش و درنسخه سینمایی و کلاسیک پاپیون مورد توجه قرار گرفت، رهایی یابد. 

این دو کتاب اصرار داشتند  که ماجرای کتاب  پاپیون»  یا واقعی نیست یا اگر هم در زندان‌هایی تبعیدی فرانسه در مستعمرات نظایر آنها اتفاق افتاده بود برای خود شاریر اتفاق نیفتاده و به روایتی 10 درصد از آنچه شاریر در این کتاب به نگارش درآمده بر سر شاریر آمده است.

در سال 2005 حتی یک مرد 104 ساله پیدا شد که ادعا کرد پاپیون واقعی اوست نه شاریر. اما شاریر از معدود زندانیانی بود که از زندان استعماری فرانسه با نام جزیره شیطان مشهور، توانست فرار بکند و مرگ او هم در ونزوئلا همزمان با اکران فیلم پاپیون همزمان شد.

اما پرسش این است که علی رغم ساخته شدن یک نسخه کلاسیک قابل اعتنا، چرا این فیلم پس از 45 سال دوباره باسازی شد؟ در یک شرایط آرمانی خیلی خوب است که فیلم‌های بسیار خوبی که به شکل فاجعه‌باری ساخته شده‌اند، باسازی شوند. تقریبا هیچ فیلمسازی به سراغ بازسازی فیلم‌هایی که خوب ساخته شده‌اند، نمی‌رود.

باسازی فیلم های خوب قدیمی به خصوص اثری مثل شاهکار شافنر که یکی از بهترین بازی‌های استیو مک کوئین و داستین هافمن را در اوج محبوبیت آنها در بر دارد ریسک بسیار بزرگی است، چون کمتری بازیگری رامی‌توان پیدا کرد که روی دست اساتید بلند شود، به خصوص دو هنرپیشه‌ای که هیچ کدام موقعیت مک کوئین و هافمن را ندارند.

طبیعی است که در نقد این اثر بحث مقایسه دو اثر پیش خواهد آمد، از این منظر   دلیلی برای بازسازی این داستان وجود ندارد و حتی می‌توان ادعا کرد، رامی مالک همتای قدرتمندی در طراز داستین هافمن نیست.

فیلم پاپیون سرگرم کننده است، هر چند کارگردان نوئر موفق نشده که به درونمایه این داستان یا جوهره روایی اثر دست پیدا کند. فیلم فعلی بسیاری از دیالوگ‌های فیلم کلاسیک شافنر را حتی تکرار می‌کند که این دیالوگ‌های فضای واقع‌گرایانه فیلم را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

نوئر نمی‌تواند خودش را از تاثیر فیلم شافنر خلاص کند.  پاپیون محصول 1973 یک اثر حماسی بود که در آن وحشی گری زندانبانان گیرایی داشت، چون کاریکاتور نبود، متاسفانه در نسخه جدید، زندان و زندانبانان بسیار کاریکاتوری هستند.

روایت جدید فیلم شافنر از نظر کیفیت کار قابل قیاس و حتی در نمایش شرایط زندان و فجایع تبعیدگاه از فیلم نسخه کلاسیک فراتر نمی‌رود. این داستان قدیمی تنها مشکلی که دارد با پایان بندی مرسوم امروز هالیوود، دولت فرانسه و ستم دستگاه قضایی این کشور را با یک پایان شاد خوشحال کننده، به خوبی تطهیر می‌کند. نسخه جدید امید و مقاومت را برجسته می‌کند، در صورتیکه نسخه کلاسیک با یک پایان پوچ‌گرایانه،  رفتارهای ضدحقوق بشری دولت فرانسه را به چالش می‌کشد.


پیتر هاندکه

پیتر هاندکه» که حالا برنده مهم‌ترین جایزه ادبی جهان شده است، کارنامه ‍مهمی هم در عالم سینما دارد و علاوه بر فیلمنامه‌نویسی و کارگردانی چند فیلم، تجربه بازیگری نیز دارد.

به گزارش ایسنا، پیتر هاندکه» نویسنده ۷۶ساله اتریشی که امسال موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات شد، علاوه بر دنیای ادبیات، در عالم سینما نیز به عنوان کارگردان، فیلمنامه‌نویس و حتی بازیگر چهره‌ شناخته‌شده‌ای است. 

او ابتدا سریال تلویزیونی شرح وقایع جاری» را در سال ۱۹۷۱ با فیلمنامه‌ای از خودش ساخت و سپس اولین فیلم بلندش را به نام زن چپ‌دست» در سال ۱۹۷۸ با اقتباس از رمانی به همین نام از آثارش مقابل دوربین برد که در اولین نمایش جهانی خود در بخش رقابتی جشنواره کن آن سال رونمایی شد و در ادامه توانست مدال طلای سینمای هنری آلمان را در سال ۱۹۸۰ کسب کند.

فیلم بعدی هاندکه» به نام زمان مرگ» به نویسندگی و کارگردانی خودش در جشنواره کن ۱۹۸۵ در بخش رقابتی یکی از نامزدهای نخل طلا بود. غیبت» نیز سومین فیلم بلند سینمایی او بود که در بخش رقابتی جشنواره فیلم ونیز در سال ۱۹۹۲ حضور داشت.  

ویم وندرس» سینماگر نامدار آلمانی تهیه‌کنندگی هر دو فیلم زن چپ‌دست و غیبت» از ساخته‌های پیتر هاندکه» را بر عهده داشته و برونو گانتس» بازیگر معروف سوئیسی نیز نقش اصلی آن‌ها را ایفا کرده است.

همکاری پیتر هاندکه» و ویم وندرس» در سینما به این‌جا ختم نمی‌شود؛ او در نگارش فیلمنامه نسخه سینمایی ترس دروازه‌بان از پنالتی» بر اساس داستان خودش با وندرس» همکاری کرد و در ادامه نیز در نگارش فیلمنامه‌ حرکت اشتباه» (۱۹۷۵) و فیلم‌های معروف زیر آسمان برلین» (۱۹۸۷) و روزهای زیبای آرانخوئز» (۲۰۱۶) با وندرس» همکاری کرد. 

پیتر هاندکه و ویم وندرس (۱۹۹۲)- نمایش فیلم غیبت»

پیتر هاندکه» تاکنون نگارش متن ۱۹ فیلم سینمایی و تلویزیونی و نمایش را بر عهده داشته که برخی از آن‌ها اقتباس از آثار خودش بوده است. 

او در عالم بازیگری نیز تاکنون در سه فیلم زمان مرگ» (۱۹۸۵) به کارگردانی خودش، از روح زمان» (۱۹۸۵) ساخته ویرجیل ویدریش» و روزهای زیبای آرانخوئز» به کارگردانی ویم وندرس» مقابل دوربین رفته است. 

این چهره مطرح فرهنگی در اتریش در چهل و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم کن در سال ۱۹۸۷ یکی از داوران بخش رقابتی بود. 

ترس دروازه‌بان از ضربه پنالتی»، داستان کودکان»، بر فراز دهکده‌ها»، پیمودن دریاچه کنستانس»، نامه کوتاه، وداع طولانی»، ماجراهای مداد» و زن چپ‌دست» مهمترین کتاب‌های نوشته پیتر هاندکه» هستند که جوایز متعدد و مهمی چون جایزه گئورگ بوشنر» (۱۹۷۳) و جایزه فرانتس کافکا» در سال ۲۰۰۹، جایزه بین‌المللی ایبسن» برای نمایشنامه‌نویسی در سال ۲۰۰۴ و در نهایت نوبل ادبیات ۲۰۱۹ را برای او به ارمغان آورده‌اند. 


معرفی بهترین فیلم های جنگی تاریخ سینما

فیلم‌های برتر جنگی، چه درباره تاریخ جنگ باشند و چه درباره مسائل ی، آن‌قدر شما را در بهر داستان فرو می‌برند که تصور می‌کنید در آنجا حضور دارید. زمانی که این فیلم‌ها خوب ساخته شوند گویی به کتاب تاریخ زندگی بخشیده‌اند. اگرچه در فیلم‌های اکشن هم خشونت رخ می‌دهد اما در فیلم‌های جنگی به جنگ

فیلم‌های برتر جنگی، چه درباره تاریخ جنگ باشند و چه درباره مسائل ی، آن‌قدر شما را در بهر داستان فرو می‌برند که تصور می‌کنید در آنجا حضور دارید. زمانی که این فیلم‌ها خوب ساخته شوند گویی به کتاب تاریخ زندگی بخشیده‌اند.

اگرچه در فیلم‌های اکشن هم خشونت رخ می‌دهد اما در فیلم‌های جنگی به جنگ و خشونت به دیده احترام می‌نگرند و آن را ستایش می‌کنند. این فیلم‌ها معمولاً پر از صحنه‌های اکشن هستند که اغلب عنصر رئال فیلم را تحت تأثیر قرار داده و باعث می‌شوند که تصور کنیم به تماشای یک فیلم فانتزی نشسته‌ایم. صحنه پر از سلاح‌های جنگی مختلف است و صورت شخصیت‌ها خون‌آلود است. تمام این اتفاقات در دنیای سینما رخ می‌دهد. به همین دلیل در اینجا ۳۱ فیلم جنگی را به شما معرفی می‌کنیم. بنابراین خود را برای دیدن صحنه‌های خشن آماده کنید. این نکته را به یاد داشته باشید که در ترتیب قرار گرفتن فیلم ها در این لیست، اولویت خاصی مدنظر نبوده است.


۱. مهلکه – The Hurt Locker – ۲۰۰۸

جرمی رنر پیش از نقش‌آفرینی در انتقام جویان در این فیلم مأمور خنثی کردن بمب‌ها در عراق بود. این کار آن‌قدر دشوار است که این فیلم برای کاترین بیگلو جایزه اسکار به ارمغان آورد. اما جنگ با وجود سختی برای افسرهایی مانند ویلیام جیمز همانند اعتیاد است. بااینکه در صحنه‌هایی باعث دردسر خود و همراه هانش می‌شود (کشف کودکان بمب زده) اما این دقیقاً جایی است که او می‌خواست باشد. این فیلم یک نگاه صادقانه به جنگ دارد.


۲. مدفن کرم‌های شب‌تاب – Grave of the Fireflies – ۱۹۸۸

استودیوی گیبلی یک موضوع خشن را به فیلم‌های جالب و سرگرم کننده تبدیل می‌کند. این انیمیشن ژاپنی به تأثیر جنگ بر کودکان و تغییر مسیر زندگی آن‌ها اشاره دارد. انیمیشن به آن‌ها این امکان را می‌دهد که صحنه‌هایی را خلق نمایند که در حالت عادی امکانش وجود ندارد یا دشوار است. این فیلم داستان سیتا و ستسوکو را نشان می‌دهد، دو کودک که در نتیجه بمب‌گذاری آمریکایی‌ها در شهرشان والدین خود را از دست می‌دهند. این فیلم غم‌انگیز یکی از ضد جنگ ترین فیلم‌های تاریخ سینما است.


۳. ستیغ هک‌سا – ۲۰۱۶ – Hacksaw Ridge

فیلم بر اساس داستان واقعی یک مخالف جنگ در ارتش آمریکا به نام دزموند داس (با بازی اندرو گارفیلد) است که حاضر نمی‌شود سلاحی حمل کند؛ اما طی نبرد اوکیناوا در جنگ جهانی دوم با وجود شلیک‌های بی‌وقفه دشمن، یک تنه جان بیش از ۷۵ نفر از هم رزمانش را نجات می‌دهد و در نتیجه موفق به دریافت مدال افتخار از دستان رئیس‌جمهور هری ترومن می‌شود. وظیفه کارگردانی این فیلم برعهده مل گیبسون بوده است که بعد از یک دهه پرفراز و نشیب زندگی اش، به سینما بازگشت. ستیغ هک‌سا” اولین بار در جشنواره فیلم ونیز اکران و در پایان با ده دقیقه تشویق ایستاده مردم مواجه شد. منتقدان هم از فیلم استقبال کرده و آن را در زمره کارهای خوب گیبسون قرار داده‌اند. فیلم در سایت راتن تومیتوز بر پایه ۲۳۵ نقد امتیاز ۸۷/۱۰۰ را دریافت کرده‌است. همچنین اندرو گارفیلد” برای بازی در این فیلم برای اولین بار نامزد دریافت جایزه اسکار شد. و این فیلم در نهایت اسکار بهترین تدوین و بهترین صداگذاری را به دست آورد.


۴. بازداشتگاه شماره ۱۷ – Stalag 17 – ۱۹۵۳

دو سرباز زندانی آمریکایی در طی جنگ جهانی دوم تصمیم می‌گیرند از کمپ زندان لوتواف فرار کنند. فیلم در حالی آغاز می‌شود که این دو توسط آلمانی‌ها دستگیر شده و مورد شلیک قرار گرفته‌اند، این خبر دوستانشان را متعجب ساخت. این فیلم که از یک نمایش برادوی الهام گرفته شده یک درام کمدی از زندگی ملال‌آور زندانیان در زندان است. آن‌ها به دنبال یافتن یک سوراخ موش به یک نقشه فرار دست می‌یابند. این فیلم یکی از آخرین فیلم‌های بیلی ویلدر پیش از رو آوردن به فیلم‌های کمدی است. شاید این فیلم باعث تغییر سبک کارگردان شد زیرا فیلم‌نامه تقریباً کمدی است.


۵. هتل رواندا – Hotel Rwanda – ۲۰۰۴

کشتار رواندا در سال ۱۹۹۴ جان یک میلیون تن را گرفت. در این میان هتل داری به نام پاول روسساباگینا با اقدام شجاعانه خود جان حدود ۱۰۰۰ تن را نجات داد که دان چیدل نقش او را ایفا می‌کند. او که به وحشیانه گری ت مردان خود عادت کرده به انتخاب خود تصمیم می‌گیرد هتل خود را به روی فراریان باز کند. این فیلم از معدود فیلم‌های هالیوودیست که حضور بی‌نتیجه اتحادیه اروپا را نشان داده و شخصیت‌های آفریقایی را در مرکز توجه قرار داده است.


۶. میدان‌های کشتار – The Killing Fields – ۱۹۸۴

یک فیلم بر اساس تجربه‌های دو رومه‌نگار در دوره‌ای که نیروهای کمونیستی ویتنام به کامبوج رفته و با ارتش ملی این کشور جنگیدند. سام واترسون و جان مالکویچ نقش دو آمریکایی به نام شانبرگ و راک آف را ایفا می‌کنند که با یک گزارشگر محلی همکاری کردند تا حقیقت پشت رژیم وحشیانه پل پات را مشخص کنند. این فیلم خشونت‌آمیز بر اساس مقاله‌ای از شخصیت‌هایی به نام شانبرگ و پران ساخته شده است. عنوان فیلم به میدان‌هایی اشاره دارد که میلیون‌ها کامبوجی در آن کشته شده و در آنجا دفن شدند. دیث پران که این میدان‌ها را با چشم خود دید این نام را برایشان انتخاب نمود.


۷. جانوران بدون کشور ‒ Beasts of No Nation ‒ ۲۰۱۵

این فیلم بر اساس رمانی با همین نام نوشته اوزیلا اویلا” ساخته شده و درباره پسری جوان در کشوری جنگ زده در آفریقا است. نه تنها جنگ او را از خانه و خانواده اش جدا کرده، بلکه او به خانه جنگ یالاری بی رحم فرستاده شده که پسران جوان را به عنوان جنگجویان گوریلی خود تربیت می کند. آگو” شخصیت اصلی فیلم، یک سری اتفاقات را پشت سر می گذارد که شجاعت ذهنی او را به چالش می کشد، در حالی که او باید هم از نظر فیزیکی، هم جنسی و هم از سو استفاده ها جان سالم به در ببرد. ممکن است در پایان زنده بماند، اما رهایی و بی گناهیش چیزی است که او هرگز نمیتواند دوباره آن را به دست آورد.


۸. سالوادور – Salvador – ۱۹۸۶

جیمز وودز پیش از مسخره شدن در قسمت‌های مختلف انیمیشن Family Guy فیلم‌های قدرتمند می‌ساخت. فیلم سالوادور یکی از فیلم‌های قوی و ضدآمریکایی اوست که الویر استون کارگردانی آن را بر عهده داشت. همان‌طور که می‌توانید تصور کنید جیمز وودز نقش یک عکاس خبری لذت طلب به نام ریچارد بویل را ایفا می‌کند که پس از رفتن به سالوادور به همراه دوستش (جیم بلوشی) تغییر می‌کند. آن‌ها پس وارد شدن به میدان جنگ داخلی با حقیقت جنگ آشنا می‌شوند. او زمانی متوجه حقیقت می‌شود که افسر مرزی آمریکایی دوست‌دخترش ماریا (الپدیا کاریلو) را بازمی‌گرداند زیرا از آینده نامعلوم خود آگاه نیست.


۹. اسپارتا – Spartacus – ۱۹۶۰

استنلی کوبریک خوب می‌داند که چگونه باید یک فیلم حماسی بسازد. این فیلم به نویسندگی دالتون ترومبو جنگ‌های گلادیاتوری را نشان می‌دهد. داستان فیلم درباره برده‌ای به نام اسپارتا (ک داگلاس) است که علیه ارباب اش عصیان می‌کند. عصیان او به چه دلیل است؟ آیا او مجبور شده به‌عنوان یک گلادیاتور بجنگد یا این عصیان به دلیل دیدن معشوقه‌اش وارینیا (جین سیمونز) به همراه کراسوس رومی (لارنس الیویر) است؟ تاثیرگذارتین صحنه این فیلم احساسی صحنه‌ای است که می‌توانید تنهایی را در چشم‌های تمام برده‌ها دید و همه ادعای رهبری می‌کنند: من اسپارتا هستم!”


۱۰. سقوط – Downfall – ۲۰۰۴

هر دیکتاتوری روزهای بدی هم دارد اما انسان نمایی هیتلر جرم‌های او را بزرگ‌تر نشان می‌دهد. این فیلم درباره ده روز آخر زندگی رایش سوم است که از دید دستیارش توصیف می‌شود. در ابتدای داستان صدای ترادی جانگ داستان فیلم را تعریف می‌کند. یک فیلم واقع بینانه از زندگی یک مرد هیولا صفت که از نشان دادن عطوفت به همکاران اش خودداری کرده و دقایقی بعد از کشتن میلیون‌ها نفر اظهار پشیمانی می‌کند. توصیف دقیق برونو گانز این فیلم را به یک اثر موفق تبدیل کرده است.


۱۱. در جبهه غرب خبری نیست – All Quiet on the Western Front – ۱۹۳۰

یک فیلم جنگی هالیوودی که در آن غم، ناراحتی و قحطی به چشم می‌خورد. در این فیلم که محصول سال ۱۹۳۰ است لئو آیرز نقش یک سرباز آلمانی به نام پاول بومر را ایفا می‌کند. معلم پیری در کلاس شاگردان خود را تشویق به رفتن به جبهه‌های جنگ می‌کند و شاگردان تهییج شده، همه برای اسم‌نویسی اقدام می‌کنند. آن‌ها یاد می‌گیرند که باید در راه کشورشان همه‌چیز را فدا کنند.


۱۲. نجات سرباز رایان – Saving Private Ryan – ۱۹۹۸

زندگی یک نفر چقدر ارزش دارد؟ استیون اسپیلبرگ در این فیلم می‌خواهد به این سؤال پاسخ دهد. نیروهای آمریکا به میدان جنگ بازمی‌گردند تا آخرین پسر یک خانواده آمریکایی که فرزندان دیگرشان را در جنگ نجات داده‌اند به خانه بازگردانند. بازیگران این فیلم واقعاً ستاره هستند و هرکدام اوج هنر بازیگری خود را نشان می‌دهند. تام هنکس به‌عنوان رهبر سربازان خود را به تاریک‌ترین نقاط جنگ هدایت کرده و حقایق میدان جنگ را به‌خوبی نشان می‌دهد. در این فیلم شاهد خشونت حقیقی جنگ خواهید بود.


۱۳. پسر شائول – ۲۰۱۵ – Son of Saul

فیلمی مجارستانی به کارگردانی لاسلو نمش” که موفق به دریافت جایزه اسکار و گلدن گلوب در بخش بهترین فیلم خارجی شده است. این فیلم داستان دو روز از زندگی شائول”، زندانی مجارستانی، که در گروهی به نام ساندرکوماندو در آشویتس کار می‌کند را روایت می‌کند. شائول در تلاش است جنازه کودکی را که مدعی است پسر اوست از دست مأموران آلمانی پنهان کرده و او را مخفیانه و مطابق تشریفات مذهبی دین یهود دفن کند و به این منظور دنبال یک خاخام یهودی در میان زندانی‌ها می‌گردد.


۱۴. شکارچی گوزن – The Deer Hunter – ۱۹۷۸

صحنه رولت روسی معروف‌ترین صحنه این درام ویتنامی از مایکل چیمینو که در آن یک مرد به ویتانم در حال جنگ می‌رود تا دوست خود را پیدا کند. او یکی از سه دوستانی است که به هم قول می‌دهند به کشورشان خدمت کنند. چیمینو هم بر میدان جنگ تمرکز می‌کند و هم بر زندگی جامعه پنسیلوانیا در دوران جنگ. این شاهکار سینمایی افرادی را نشان می‌دهد که در ابتدا برای جنگ هیجان‌زده بودند و به‌تدریج با واقعیات هولناک آن مواجه می‌شوند. از بازیگران آن می‌توان کریستوفر واکن، 

رابرت دنیرو، نیک سوج و 

مریل استریپ را نام برد.


۱۵. حرامزاده‌های لعنتی – Inglourious Basterds – ۲۰۰۹

تارانتینو همیشه به دیالوگ صحنه ابتدایی این فیلم افتخار می‌کند، جایی که شکارچی یهودی، هانس لاندا (کریستف والتز) با یک کشاورز فرانسوی مواجه می‌شود و معتقد است که او در زیرزمین اش به فراری‌های یهودی پناه می‌دهد. او به همین دلیل در این صحنه ۱۵ دقیقه‌ای جنگ جهانی دوم به را به‌طور جانانه‌ای نمایش می‌دهد. حرامزاده‌های عنوان فیلم به دستور رئیس خود جمجمه صدها نازی را جمع‌آوری می‌کنند. در این فیلم افسرهای رایش سوم را خواهیم دید. حضور 

برد پیت نیز به جذابیت های این فیلم افزوده است.


۱۶. کشتی – Das Boot – ۱۹۸۱

فیلم ولفگانگ پترسون یکی از معدود نمونه‌هایی است که مفهوم حماسی را به‌طور کامل نشان می‌دهد. این فیلم حدود پنج ساعت به طول می‌انجامد که نسخه‌های ویرایش شده آن موجود هستند. جنگ در همه‌جا واقعیت جهنمی خود را به نمایش می‌گذارد، در اینجا هم سربازهای نیروی دریایی آلمان در موج‌ها با ترس و خستگی دست‌وپا می‌زنند. خدمه این کشتی که نباید به زندانیان کمک کنند مجبور هستند غرق شدن خدمه یک کشتی بریتانیایی را تماشا کنند.


۱۷. خشم – ۲۰۱۴ – Fury

داستان این فیلم در ماه‌های آخر جنگ جهانی دوم در ماه آپریل سال ۱۹۴۵ روایت می‌شود. در شرایطی که متفقین آخرین ضربات خود را به بخش اروپای جنگ جهانی وارد می‌کنند، یک گروهبان آموزش دیده در لشکر دوم زرهی نیروی زمینی ایالات متحده آمریکا به نام واردَدی” (با بازی برد پیت) فرماندهی یک تانک شِرمن مدلM4A2 به نام فیوری” با پنج نفر افراد آن را برای یک مأموریت مرگبار در خط مقدم دشمن برعهده دارد. واردَدی” و افرادش که تعدادشان کم است و گلوله هایشان هم تمام شده حالا با مشکلات زیادی برای زدن به قلب نازی‌ها روبرو هستند.


۱۸. فرار بزرگ – The Great Escape – ۱۹۶۳

شاید با مفهوم و موضوع این فیلم آشنا باشید، زیرا در چندین فیلم و برنامه تلویزیونی به آن اشاره شده است. اما جذابیت فیلم چیزی بیش از این است. گروهی از زندانیان جنگ جهانی دوم که آلمانی‌ها دوباره آن‌ها را دستگیر کرده و به یک زندان در لهستان می‌فرستد که امکانات امنیتی بسیار بالایی دارد. استیو مک کوئین و ریچارد اتبورو با کمک زندانیان دیگر سه تونل حفر می‌کنند. جالب است که هیچ‌کدام از آن‌ها به فکر بازگشت خانه نیستند و تنها می‌خواهند نازی‌ها را آزار دهند.


۱۹. پل رودخانه کوای – The Bridge on the River Kwai – ۱۹۵۷

بسیاری این فیلم را یکی از بهترین فیلم‌های جنگی می‌دانند. یک فیلم تخیلی درباره ساخت راه‌آهن برمه که الک گینس در نقش یک کلنل بریتانیایی توسط ژاپنی‌ها مجبور شده تا با افرادش یک پل بسازد. اما همراهان کلنل تردید می‌کنند زیرا کلنل با بالادستان اش همدست شده و معتقد است که بریتانیا باید به خاطر ساخت این پل در یادها بماند. اما حوادث دیگری رخ داده و یک افسر آمریکایی پل را منفجر می‌کند.


۲۰. تنها بازمانده – ۲۰۱۳ – Lone Survivor

داستان فیلم در طی جنگ افغانستان روایت می‌شود. هدف عملیات بال‌های سرخ، دستگیری یا از پا درآوردن یکی از رهبران رده بالای طالبان است. چهار مأمور ویژه به زمین منتقل می‌شوند تا او را هدف بگیرند. مشکلی که با آن روبرو می‌شوند این است که تجهیزات رادیویی و تلفن ماهواره‌ای شان، هیچ‌یک به خوبی کار نمی‌کنند و به این ترتیب وقتی بایستی تصمیم مهمی گرفته شود، تماس پیوسته قطع و وصل می‌شود. سپس، هنگامی که خود را استتار کرده‌اند، سه نفر چوپان وارد مسیری می‌شوند که به پناهگاه آنها منتهی می‌شود. این فیلم به کارگردانی پیتر برگ” ساخته شده است و بر اساس رمانی به همین نام می باشد.


۲۱. جوخه – Platoon – ۱۹۸۶

نویسنده و کارگردان این فیلم، الیور استون، در دوران جنگ ویتنام می‌زیسته و بنابراین این فیلم نگاه واقع‌بینانه‌ای دارد. استون خود به مدت ۱۴ ماه در ارتش آمریکا فعالیت می‌کرد و تجربه‌های خود را در قالب شخصیت چارلی شین نشان می‌دهد که برای خدمت به کشور تحصیلاتش را رها کرده است. گفته می‌شود که این فیلم اولین فیلم جنگ ویتنام است که توسط فردی ساخته شده که شاهد حوادث بود. بنابراین او به‌خوبی می‌داند که جنگ چگونه می‌تواند بر روح و روان انسان تأثیر بگذارد. او حوادث جنگی را در قالب یک روستای ویتنامی نشان می‌دهد.


۲۲. پیانیست – The Pianist – ۲۰۰۲

ادریان برودی برای ایفای نقش ولادیسلاو اشپیلمان تصمیم گرفت کاملاً در این نقش فرو برود. او از دوست‌دخترش جدا شد، دارایی‌اش را فروخت، خانه‌اش را ترک کرد و همانند این پیانیست روسی در زمان گتو ورشو زندگی کرد. تلاش و کوشش او برای این نقش جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد را برای او به ارمغان آورد. این فیلم بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده که مشکلات یهودی‌های اروپایی را در آن زمان نشان می‌دهد.


۲۳. خط باریک سرخ – The Thin Red Line – ۱۹۹۸

ترنس مالیک ۲۰ سال پس از دوری از صنعت فیلم‌سازی با این فیلم به سینما بازگشت. این فیلم به‌خوبی نشان می‌دهد که نبرد انسان علیه یکدیگر طبیعت را نابود می‌کند. فیلم ضبط شده بسیار طولانی بود و نسخه ویرایش شده که درنهایت به نمایش درآمد مایه تعجب بسیاری از بازیگران بود زیرا متوجه شدند نقش‌هایشان کوتاه‌تر یا بلندتر شده است. این خط باریک سرخ توسط سربازان جنگی به‌خوبی نمایش درآمده و در حقیقت خط باریک جنون و عقل را نشان می‌دهد. نقش‌آفرینی نیکل نولته احتمالاً بهترین نقش‌آفرینی زندگی‌اش است.


۲۴. راه‌های افتخار – Paths of Glory – ۱۹۵۷

کوبریک این فیلم را با الهام از رمان هامفری کاب ساخته است، داستان یک کلنل جنگ جهانی اول که در شرایط خطرناک از پیشروی با سربازان اش خودداری می‌کند. ک داگلاس به‌عنوان کلنل داکس، افسر چهار سرباز متهم به مرگ است، که برای دفاع از آن‌ها به زندگی قبلی خود که وکیل بود بازمی‌گردد. رفته‌رفته از دیوانگی بالاسری‌های خود ناامید می‌شود، این مسئله دیدگاه ضد جنگ کوبریک را به نمایش می‌گذارد. در پایان فیلم می‌بینیم که سربازان داکس در یک مسافرخانه نشسته و به آواز یک زن گوش می‌دهند. داکس با چشم‌های اشک‌بار ان ها را تماشا می‌کند و می‌داند که زندگی آن‌ها هم طولانی نخواهد بود.


۲۵. دانکرک – Dunk – ۲۰۱۷

چه چیزی باعث درخشش این فیلم جنگی شد؟ احتمالاً موسیقی متن آن. داستان و کارگردانی نولان عالی است، نقش‌آفرینی‌ها بسیار خوب هستند، جلوه‌های ویژه شاهکار است… اما موسیقی متن آن است که نفس را در سینه‌تان حبس می‌کند. زمانی که سربازان در کنار ساحل قرار می‌گیرند آشوب بمب‌گذاری‌ها در مقابل صف‌آرایی سربازان در سکوت کانتراست بسیار زیبایی به وجود می‌آورد. بمباران‌ها، صدای آب درحالی‌که قایق‌ها در آن شناورند، صدای فریادی که در حال غرق شدند، همه و همه خارق‌العاده هستند.


۲۶. غلاف تمام فی – Full Metal Jacket – ۱۹۸۷

این کمدی سیاه که به جنگ ویتنام مربوط می‌شود، داستان را از طریق جوکر متیو مودین نشان می‌دهد، مردی که برای نشان دادن دوگانگی ماهیت انسان یک لباس نمادین می‌پوشد. تمام شخصیت‌های این داستان هویت‌های پیچیده و گنگی دارند که به آن‌ها تحمیل شده است. یکی از به‌یادماندنی‌ترین نقش‌های این فیلم نقش آر لی ارمی است که با توهین‌های خود می‌خواهد افرادش را تحت تأثیر قرار دهد تا خشونت بیشتری به خرج دهند. این فیلم را می‌توان یک فیلم تمام‌عیار کوبریکی دانست.


۲۷. کازابلانکا – Casablanca – ۱۹۴۲

اوج جنگ‌طلبی هالیوود در یک فیلم ملودرام به نمایش درآمده که دو عاشق به دلیل این درگیری‌ها نمی‌توانند کنار هم باشند. در این فیلم از مایکل کرتیز در زمان جنگ جهانی دوم، هامفری بوگارت و اینگرید برگمن در نقش‌های ریک و ایزا ظاهر شده‌اند. ریک در بار کازابلانکا کار می‌کند و ایزا هم به‌تازگی با همسرش به شه آمده، زیرا همسر او می‌خواهد نازی‌ها را شکست دهد. تنش داستان از جایی آغاز می‌شود که ریک می‌تواند به همسر ایزا کمک کند، بنابراین خود را بی‌تفاوت نشان نمی‌دهد. رابطه دوستانه آن‌ها در زندگی واقعی از این فیلم یک فیلم به‌یادماندنی سات که یادگار دوران جنگ محسوب می‌شود.


۲۸. بیا و بنگر – Come and See – ۱۹۸۵

یکی از تلخ‌ترین صحنه‌های جنگ حضور کودکان است. آن‌ها بی‌گناهانی هستند که در بدترین زمان در بدترین جای ممکن قرار گرفته‌اند. در این فیلم از نگاه یک کودک شاهد زشتی‌های شوروی اشغال‌شده توسط نازی‌ها هستیم. این فیلم که از یک بازمانده جنگ الهام گرفته شده درباره پسربچه‌ای به نام لاد فلوریا (الکسی کرافچنکو) است که برای کمک به جنبش مقاومت از خانواده‌اش دور شده و زمانی که می‌خواهد به خانه برگردد شاهد ترس و وحشت واقعی جنگ است (برای مثال، روستایی‌ها از ترس به یک کلیسا پناه می‌برند که در آنجا نارنج منفجر می‌شود). این فیلم برای نشان دادن آسیب واقعی نازی‌ها در بلاروس از هیچ کوششی دریغ نکرد.


۲۹. لیست شیندلر – Schindler’s List – ۱۹۹۳

استیون اسپیلبرگ برای بی‌توجهی به شش میلیون قربانی هولوکاست نقدهای زیادی دریافت کرد، بااین‌حال این فیلم می‌تواند اشک را در چشمانمان جاری سازد. او با این فیلم تلاش کرد تا با توجه به بازماندگان جنگ عمق فاجعه را نشان دهد. او با نگاه منحصربه‌فرد خود به جنبه‌های ذات انسان اشاره دارد که به‌اندازه ظرفیت اش برای بدی برای خوب بودن و مهربانی هم ظرفیت دارد. داستان فیلم درباره مردی به نام اسکار شیندلر – با بازی لئام نیسان – است که تصمیم می‌گیرد تا جای ممکن به بهانه تجارت و کار جان یهودیان را نجات دهد و ثابت می‌کند که در هر تاریکی روشنایی وجود دارد.


۳۰. اینک آخرامان – Apocalypse Now – ۱۹۷۹

دیوانگی نشان داده شده در این فیلم از فرانسیس فورد کاپولا با هیچ‌کدام از فیلم‌هایی که درباره جنگ ویتنام ساخته شدند قابل‌مقایسه نیست. در این فیلم هیچ‌چیز سر جای خودش نیست، هیچ‌چیز نرمال نیست. کاپیتان مارتین شین به یک مأموریت مرگ می‌رود. او باید کلنل کرتز را که عقل اش را از دست داده بازگرداند. تلاش‌های ویلیارد برای مرتب کردن همه‌چیز در میان حملات هلیکوپتری، حملات نیروها و عکاس دنیز هاپر، یک شاهکار سینمایی ساخته است. سؤال اساسی این فیلم این است: چه کسی در اینجا عقل اش را از دست می‌دهد؟ شین یا مارلون براندو به‌عنوان کرتز؟ در این فیلم واقعیت‌های جنگ در قالب پریشانی ذهن انسان به نمایش درآمده است.


۳۱. نگاه آسمانی – ۲۰۱۵ – Eye In The Sky

فیلم نگاه آسمانی” به پیچیدگی عملیات یک پهباد و افراد درگیر آن می‌پردازد اما هدف اصلی فیلم این است که روی بخشی از جنگ‌های مدرن دست بگذارد و به ما نشان دهد که شامل چه ریسک‌ هایی می‌شود و تک‌تک مسئولان عملیات باید چه فشار و استرسی را تحمل کنند و البته چه کسانی خیلی راحت از زیر تصمیم‌گیری درست شانه‌خالی می‌کنند. بازی دیدنی

 هلن میرن” در کنار دیگر بازیگران حرفه ای این فیلم، به هرچه دیدنی تر شدن فیلم می افزاید.


 

 

 

   

سازدهنی

فیلم خاطره‌انگیز ساز دهنی» به کارگردانی امیر نادری از تولیدات موفق کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در موزه سینما اکران می‌شود.

 

به گزارش روابط عمومی کانون پرورشی، فیلم سینمایی خاطره‌انگیز سازدهنی» که از محصولات امور سینمایی کانون پرورش فکری در سال ۱۳۵۲ است، با گذشت نزدیک به نیم قرن از تولید آن، روز 16 مهر 1398 در موزه سینما اکران می‌شود.

ساز دهنی» در زمره فیلم‌های موفق سینمای کودک است که پیش‌تر مدال طلای شهر جیفونی در سال ۱۳۶۹ و جایزه گریفون برنزیو یادبود دومنیکو مکولی را، در همین سال از آن خود کرده است.

مسعود گودرزی، مهدی جوادی، شهلا درویشی، محمود وفابخش، اسحاق احمدزاده، عباس رئیسی، جمعه طنین، یعقوب و محمد مرادزاده، عباس پوراحدی و جمعه وفابخش از بازیگران این فیلم سینمایی هستند.

بر اساس این خبر، هفت فیلم خاطره‌انگیز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم‌زمان با هفته ملی کودک، در برنامه‌ای با عنوان یک هفته با سینمای کانون» به نمایش در می‌آید.

تاکنون فیلم‌های باشو غریبه کوچک»، دونده» و خمره» در معرض دید عموم قرار گرفته است. سازدهنی»، رهایی» و عمو سیبیلو» و مسافر» از دیگر عنوان‌های این فیلم‌ها هستند.

علاقه‌مندان به سینمای کودک می‌توانند به مناسبت هفته ملی کودک از ۱۳ تا ۱۸ مهر سال ۱۳۹۸ همه روزه ساعت ۱۸ با حضور در موزه سینما واقع خیابان ولیعصر، نرسیده به میدان تجریش، باغ فردوس به تماشای این آثار بپردازند.

بلیت تماشای این فیلم‌ها از طریق پایگاه اینترنتی به نشانی www.cinematicket.org ارایه می‌شود.

برنامه‌های هفته ملی کودک در سال ۱۳۹۸ روزهای ۱۳ تا ۱۹ مهر در تهران و سراسر کشور از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با شعار آینده را باید ساخت» و با مشارکت سازمان‌ها و نهادهای مختلف برگزار می‌شود.


گفتگو با علیرضا شجاع‌نوری از روز واقعه» شروع شد؛ به لوکارنو و اولین جایزه جهانی سینمای ایران رسید و در نهایت با بررسی شانس در جستجوی فریده» در اسکار ۲۰۲۰ به سینمای امروز ایران ختم شد.

به گزارش افکارنیوز،

 ایران و روزی که سینمای بعد از انقلابش را کسی نمی‌شناخت. ایران و ماجرای نخستین حضورهای بین‌المللی سینمایی. ایران و چالش بزرگ زیرنویس فیلم‌های ۳۵میلی‌متری. ایران و درهایی که در آن دشواری‌های جنگ و تحریم و سختی، یک به یک به رویش گشوده شدند. ایران و سینمایی که هم نخل کن دارد هم خرس برلین و هم اسکار.

اخبار چهره ها - این روایتی است از مسیری که تا اسکار طی شد. از اولین جایزه با ناخدا خورشید» ناصر تقوایی تا همین امسال که در جستجوی فریده» را به اسکار فرستاده‌ایم.

قرارمان با علیرضا شجاع نوری برای گپ زدن درباره روز واقعه» بود که با هم رفتیم سراغ تاریخ شفاهی سینمای‌مان . با او که سال‌های سال مسئول بین‌الملل فارابی بوده و برای این جایگاه، قید سوپراستار شدن در سینما را زده بود.

با او که گنجینه‌ای از خاطرات نگفته یا کمتر گفته شده در این‌باره بود. بیایید با هم در خاطرات شنیدنی علیرضا شجاع نوری همسفر شویم.

بخش اول این گفت‌وگو را بخوانید.

شما در بخشی از بدنه فارابی آن دوران بودید که یک نسلی از سینمای ایران را سوزاند. اگر این اتفاق نبود شاید فردین بازی می‌کرد، سعید کنگرانی زندگی‌اش تغییر پیدا می‌کرد، سعید راد مجبور نبود برود آن طرف پیتزا بفروشد و . اینها کار خاصی نکرده بودند فقط برچسب فیلم‌فارسی رویشان خورده بود و محبوب بودند.

البته ممنوعیت اینها فقط مربوط به سازمان سینمایی و فارابی و ارشاد نبود.

این باور هم که بخواهند  تغییرش بدهند در فارابی وجود نداشت. سینمای متعالی که آقای انوار همیشه از آن حرف می‌زد اینها درش جایی نداشتند.

به این دلیل که مشغله من بین‌الملل بود البته به طور مستقیم در این موضوع نبودم اما هیچوقت هم نشنیدم که بگویند فلانی نباشد و .

ولی مثلا درباره فردین می‌گویند بارها آنجا آمده و خواهش کرده که این مساله را حل کنند. تقریبا این حسرت به دل همه این جمع ماند. یا حتی درباره فردین می‌گویند از مراجع هم نامه‌ای گرفته شده که او می‌تواند بازی کند اما آقای مخملباف نامه را پاره کرده.

این را اولین بار است که می‌شنوم.

فکر می‌کنم شما خیلی روی کار خودتان زوم بودید.

اگر معنی‌اش زوم بودن است فکر می‌کنم همینطور باشد. چون من خودم طرفدار اینها بودم. ما یک آرشیو بازیگران تشکیل دادیم و گفتیم که از همه بازیگرها عکس بگیریم و در آلبوم بگذاریم که برای کارگردان‌ها در دسترس باشد. آن زمان هنوز خیلی از امکانات امروز وجود نداشت. یادم است آقای مرحوم شاهرخ سخایی هم عکس می‌گرفت. ما از همه بازیگرها از جمله آقای ایرج قادری هم عکس گرفتیم.

از آقای ملک‌مطیعی هم؟

آقای ملک‌مطیعی فکر می‌کنم خودشان نمی‌خواستند که باشند. همانطور که گفتم من آن زمان در کار تهیه فیلم نبودم و شاید اگر بودم خیلی از این موارد را خودم تجربه می‌کردم و اطلاعات بیشتری داشتم و می‌دانستم چه کسی می‌خواست کار کند یا چه کسی نمی‌توانست کار کند. سلیقه شخصی‌ام سوای این ت‌ها عدم محدودیت است. یکی از کارهایی که دوست دارم انجام بدهم این است که مثلا با آقای علی عباسی یک فیلم بسازم.

آن زمان هم چنین چیزی در ذهنتان بود؟

آقای علی عباسی یادم است دست‌اندرکار وارد کردن چند فیلم بودند که در آن بخش چون به من مربوط می‌شد ارتباط بده بستانی خوبی با هم داشتیم.

یکی از اولین جوایز سینمای ایران ناخدا خورشید» بود. آن دوران شما حضور داشتید؟

بله. جایزه لوکارنو را برد.

یک اتفاق نو بوده. چه شد که این ارتباط شکل گرفت و آن اتفاق رخ داد؟

آن سال که حضور بین‌المللی سینما را شروع کردیم، هیچ ایده‌ای نداشتیم که چطور می‌شود این کار را انجام داد و چطور می‌شود به فستیوال‌ها رفت. هیچ پیشینه‌ای وجود نداشت که مثلا برویم از کارمند قدیمی‌اش سوال کنیم. فقط می‌دانستیم یک تعداد فستیوال وجود دارد مثل کن که در ایران به آن کان می‌گفتند و در کشور فرانسه برگزار می‌شود. و کشورهایی مثل فرانسه و ایتالیا در سینما بازارهای خوبی دارند و باید به آنها نزدیک شویم. تماس‌هایی با سفارتخانه‌ها برقرار کردیم، تصورش برای جوان امروزی حتما خیلی سخت است، ما منبع اطلاعاتی زیادی نداشتیم و کسی که یک مقدار اطلاعات داشت فاصله‌اش با کسی که اطلاعاتی نداشت خیلی زیاد بود وبه دست آوردن اطلاعات به این راحتی نبود. به یک بازار فیلم در میلان ایتالیا دسترسی پیدا کردیم که هر سال در پاییز برگزار می‎‌شد و فروشندگان و خریداران از سراسر جهان می‌آمدند. آن زمان هنوز ویدئو هم وجود نداشت، پس تنها چیزی که خرید و فروش می‌شد فیلم سینمایی بود و شاید هم فیلم کوتاه که ۳۵میلیمتری و ۱۶میلیمتری بود. کسی هم فیلم کوتاه نمی‌خرید مگر بعضی مراکز دولتی. در آنجا ما شرکت کردیم و کم کم با فستیوال‌ها و آدرس‌هایشان مواجه شدیم و حدود چهارصد، پانصد فستیوال را پیدا کردیم و به آنها نامه نوشتیم و بعضا جواب نامه‌ها آمد. در این بازار فیلم یک آقایی آمد گفت از فستیوالی به اسم لوکارنو آمده. از سوی دیگر ما در جشنواره فجر هم بنا بر این داشتیم که مهمانان خارجی دعوت کنیم و آنها را با سینمای ایران آشنا کنیم. در مدت چند روزی که در ایران بودند برای دیدن فیلم‌های ایرانی به همراه مترجم به سالن سینما می‌رفتند؛ آن زمان هنوز زیرنویس فیلم هم نداشتیم.

چرا؟

برای زیرنویس کردن باید فیلم‌ها را اینجا ترجمه می‌کردیم، به بلژیک می‌فرستادیم، آنها زیرنویس می‌کردند و گاهی اشتباهاتی هم داشت این زیرنویس‌ها و. با تحریم‌ها و شرایط سال‌های جنگ امکان‌پذیر هم نبود که مثلا یک نفر برود بلژیک این زیرنویس‌ها را چک کند. آن زمان هم به هزارویک دلیل ایرانی‌های خارج از کشور خیلی ارتباط با داخل نداشتند. الان اگر بود مثلا می‌شد یک ایرانی را با اینترنت پیدا کرد و از تحصیلاتش پرس‌وجو کرد و بعد او را فرستاد که برود این کار را انجام بدهد. اینکه می‌گویم تصورش شاید برای جوان امروزی سخت باشد دلیلش این است.

از مهمانان خارجی جشنواره می‌گفتید.

شب‎ها مهمانان خارجی به اتاق‌هایشان که می‌رفتند یک تعداد فیلم ایرانی به آنها می‌دادیم که بروند و ببینند. هیچ چیزی درباره سینمای ایران نشنیده بودند. بعد از ملاقات با آقای اشترایف در آن بازار فیلم ما تعدادی از فیلم‌هایمان را برایش فرستادیم که یکی از آنها ناخدا خورشید» بود و بعد او گفت که این فیلم را برای جشنواره می‌خواهم. خوب یادم است که در همان روز که ما از این بابت خوشحال بودیم چهارراه شیخ هادی را با موشک زدند. این فیلم در آن جشنواره شرکت کرد و یادم است برایم گفتند همه فیلم‌ها را هیات داوران دیدند و اتفاقا جایزه‌ها را هم تقسیم کرده بودند و اصلا فکر نمی‌کردند که فیلم ایرانی چیزی باشد و اهمیتی داشته باشد. برای همین آخرین فیلمی که دیدند فیلم ناخدا خورشید» بوده. تمام داوران بعد از دیدن فیلم شوکه می‌شوند و می‌گویند می‌شود دوباره این فیلم را ببینیم و دوباره آن را می‌بینند و چون به برندگان جایزه‌ها گفته بودند که در اختتامیه حاضر باشند دیگر نمی‌شد جایزه اصلی به فیلم ما بدهند و به همین دلیل هم با جایزه سوم آن را مشترک کردند. جان روش یکی از مستندسازهای مهم فرانسوی که عضو هیات داوران بود به من گفت: متاسفم که جشنواره لوکارنو جایزه هنرپیشه ندارد وگرنه جایزه بهترین هنرپیشه زن را به این خانمی می‌دادیم که در این فیلم نقش کوتاهی بازی می‌کرد. منظورش خانم پروانه معصومی بود.

نمی‌شد آن زمان آقای تقوایی یا صاحبان فیلم در این جشنواره‌ها حاضر باشند؟

شاید هم می‌شد ولی خیلی اول قضیه بود چون خودمان هم هیچ تصویری از جشنواره نداشتیم و بعد کم کم فهمیدیم حضور عوامل همراه فیلم چقدر می‌تواند تاثیر داشته باشد، سعی کردیم آنها را هم ببریم یا بفرستیم که بروند. بعد کم کم از جشنواره‌ها می‌خواستیم که از ما دعوت کنند.

یعنی همه چیز از همان جشنواره لوکارنو شروع شد؟

بله.

هنوز کیارستمی را نمی‌شناختند؟

سال بعدش بود که کیارستمی برای خانه دوست کجاست» جایزه گرفت. ماجرا این بود که آقای اشترایف به ایران آمد. صبح یکی از روزها خیلی سراسیمه آمد گفت در میان فیلم‌هایی که دیشب دیدم، من فیلمی به اسم خانه دوست کجاست» دیدم، این فیلم را می‌خواهم برای مسابقه‌ام.

تقریبا ده سال بعد از ساخت فیلم؟

بله. گفتم شرط مسابقه شما این است که فیلم جایی نرفته باشد ولی این فیلم قبلا در جشنواره نانت بود. آن زمان این فیلم و شاید وقتی دیگر» در فستیوال نانت بودند و شاید وقتی دیگر» در بخش مسابقه بودند و این خارج از مسابقه بود و یک نمایش همزمان با اختتامیه برایش گذاشته بودند. آقای اشترایف گفت مهم نیست. فقط قول بدهید جای دیگر نفرستید. ما هم قول دادیم و فیلم را فرستادیم. در آن فستیوال آقای کیارستمی قرار بود بیاید اما نشد. شب اختتامیه من حدود یک ربع با مجری برنامه کار می‌کردم که کیارستمی را چطور تلفظ کند ولی الان هر کتاب خوانده‌ای هر جای دنیا خیلی راحت کیا بگوییم کیارستمی‌اش را می‌گوید ولی آن زمان او را نمی‌شناختند.

این مساله گذشت تا اولین جایزه نخل طلای کن را به دست آوردیم. آن روز چه حسی داشتید؟

من دیگر کرخت شده بودم. واقعیتش سینمای ما خیلی سینمای باارزشی بود و شاید هم بخشی از ارزشش هنوز ادامه پیدا می‌کند. یک زمان در فستیوال نانت، امیر نادری به خاطر آب، باد، خاک» جایزه گرفت و نبود. من وقتی روی سن رفتم گفتم این افتخاری برای نانت است که جایزه‌اش را امیر نادری می‌گیرد. مترجم گفت فکر کنم اشتباه شد. گفتم نه اینطور نیست و باور شخصی‌ام هم همین بود. آن زمان اولین سفر اکثر فیلمسازها با من بود، سعی می‌کردم در معاشرتی که با آنها دارم همه صحبتم این باشد که این افتخار تو نیست که به آن فستیوال می‌روی. این افتخار آن فستیوال است و به همه‌شان می‌گفتم تا زمانی که ارجینال فکر کنی و فیلم بسازی دنیا تو را می‌خواهد اما به محض اینکه فکر کنی جشنواره از تو چه می‌خواهد دیگر تمام است. این دو موردی بود که من به همه فیلمسازهایی که با آنها همسفر بودم می‌گفتم.

شما برای فرستادن طعم گیلاس» مشکل داشتید؟ 

من خودم آن زمان فکر می‌کنم نبودم. چیزی که شنیدم این بود که با وساطت آقای ولایتی فیلم فرستاده شده. چون متاسفانه در دولتمردان و تمداران تصورات غلطی درباره عرصه فرهنگ وجود دارد و فکر می‌کنند خودشان درست فکر می‌کنند. هنوز هم در سطوح مختلف داریم که به محض اینکه پشت یک میز می‌نشیند فکر می‌کند همه ‌چیز را می‌داند. از جمله اشتباهاتشان برخوردشان درباره حضور فرهنگی در خارج از کشور و تعریف شخصیت فرهنگی ما در خارج از کشور است. چون اینها را اشتباه می‌کنند تصمیماتی می‌گیرند که این تصمیمات به شدت به ضرر ما است و مملکت هزینه می‌دهد.

خوش شانس بودیم که آقای کیارستمی تقریبا هم‌محله‌ای آقای ولایتی بوده وگرنه یک جایزه به این مهمی از دست می‌رفت.

اصلا بحث جایزه نیست. این جز همان مواردی است که بعدا مشخص می‌شود و شاید خیلی‌هایشان بگویند ما اینطور فکر نمی‌کردیم یا شاید خیلی‌هایشان هیچوقت به این نتیجه نرسند. متاسفانه از همان زمان هم همینطور بود که باید یک جاهایی بالاخره بچه باسواد خانواده به نفع برادر کشتی‌گیرش کنار بیاید ولی خانواده هزینه‌اش را می‌دهد.

هنوز که هنوز است به آبادانی‌ها» انتقاد می‌شود و می‌گویند سیاه‌نما است.

یک سالی ما در جشنواره کن حرف اول و آخر را می‌زدیم. هزینه آنچنانی هم نمی‌کردیم. یک کیارستمی فیلم‌هایش آنجا به نمایش درمی‌آمد و همه درباره‌اش حرف می‌زدند. تعدادی فیلمساز دیگر هم داشتیم که فیلم‌هایشان به جشنواره‌های دیگر می‌رفت. سینمای ایران فراگیر شده بود. آن روز اولی که ما کارمان را در فارابی شروع کردیم گفتیم به امید آن روزی که هیچ جشنواره‌ای اموراتش بدون سینمای ایران نگذرد. این تقریبا مثل یک وهم بود ولی به آن رسیدیم. در آن زمان در کن یک کمپانی به اسم کنون بودند که دو اسرائیلی صهیونیست آن را اداره می‌کردند. اینها با یک مبلغی وام از یک بانک در نیویورک و یک مبلغی وام از بانکی در اسرائیل کمپانی کنون را ساخته بودند. این کمپانی شروع کرد به ساختن فیلم‌های پروپاگاند. فیلم‌هایی که مثلا در آنها ایرانی‌ها آدم‌های تصادفی عجیب غریبی بودند و اسرائیلی‌ها آدم‌های شسته رفته‌ای بودند. در شهر کن پوسترهای مثلا دومتر در هشت متر را به ساختمان‌ها آویزان کرده بودند و تمام پیاده‌روها تبلیغات اینها بود و بعد کشتی بزرگ گرفته بودند و مهمانی می‌دادند و غرفه‌های وسیعی می‌گرفت که آن زمان صدهزار تا دویست هزار دلار هزینه‌اش می‎‎‎‎‎‎شد. ما یک غرفه کوچک می‌گرفتیم ولی همه رسانه‌ها درباره فیلم‌های ما حرف می‌زدند. وقتی طعم گیلاس» یا زیر درختان زیتون» بود دیگر کسی درباره کنون حرف نمی‎زد. بعد آنها به این نتیجه رسیدند که راهشان غلط است و کلی هم متضرر و ورشکست شدند. آنها روششان را تغییر دادند و متاسفانه ما هم روشمان را تغییر دادیم و جای آنها رفتیم. الان ت گذاران فرهنگی ما می‌گویند صریح باید شعار بدهی. هر چه به پروپاگاند نزدیک‌تر باشی جایزه داری. یک سال خانم ناتالی پورتمن داور بود که به نوعی از سوی اسرائیل  بود، یک انیمیشن به اصطلاح آلترناتیو مانند هم اسرائیل ساخته بود در مسابقه بود، خلاصه سه، چهار موقعیت با پرچم اسرائیل در آن جشنواره بود.  یک مسوول سینمای ایتالیا را در کن دیدم به من نقل قولی گفت از یک مسوول به اصطلاح فارابی اسرائیل که گفته بود الان اگر سیدحسن نصرالله هم بخواهد فیلم بسازد ما بودجه می‌دهیم به شرطی که با پرچم اسرائیل این کار را انجام بدهد. ما دیگر فیلم‌هایی مثل دلتافورس نمی‌سازیم. ما باید برویم روی بیس هنری فیلم‌ها کار کنیم چون زیاد فیلم‌ها را نمی‌بینند اما پرچم ما توجه‌ها را جلب می‌کند.

در زمان بچه‌های آسمان» که شما در تلویزیون بودید. به نظر شما آن فیلم چه ویژگیهایی داشت که برای اسکار انتخاب شد و یا بعد از آن فیلم‌های کیارستمی ویژگی اسکار را نداشت و یا مثلا بادکنک سفید» چرا به اسکار نرفت؟

بادکنک سفید» را آقای ضرغامی مخالف بودند که به اسکار بفرستیم.

الان دیدید که چه جنجالی سر انتخاب در جستجوی فریده» به پا شده است. آن فیلم چه ویژگی داشت که رفت و بعدش کارهای فرهادی و .؟

من فکر می کنم که آن فیلم به خصوص اصالت حرف اول و آخرش بود و البته کارگردانی بسیار خوبش. ببینید اینکه فیلم‌های کیارستمی نرفت برای این بود که اسکار جذابیت برای مخاطب هم برایش خیلی مهم است. یعنی صرفا فیلمی مولف ساخته شده است اینها اصلا در اسکار جایی ندارد. قصه و جذابیت برایش مهم است. لذا فکر می‌کنم فیلم‌های کیارستمی هیچ وقت شانسش را نداشت ولی خب فیلم مجیدی هم قصه نو و تازه‌ای داشت و بعدا خیلی از کشورها رایت مجدد این قصه را از مجیدی خریدند و هم اینکه خوش ساخت بود و جذابیت‌های خانوادگی هم داشت. تا آن زمان ما به طور پیوسته در اسکار شرکت نمی‌کردیم. در آن زمان نه اسکار جای زیادی در دل ما می‌گرفت و نه ما توجه آنها را جلب می‌کردیم.

زمان بادکنک سفید» هیات انتخاب نداشتید؟

نه نداشتیم. من فکر می کنم که کلا فیلم برای اسکار فرستادن قبل از هر چیز یک عزم ملی می خواهد. یعنی ما برای سینمای مملکت‌مان و ملت‌مان یک ارزش قائل باشیم و در مرحله بعدی آن تمنیات شخصی‌مان را بالا بیاوریم. یعنی وقتی از کسی می پرسیم که دوست دارد که فیلمش را به اسکار بفرستیم؟ وقتی خودش می‌داند شانسی ندارد بگوید نه یک فیلم دیگر را بفرستید. مثل این می‌ماند که شما را می‌خواهند برای پرش از ارتفاع به المپیک بفرستند و با خود می‌گویید که من دارم سهمیه را از یک نفر دیگر که می‌تواند در المپیک رقابت خوبی داشته باشد می‌گیرم، پس اگر نگاهت ملی باشد قبول نمی‌کنی. و البته که اگر هم بروی آبرویت در آنجا می‌رود. باید این نگاه ملی باشد و اگر ما این نگاه را داشته باشیم که اگر انصافا فکر کنیم که شانس فیلم دیگری بیشتر است، این خیانت به سینمای ملی است که روی فیلم خودمان اصرار کنیم. اگر این نگاه را داشته باشیم، می‌آییم و یک تیم از خبرگان را می گذاریم و از آنها می‌پرسیم که کدام فیلم ما شانس بیشتری دارد. و هر کدام را که انتخاب کردند با کمال میل می‌فرستیم.

به نظر شما در جستجوی فریده» این شایستگی را داشت؟

من این فیلم را چندین بار دیده‌ام. شاید من اگر در آن جمع بودم آن را انتخاب نمی‌کردم. اگر می خواهیم بگوییم که مستند است. یک وقت ممکن است که می خواهیم اسمش را به عنوان مستند بلند نکنیم و بگوییم داستانی است که اتفاقا آدم‌ها خودشان نقش خودشان را بازی کرده‌اند، که این در جستجوی فریده» به خصوص این ظرفیت را دارد، چون ساختار دراماتیک یک فیلم داستانی را دارد. شاید من توصیه می کردم که در بین مستندها شرکت کند و یک ظرفیت در مستندها داشته باشیم و شاید ما بتوانیم در یک سال هم اسکار بهترین فیلم خارجی و هم مستند را بگیریم و ان‌شالله یک سالی فیلم کوتاه هم بفرستیم. البته من متری شش ونیم» را هم معرفی نمی کردم به لحاظ این که حرف تازه ای نداشت و واقعا اورجینالیته پایینی داشت. البته من نمی‌خواهم تحلیل فنی کنم ولی این فیلم چیز جدیدی نداشت و ضمن اینکه خیلی دیالوگ‌محور بود. شاید در بین این فیلم‌ها قصر شیرین» انتخاب من می‌شد. اما الان که در جستجوی فریده» رفته است من اگر بودم صدای مستندش را درنمی‌آوردم و همین‌طوری آن را شرکت می‌دادم و اجازه اکران برایش می گرفتم. شاید یک درصد الان وقت آفرینش یک شگفتی برای سینمای ایران توسط آکادمیسین‌های اسکار باشد و بخواهند به این بدهند. فقط تنها امیدم این است که این اتفاق بیفتد. انتخاب قصر شیرین» این شگفتی را نمی‌آورد یعنی در هر صورت برای اسکار شانس هردویشان را من پایین می‌بینم. ولی الان که در جستجوی فریده» انتخاب شده است من می‌گویم بیایید بد به دلمان نیاوریم و ساکت بنشینیم. شاید آنها گفتند که چه روایت جالبی است و انتخابش کردند.

چرا اینقدر پای سینمای بین‌الملل ایستادید به این اندازه که از ستاره شدن گذشتید؟

 بگذارید یک چیزی الان به شما بگویم که البته کمی شعاری هم به نظر می‌آید ولی اشکال ندارد. یکی از دلایلی که من پای سینمای بین‌الملل ایستاده بودم، در سهم خودم به نوعی مبارزه با صدام را گذاشته بودم. خب من خیلی سفر خارجی می‌رفتم و با خودم می‌گفتم که من هم در جبهه خودم با صدام دست به یقه می‌شوم و خدا را شکر در جبهه خودم صدام را شکست دادم. الان شما هیچ کدام متوجه نمی شوید که در آن زمان چه شرایطی بود. خب فضای مجازی وجود دارد و شما می‌توانید در آن پیام بدهید ولی آن زمان هیچکدام وجود نداشت. من وقتی به خارج از ایران می‌رفتم می‌دیدم که ما را چگونه معرفی می‌کنند. تصویر ما در اخبار فقط یک سری آدم بود که در خیابان‌ها فریاد می‌زدند. خب از آن طرف صدام شیک و متمدن بود و ما داشتیم با او می‌جنگیدیم. یعنی ما انسان‌های تروریست داریم با متمدنان جهان می‌جنگیم. یکی از چیزهایی که می‌توانست این را زیر سوال ببرد سینما بود. و ما باید در همه جشنواره‌ها حضور پیدا می‌کردیم تا اسم ایران شنیده شود و به تبع این جشنواره کودک هم از همان چیزهایی بود که همان زمان به من محول شده بود.

از این جشنواره بگویید. اصلا برای چه برگزار شد؟

پنج دوره از این جشنواره در تهران برگزار شد تا اینکه آقای بهشتی گفتند که می‌خواهیم آن رابه اصفهان ببریم. من صحبت‌هایی با آقای ملک مدنی که شهردار اصفهان است، کرده ام. شما به آنجا برو و ببین که آیا می‌توانی آنجا جشنواره را برگزار کنی یا نه؟ شهردار اصفهان خیلی استقبال کردند و گفتند که همه ما کمکت می کنیم. و با هم از مکان های شهر بازدید کردیم.  وقتی که خواستیم جشنواره را به اصفهان ببریم آقای ملک مدنی عوض شدند و آقای نیک کار به جایشان آمدند که ایشان هم با آغوش باز جشنواره را پذیرا بودند و شهرداری اصفهان در حاشیه زاینده‌رود یک سینما با ظرفیت دو هزار صندلی زد که اسمش را باغ نور گذاشتند. سه یا چهار دوره در آنجا برگزار کردیم و جشنواره کودک اصفهان در آن دوره جز معتبرترین جشنواره های کودک جهان شد و خود جشنواره هم در تولید سینمای کودک ایران تاثیر بسزایی داشت. یعنی فیلمسازان وقتی می‌آمدند تشویق می‌شدند که در سال بعد فیلم کودک هم داشته باشند. اولین بار بود که ما در آنجا شب ها و روزهای بحث را گذاشتیم و در باره فیلم صحبت و ابراز کردن را در آنجا پایه‌گذاری شد. در آن روزها جشنواره اصفهان یک حال و هوای دیگری به کل شهر می‌داد. حتی دانشجویان دانشگاه اصفهان می‌آمدند و چون خوابگاه از ساعت ۱۲ بسته می شد و آنها در جلسات بحث ما که برای عموم آزاد بود شرکت می‌کردند که ساعت ۳ یا ۴ تمام می‌شد گاهی گرفتار می‌شدند. من دیدم که دانشجویان در لابی نشسته‌اند، پرسیدم چرا نمی‌روید؟ گفتند که خوابگاهمان بسته است و نشسته‌ایم تا ساعت ۷صبح شود تا باز شود. یعنی این طور از جشنواره استقبال می‌شد. این جشنواره در اصفهان ۴دوره برگزار شد و بعد از آن من خداحافظی کردم.

 شما بیشتر چون در سینمای گذشته بودهاید آن دوره را دوست دارید. آیا هیچ وقت فکر کردهاید که خاطراتتان را بنویسید؟

حقیقتا من در نوشتن یک مقداری تنبلم ولی یکی دوباری هم به دوستانی که دستی در نوشتن دارند گفتم که بشینیم ضبط کنیم تا آنها بنویسند ولی هنوز فرصتش نشده است و شاید یک روز این کار را کنم.

تصویر سینمای امروز ایران پر از چالش و تهمت است از جمله اتهام سیاه‌نمایی و پول کثیف و . .خب شما چون فیلم می‌سازید و در کنار دیگران جشنواره برگزار می‌کنید و حضور فعال دارید، به نظرتان چقدر از این اتهامات وجود دارد و چقدرش توهم است؟

در اینجا دو یا سه چیز من باید بگویم. یکی اینکه پول وقتی که به شما برسد من می‌گویم کثیف است ولی اگر به خودم برسد این را نمی‌گویم و این جز مشکلات فرهنگی‌مان است که داریم.  این را باید در موردش تحقیق کنیم و واقعیتش من درباره این موضوع تحقیق نکرده‌ام. به نظر من پول کثیف قبل از اینکه به سینما بیاید باید تکلیف کثافت بودنش را روشن کرده باشند ولی وقتی که به سینما آمد نباید خودمان را به اتفاقی که افتاده بد دل کنیم. حالا با اتفاقاتی که الان در قوه قضاییه می‌افتد امیدوارم که یک درصدی از این پول‌ها تکلیفش مشخص شود. حداقل اینکه در بدنه سینما خودمان همدیگر را متهم نکنیم. به نظر من هر پولی که در سینما می‌آید مبارک است و باید از آن استفاده بهینه شود و سینما بتواند گردش خوبی داشته باشد.اما چندین سال است که سکانداران سینمای ما درست از قلعه سینمای ما حراست نمی کنند و هر رهگذری می‌تواند یک سنگی بیندازد و اینها نمی‌توانند حرف اول و آخر را بزنند و قدشان کوتاه شده است و آن قدرت را ندارند که از این عرصه سینما نگهداری کنند. یکی همین بحث مالی است که اینها باید بودجه‌هایی را فراهم کنند و می‌توانند. ولی ت‌گذاران فرهنگی ما قدشان کوتاه است و قد فرهنگ ما همان طور که می‌بینیم خیلی بلند تر از این حرفهاست . یعنی فرهنگ ما مثل شتری است که افسارش را به دست یک آدم قد کوتاه داده‌اند که باید سرش را خم کند تا به اینها برسد. در صورتی که کسی که می‌خواهد در عرصه فرهنگ این کشتی را هدایت کند نباید این کوتاهی را داشته باشد.از جاهای مختلف به ما لطمه وارد می شود ما در همه زمینه ها دچار مشکل می‌شویم از جمله مالی، محتوایی و. . در دهه ۶۰ وقتی فیلمی پروانه نمایش داشت دیگر یعنی واقعا داشت و وقتی می‌گفتند نه، یعنی نه. یعنی این مدیر باید به زیردستان خودش بتواند این القا را کند که حواسش به همه چیز است  و ضمن آن هم به خارج از این سازمان هم این اطمینان را بدهد که من به آنچه اتفاق می‌افتد حواسم است پس شما به کار خودتان برسید. نه اینکه گوش این طرف را ببرد تا آنها مطمئن شوند. با گوش بریدن این طرف آنها یک گام به جلو هم می‌آیند و تا آنجا که می‌گویند شما اصلا چرا اینجا نشسته‌اید و بلند شو ما خودمان یک کاریش می کنیم. آنچه که در این زمانه اتفاق می‌افتد بازنده اصلی مردم هستند. مثلا اگر فلان فیلم توقیف شد فقط این نیست که یک فیلم توقیف شده بلکه مردم هم از دیدن آن محروم شده‌اند و اگر ما از این دید به آن نگاه کنیم، اصلا باید مسئول ما با خودش بگوید که اصلا چرا آقای ایکس این فیلم را ساخته است و پیامش چیست. آیا این پیام خوب است و یا نیست. اگر من جلوی این فیلم را بگیرم مردم من این پیام را از کجا می توانند بگیرند؟ نیاز پیامگیری مردم را از کجا می‌توانم تامین کنم؟ وقتی این دغدغه‌ها را داشته باشد آن وقت من شب راحت می توانم بخوابم و با خودم می گویم که مدیری بالای سرم وجود دارد که حواسش به همه چیز است. آن وقت اگر این مدیر یک روزی به من گفت که میشود فعلا این سوژه را کار نکنی؟ من قبول می‌کنم و می‌گویم که حتما حساب و کتاب‌هایش را کرده است.

این حرفی که شما زدید و فرمودید که هر پولی در سینما بیاید مبارک است. آقای سلطانی نیز اخیرا چیزی شبیه این را گفته اند که حتی اگر پول کثیف باشد وقتی به سینما بیاید تمیز می شود که بعد مجبور شدند تکذیبش کنند.

خب مگر در سینما چه کاری صورت می‌گیرد؟ در عادی‌ترین شکلش می‌خواهند فضای سرگرمی مردم را فراهم کنند. در مرحله اول که این تیم دور هم جمع می‌شوند خب این اتفاق مبارکی است. اما در کنارش هم گفتم باید طوری شود که قبل از اینکه به ما برسد نامبارکی یا مبارکی آن تسویه شده باشد.

می خواهم از شما در مورد آقای فرمان آرا بپرسم. یک بوس کوچولو» که به نظرم جوابی بود برای آقای گلستان را شما تهیه کردید. چی شد که شما در آنجا تهیه کنندگی کردید؟

من به داستان این فیلم کار نداشتم و فقط می‌خواستم که یکی از کارهای آقای فرمان آرا را تهیه کنم و فرقی هم نمی‌کرد چه فیلمی باشد.ایشان قبلش فیلم خانه‌ای روی آب» را ساخته بود و خیلی هم دچار مشکلات شده بود و با قوه قضاییه و اینور و آنور برای‌شان مسائلی به وجود آمده بود. ایشان یک روز به من گفتند که تو چرا فیلم من را تهیه نمی‌کنی؟ و من گفتم  تهیه می‌کنم. من با خودم گفتم که اگر به عنوان تهیه‌کننده این فیلم را به گونه‌ای بسازم که هم آقای فرمان آرا بتواند فیلمش را بسازد و هم ارشاد بتواند فیلمش را داشته باشد، و یک کمی شرایط را آرام کنم بدون این که منویات ممیزی ارشاد را به ایشان منتقل کنم، اوضاع درست می‌شود. چون بعضی از تهیه‌کننده‌ها این طور هستند که مثلا ارشاد می‌گوید اینها را باید در بیاورید و آنها به کارگردانشان می‌گویند که ارشاد این طور گفته است و تو یک کاریش بکن و او هم می‌گوید مثلا این را نمی‌توانم و دوباره آنها به ارشاد می‌گویند که کارگردان گفته که نمی‌تواند این کار را بکند و در واقع خود تهیه‌کننده هیچ نقشی ندارد که اگر یک جایی از فیلم را دید که با ممیزی تناسخ ندارد خودش همان جا به ارشاد بگوید که من اصلا این را به کارگردان نمی‌گویم و من در مورد این حرف دارم. و اگر هم دید که کارگردان اشتباه می‌رود خودش به او بگوید. تهیه‌کننده باید بتواند این دوطرف را اقناع کند.خب من با خودم گفتم اگر بتوانم این کار را انجام دهم، به نظر خودم وظیفه تهیه‌کنندگی‌ام را انجام داده‌ام. لذا اینکه راجع به چه سوژه‌ای است در مرحله بعدی بود.  بالاخره آقای فرمان آرا اینقدر برای من محبوب و محترم بود که این کار را برایش انجام دادم. فیلم هم بدون اینکه چیزی از آن سانسور شود تهیه شد. زمان آقای حیدریان پروانه ساخت را گرفتیم و ایشان به من هشدار دادند که آقای فرمان آرا برای فیلم قبلی با قوه قضاییه مشکل داشته و شما دارید ریسک می‌کنید. ولی من گفتم که حتما می‌خواهم این کار را انجام دهم و ایشان گفتند پس روی کوتاه آمدن ارشاد حساب نکن چون ما تمام مقرراتمان را انجام می‌دهیم و من هم گفتم که توقع ندارم که از مقررات عدول کنید و اتفاقا با هم دست دادیم. بعد از ایشان آقای جعفری جلوه بودند که ایشان برای تهیه‌کنندگی این فیلم از من تشکر کردند و البته من با آن بخش آقای گلستان کاری نداشتم؛ جفتشان از من بزرگتر بودند و در دعوای بزرگترها من نمی‌خواستم دخالت کنم.

اتفاقا سوال من درباره همین نسل از رفقای کارگردانتان است که با آنها شما کار یا سفر کردید  و دوست هستید. چه اتفاقی می‌افتد که این طوری می‌شود؟ شما خودتان برای بعضی از آنها که اسمشان بزرگ است حاضرید سرمایه بگذارید و کار کنید؟

به نظر من بی‌انصافی است که بگوییم  اینها تمام می‌شوند. من فکر می‌کنم که این هم به مدیریت ما بازمی‌گردد که دغدغه این را ندارد. مثلا آنها باید سوال کنند که چرا پوراحمد امسال پروانه ساخت نگرفته است؟ یا مثلا لیست فیلمسازان را ببینند و تحقیق کنند که چند نفرشان فیلم نساخته‌اند و کجا هستند؟ منظور من از مدیریت این است. همین آقای پوراحمد با دست چپش که خواب رفته است می‌تواند به خیلی از جاهای دنیا برود و برایشان فیلم بسازد و سینمایشان را راه بیاندازد؛ حتی کشوری هم که سینما ندارد را هم می‌تواند راه بیاندازد.  همان‌طور که می دانید آقای پوراحمد فیلم‌های با فکر و درجه یکی ساخته است. چنین آدمی مطمئنا فکرش تا آخر درست کار می‌کند. اینها سرمایه‌های ما هستند پس ما باید دغدغه این‌ها را داشته باشیم. ما چرا نباید کاری کنیم که شمع اینها تا آخر بسوزد؟ اینها فقط یک کبریت احتیاج دارند که نیاز به هزینه زیادی هم ندارد. ما اینها را با گرگ بازی اکران رو در رو کردیم که اصلا رحم و مروت سرش نمی‌شود و صاف در چشمت نگاه می‌کند و کارد را در حنجره‌ات می‌زند. ما الان با چنین سینمایی روبه‌رو هستیم.  شما کشورهای دیگر را نگاه کنید که با  چنین فیلمسازانی چه می‌کنند. وقتی این سرمایه‌ها کار نکنند این عیب از آنها نیست بلکه از ماست. من متاسفم که این اتفاق افتاده و چرخه اقتصادی سینما از مدیران جلو زد و فرهنگ جز اولویت‌های آقای نبود. بودجه‌ای که گیر فرهنگ می‌آید آنقدر کم است که مجبور هستند به بازار آزاد رو بیاورند و مافیا هم در بازار آزاد رشد می‌کند. حتما که نباید از ایتالیا بیاید. حتی همین فیلمسازانی که الان کار می‌کنند، من آن زمان را دور نمی‌بینم که آقای سعید روستایی هم کنار بروند. چون نسل‌ها خیلی سریع ورق می‌خورند. ده سال دیگر می‌گویند اصلا سعید روستایی را نمی‌شناسیم. خب حیف است. چون ما کشوری هستیم که مثل نفت فیلمساز می‌جوشد. ما ناشکری می‌کنیم که فیلمسازان را تبدیل به کسانی می‌کنیم که می نشینند و فیلم خارجی تماشا می‌کنند و غر می‌زنند. اینها کلی می توانند از طبیعت و آفرینش بگیرند و برای مردم ترجمه کنند. ولی ما آنها را کنار گذاشتیم.

 


فیلم جوکر»

فیلم جوکر» در هفته نخست اکران در آمریکا و گیشه بین‌الملل، فراتر از انتظارها عمل کرد و موفق به فروش چشمگیر ۲۳۴ میلیون دلاری در گیشه جهانی سینما شد.

به نقل از هالیود ریپورتر، فیلم جوکر» به کارگردانی تاد فیلیپس» سرانجام با درجه سنی (ویژه مخاطبان بالای ۱۷ سال=R) همزمان در سینماهای آمریکا و سایر نقاط جهان اکران خود را آغاز کرد و توانست ۹۳.۵ میلیون دلار در ۴۳۷۴ سالن سینمای آمریکا و ۱۴۰.۵ میلیون دلار نیز در ۷۰ کشور دیگر جهان بفروشد. 

این فیلم به سبب خشونت بیش از حد ضد قهرمان و نقش اصلی داستان با بازی خواکین فینیکس» در سینماهای آمریکا تحت تدابیر امنیتی اکران شد اما توانست رکورد فروش آغازین سینمای آمریکا را در ماه اکتبر به نام خود ثبت کند. 

جوکر» همزمان با آمریکا در ۷۰ کشور جهان نیز به روی پرده رفت و با فروش ۱۴۰.۵ میلیون دلاری، مجموع فروش جهانی این فیلم را اولین هفته اکران به ۲۳۴ میلیون دلار رساند و البته این فیلم هنوز در سینماهای چین نیز به عنوان یکی از بزرگترین بازارهای سینمایی جهان رونمایی نشده است. 

این فیلم که یکی از بالاترین آمارهای فروش را در سه روز نخست نمایش برای فیلم‌ها با درجه سنی محدود به نام خود ثبت کرد و در میان فیلم‌های اکران شده در سال ۲۰۱۹ نیز در رتبه پنجم پرفروش‌ترین فیلم‌های در هفته نخست اکران قرار گرفته است.

پس از رونمایی از فیلم جوکر» در جشنواره فیلم ونیز که با کسب جایزه شیر طلای بهترین فیلم این رویداد سینمایی همراه شد، به تدریج نگرانی‌هایی درباره این فیلم به سبب مضمون‌های پوچ‌گرایانه و همچنین خشونت فراوان آن ایجاد شد وبه همین دلیل سینماهای آمریکا تدابیر ویژه‌ای اتخاذ کردند که شامل ممنوعیت استفاده از ماسک و لباس‌های خاص، رنگ کردن صورت و استفاده ازاسلحه یا شیء می‌شود که موجب ناراحتی حاضرین در سالن نمایش شود. 

همچنین پلیس آمریکا پیش از ورود مخاطبان با سالن‌های سینما کارت‌های شناسایی آن‌ها را بررسی می‌کند و در عین حال تاکید می‌کند که درجه سنی این فیلم (R=محدود) است و افراد پائین ۱۷ سال برای نمایش این فیلم باید با والدین خود همراهی شوند.

داستان فیلم جوکر» درباره شخصیت شکست‌خورده‌ای به نام آرتور فلک» است که پس از تجربه‌های تلخ فراوان تبدیل به یک دلقک قاتل و پوچ‌گرای خشن می‌شود. خواکین فینیکس» پس از جک نیکلسون»، هیث لجر» و جارد تلو»، چهارمین فردی است که در یک فیلم بلند سینمایی در نقش جوکر بازی می‌کند.


هفتمین جشنواره بین‌المللی هنر برای صلح» به کار خود پایان داد

هفتمین جشنواره بین‌المللی هنر برای صلح» با اهدای نشان عالی هنر برای صلح» به سه هنرمند پیشکسوت و تاثیرگذار در عرصه هنر به کار خود پایان داد.

به گزارش روابط عمومی جشنواره هنر برای صلح»، مراسم پایانی هفتمین این جشنواره و اهدای نشان عالی هنر برای صلح» در گالری باروک برگزار شد.

 در این مراسم هنرمندانی چون حسین و سعید محجوبی، عباس مشهدی زاده، محمد فرنود، کامبیز درمبخش، تاها بهبهانی، امیر اسفندیاری، مونا زندی، اسماعیل میهن دوست حضور داشتند.

فریدون فربود دبیر جشنواره هنر برای صلح» در ابتدای مراسم از همکاری علیرضا تابش و همراهی بنیاد سینمایی فارابی و اعضای هیات انتخاب بخش سینما تشکر کرد و برگزاری موفق و باشکوه هفتمین جشنواره را حاصل دسترنج و حمایت همه هنرمندان و همراهان فرهنگی جشنواره هنر برای صلح خواند.

 در ادامه این مراسم ایرج میرزا علیخانی دبیر بخش گرافیک جشنواره در مورد بخش موشن پوستر که امسال برای اولین بار به جشنواره اضافه شده بود مطالبی را مطرح کرد و پیام پیوت تسه طراح پوستر جشنواره را برای حاضرین قرائت کرد.

محمد فرنود عکاس خبری هم در ادامه این نشست از عدم حضور مسئولان فرهنگی در این رویداد بزرگ فرهنگی سال که در مراسم افتتاحیه اش بیش از ۵ هزار نفر حضور داشته اند ابراز تاسف کرد و گفت امیدوار است با همراهی و حمایت بیشتر هنرمندان این جشنواره بین المللی بتواند در سال های آتی با قدرت بیشتری به کار خود ادامه دهد.

در این مراسم پس از اهدای امضای یادبود یانی موسیقیدان برجسته یونانی به جشنواره هنر برای صلح که توسط کاوه افرایی صورت گرفت.

همچنین از برگزیدگان بخش سینما که عمدتا هنرمندان خارجی بودند و ملیحه غلامزاده تنها کارگردان ایرانی برگزیده آن تقدیر شد.

در بخش پایانی مراسم پس مرور نشان های صلح دوره های قبل، نشان عالی هنر برای صلح» سال ۹۸ به لوریس چکناواریان به پاس نیم قرن تلاش برای موسیقی، امیر نادری سینماگر پیشکسوت برای روایتگری عاشقانه در سینما و محمد رضا شفیعی کدکنی برای بیش از نیم قرن تلاش در اعتلای فرهنگ و ادب پارسی اهدا شد.

لوریس چکناواریان که نشان خود را از دست حسین محجوبی، عباس مشهدی زاده و تاها بهبهانی پیشکسوتان هنرهای تجسمی دریافت کرده بود، گفت: شب خاطره انگیز و بیادماندنی بود و برای مدال پر ارزش شما سپاسگزارم و امیدوارم در راه صلح با هنرم  به ایران عزیز خدمت کنم.

نادر سماواتی یکی از عکاسان جشنواره هنر برای صلح و از دوستان امیر نادری که در سالن حضور داشت، نشان هنر برای صلح» نادری را به نمایندگی از ایشان از امیر اسفندیاری، محمد مهدی گورنگی و مونا زندی دریافت و ابراز تاسف کرد که امیر نادری در ایران حضور ندارد تا این صحنه را ببیند اما خیلی زود این نشان را به آقای نادری خواهد رساند و به او خواهد گفت که همه در ایران به یادش هستند. نشان عالی هنر برای صلح» محمد رضا شفیعی کدکنی را فریدون فربود دبیر جشنواره دریافت کرد و اذعان داشت در روز سه شنبه در دانشگاه تهران به استاد تحویل خواهد داد.

در پایان مراسم هم پس از گرفتن عکس یادگاری هنرمندان پرچم جشنواره را امضا کردند.

 


جایزه بزرگ بهترین فیلم جشنواره پیونگ یانگ به روزهای نارنجی» رسید

فیلم سینمایی روزهای نارنجی» ساخته آرش لاهوتی در جشنواره فیلم پیونگ یانک کره شمالی موفق به دریافت جایزه بزرگ بهترین فیلم شد.

 در مراسم اختتامیه هفدهمین دوره جشنواره فیلم پیونگ یانگ در کره شمالی که شب گذشته جمعه ۵ مهر در خانه بین المللی سینمای پیونگ یانگ با حضور نمایندگان سفارت جمهوری اسلامی، علاقه‌مندان به هنر، جامعه دیپلماتیک مقیم و مقامات فرهنگی این کشور برگزار شد، فیلم سینمایی روزهای نارنجی» به کارگردانی آرش لاهوتی جایزه بزرگ بهترین فیلم را از آن خود کرد.

هفدهمین جشنواره فیلم پیونگ یانگ» یک رویداد بسیار مهم بین‌المللی فرهنگی کره شمالی برای گسترش مناسبات دوستانه با جامعه بین‌المللی است که از سال ۱۹۸۷ میلادی، ابتدا ویژه کشورهای در حال رشد و حالا کاملا بین‌المللی و متنوع‌تر، برگزار می‌شود.

آثار و هنرمندان سینمای ایران در دوره‌های مختلف این جشنواره که از سال ۲۰۰۲ دوسالانه شده و هر دو سال یک بار در ماه سپتامبر برگزار می‌شود، جوایز متعددی را دریافت کرده‌اند.

اولین فیلم بلند سینمایی آرش لاهوتی تاکنون در جشنواره‌های بین‌المللی متعددی حضور داشته و جوایز زیادی کسب کرده است.

روزهای نارنجی» درباره آبان، زنی ۴۵ ساله است که واسطه استخدام کارگران فصلی است.

هدیه تهرانی، علی مصفا، مهران ، علیرضا استادی، ژیلا شاهی، رویا حسینی، صدف عسگری، لیلی فرهادپور، اکرم علمدار، امین گلستانه و سیامک ادیب بازیگران این فیلم هستند.

تهیه کننده فیلم روزهای نارنجی» علیرضا قاسم‌خان، مشاور تهیه‌کننده و مجری طرح شهنام شهباززاده و عرضه و پخش بین‌المللی این فیلم به عهده محمد اطبایی (مستقل‌های ایرانی) است.


 انجمن سینمایی آمریکا مسئول کنترل محتوا و درجه‌بندی فیلم‌ها در سرتاسر آمریکاست.

انجمن سینمایی آمریکا

انجمن سینمایی آمریکا (Motion Picture Association of America) یا به‌شکل خلاصه "MPAA"، سازمانی سینمایی در ایالات متحدهٔ آمریکا است که از

 پنج استودیو بزرگ فیلم‌سازی جهان موسوم به "Big Five" (استودیو سینمایی

 والت دیزنی، 

پارامونت پیکچرز، یونیورسال استودیوز، 

برادران وارنر، 

سونی پیکچرز ) و سرویس استریم

 نتفلیکس تشکلیل شده است. انجمن سینمایی آمریکا دارای دفاتری در واشینگتن، دی‌سی. و لس آنجلس است.

  • درجه‌بندی فیلم‌ها

در 

سینمای آمریکا انجمن سینمایی آمریکا مسئول کنترل محتوا و درجه‌بندی فیلم‌ها در سرتاسر آمریکاست. سیستم کنترل محتوا در نوامبر ۱۹۶۸ معرفی شده و از ابتدا قرار بود فیلم‌ها را به ۴ دسته تقسیم‌بندی کند. درجه‌بندی فیلم‌ها هم‌اکنون در ۵ دستهٔ مختلف و به شرح جدول زیر است:

درجه‌بندی فیلم‌ها هم‌اکنون در ۵ دستهٔ مختلف صورت می‌گیرد

the shawshank redemption fra22

در حالی که امسال بیست و پنجمین سالگرد ساخته شدن فیلم رستگاری در شاوشنک» فرانک دارابونت است، این کارگردان از تجربه ساخت این فیلم، هدایت بازیگران و هر آنچه هنگام ساخت فیلم قربانی کرد سخن گفت.

 

هم‌زمان با ۲۵ ساله شدن فیلم سال ۱۹۹۴ رستگاری در شاوشنک» که نخستین ساخته فرانک دارابونت بود، این فیلمساز با خوشحالی خاطرات فیلمبرداری این پروژه با نقش‌آفرینی مورگان فریمن و تیم رابینز را که هفت نامزدی جایزه اسکار کسب کرد، به یاد می‌آورد.

 

با این حال همانطور که این کارگردان توضیح می‌دهد همه چیز از ابتدا خوب نبود. بعد از اینکه او توانست به اندازه‌ای اطمینان به نفس کسب کند که اقتباسی شخصیت‌محور از رمان کوتاه استیون کینگ بسازد، فیلم‌نامه را در هشت هفته نوشت، آن را در ۷۱ روز فیلمبرداری کرد، محصول تمام شده را در فستیوال فیلم برلین نشان داد و در مجموعه‌ای از تورهای رسانه‌ای شرکت کرد و در نهایت از واکنش‌های اولیه نسبت به فیلم بسیار آزرده شد.

 

او می‌گوید: وقتی فیلم اکران شد عملکرد خیلی خوبی در باکس‌آفیس نداشت که خیلی برایم ناامیدکننده بود اما با وجود امتیازهای ۹۸ درصدی در نمایش‌های تستی فیلم نمی‌توانستیم مردم را متقاعد به تماشا کردن آن بکنیم چون به نظرم فیلم کمی تیره بود و مردم فکر کردند قرار است حال‌شان را خراب کند.

 

با نگاهی به آمار موجود، فیلم ابتدا در ۳۳ سالن سینما روی پرده رفت و ۷۲۷ هزار و ۲۳۷ دلار فروش کرد. فروش نهایی فیلم به کمی بیش از ۲۸ میلیون دلار رسید.

 

اما بعد رای‌دهندگان آکادمی اسکار وارد شدند و به فیلم هفت نامزدی از جمله بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه اقتباسی دادند. از آنجا به بعد فیلم همیشه به نمایش درآمد و بعد به شهرت عظیمی رسید.

 

دارابونت ۶۰ ساله می‌گوید: ابتدا فیلم به آرامی مخاطبانش را پیدا کرد، اعتبارش بالا رفت و توانست نوعی تعهد خاص جذب کند که خارق‌العاده، متواضعانه و سورئال بود. اینکه توانستیم از یک اکران باکس آفیسی نه چندان خوب به ویدیویی که سال ۱۹۹۵ بیش از هر فیلم دیگر کرایه شد برسیم، نتیجه بسیار خوبی بود.»

 

این فیلمساز با به یاد آوردن زمان کارگردانی فریمن و رابینز می‌گوید که تجربه‌ای عالی بود که یاد گرفتم هر بازیگر متفاوت است و کارگردان باید بارومتر این باشد که بازیگر به چه چیزی احتیاج دارد و ندارد». او می‌گوید فریمن همیشه با حس بازی می‌کرد و نیازمند مکالمه زیادی نبود اما رابینز منطقی بود و از مکالمه رشد می‌کرد. همیشه درجه راحتی بسیار بالایی داشتم چون آن‌ها بازیگران فوق‌العاده‌ای هستند.

 

دارابونت در تمام طول مسیر حرفه‌ای کاری خود که شامل خلق کردن سریال واکینگ دد» و فیلم‌های ماندگاری از جمله گرین مایل» و مه» می‌شود، اغلب یاد صحبتی می‌افتد که رابرت بنتون فیلمنامه‌نویس کرامر مقابل کرامر» می‌زد. او می‌گفت هر روز فیلمبرداری حس یک شکست را دارد چون مجبور هستی چیزی را قربانی کنی.»

 

دارابونت می‌گوید بنتون داشت به فشار ضرب‌الاجل‌ها اشاره می‌کرد. اینکه هر کارگردان با مجموعه‌ای از جاه‌طلبی‌های خلاقانه برای فیلم وارد صحنه می‌شود و هر روز به خاطر برنامه کاری سخت خود مجبور است بعضی چیزهایی را که می‌خواهد برای بهتر شدن فیلم در آن قرار بدهد، کنار بگذارد.

 

دارابونت می‌گوید: از آن موقع تا به حال کلمات هوشمندانه او را به یاد داشته‌ام و هر بار که روز سختی دارم و مجبورم چیزی را کنار بگذارم همیشه به چیزی که رابرت بنتون به من گفت فکر می‌کنم و از آن آرامش می‌گیرم.

 

در انتها دارابونت دوباره اشاره‌ای به رستگاری در شاوشنک» کرد و گفت از میراث ماندگار فیلم بسیار خوشحال است. او گفت: حسی واقعا خوب است که چیزی مانند این در گذشته‌ام دارم. چیزی است که هرگز محو نشد.

 

رستگاری در شاوشنک» نخست ۱۰ سپتامبر ۱۹۹۴ در جشنواره فیلم تورنتو به نمایش درآمد و بعد از ۲۳ سپتامبر (یکم مهر) در سینماها اکران شد.


 جوایز امی

جوایز امی که به بهترین‌های تلویزیونی تعلق می‌گیرد برندگان خود را معرفی کرد و بیشترین جوایز را به ۲ سریال بازی تاج و تخت» و چرنوبیل» اهدا کرد.

به نقل از هالیوود ریپورتر، ساعاتی پیش (یکشنبه شب به وقت آمریکا) با برگزاری هفتاد و یکمین دوره جوایز امی بهترین‌های سال ۲۰۱۹ انتخاب شدند و در مجموع  ۱۲ جایزه به سریال بازی تاج و تخت» و ۱۰ جایزه به سریال چرنوبیل» اهدا شد.

آکادمی علوم و هنرهای تلویزیونی هر سال جایزه ‌امی را به بهترین‌ آثار تلویزیونی اهدا می‌کند.

در حالی که برندگان بخش‌های فنی جوایز امی هفته پیش در مراسمی با عنوان امی خلاقیت معرفی شدند، در مراسم امروز بهترین‌های بخش‌های بازیگری و بهترین برنامه‌ها جایزه گرفتند.

این در حالی است که فصل هشتم که فصل پایانی سریال بازی تاج و تخت» بود در ۳۲ بخش نامزد شده بود و بیشترین نامزدی این دوره را به خود اختصاص داده بود.

در مراسم امروز بازی تاج و تخت» ۲ جایزه دریافت کرد که شامل بهترین سریال درام و بهترین بازیگر مرد مکمل برای بازی پیتر دینکلیج بود. با توجه به ۱۰ جایزه بخش‌های فنی، جوایز امی این سریال در این دوره جوایز امی ۱۲ جایزه می‌شود.

خالقان این سریال در هنگام دریافت جوایز از ذهن زیبا و خلاق جورج آرآر مارتین برای خلق این داستان تشکر کردند.

به این ترتیب شبکه اچ‌بی‌او بیشترین جوایز را از آن خود کرد و از نت‌فلیکس و دیگر شبکه‌های تلویزیونی پیشی گرفت.

برندگان جوایز امروز عبارتند از:

بهترین سریال درام: بازی تاج و تخت»

بهترین سریال کمدی: فلی‌بگ»

بهترین سریال کوتاه: چرنوبیل»

بهترین فیلم تلویزیونی: : آینه سیاه: بندِراسنچ»

بهترین بازیگر مرد سریال درام: بیلی پورتر برای پوز»

بهترین بازیگر زن سریال درام: جودی کامر برای کشتن ایو»

بهترین بازیگر مرد سریال کمدی: بیل هدر برای بری»

بهترین بازیگر زن سریال کمدی: فیبی والر-بریج برای فلی‌بگ»

بهترین بازیگر مرد سریال کوتاه یا فیلم تلویزیونی: ژارل ژروم برای وقتی ما را می‌بینند»

بهترین بازیگر زن سریال کوتاه یا فیلم تلویزیونی: میشل ویلیامز برای فاسی وردون»

بهترین بازیگر مرد مکمل سریال درام: پیتر دینکلیج برای بازی تاج و تخت»

بهترین بازیگر زن سریال درام: جولیا گارنر برای اوزارک»

بهترین بازیگر مرد مکمل سریال کمدی: تونی شالهوب برای خانم میزل شگفت‌انگیز»

بهترین بازیگر زن مکمل سریال کمدی: الکس بورستین برای خانم میزل شگفت‌انگیز» آ

بهترین بازیگر مرد مکمل سریال کوتاه یا فیلم تلویزیونی: بن ویشاو برای یک رسوایی خیلی انگلیسی»

بهترین بازیگر زن مکمل سریال کوتاه یا فیلم تلویزیونی: پاتریشیا آرکت برای اکت»

بهترین نویسندگی برای سریال درام: هیچ‌کسی منتظر نیست» نوشته جسی آرمسترانگ

کارگردانی سریال درام: اوزارک» به کارگردانی جیسون بیتمن

نویسندگی سریال کمدی: فلی‌بگ» نوشته فوبی والر-بریج

کارگردانی سریال کمدی: فلی‌بگ» هری برادبیر

کارگردانی سریال کوتاه: چرنوبیل» به کارگردانی جوآن رنک

نویسندگی برای سریال کوتاه: چرنوبیل» نوشته کریگ مازین

کارگردانی سریال ورایتی: ساتردی نایت لایو» به کارگردانی دان روی کینگ

مجموعه ورایتی: ساتردی نایت لایو» از شبکه ان‌بی‌سی

بهترین تاک شو: لست ویک تونایت» با جان اولیور از شبکه اچی‌بی ‌او

نویسندگی برای سریال ورایتی: لست ویک تونایت» با جان اولیور


پس از انتشار نسخه برش خورده فیلم سینمایی رستاخیز»، اکنون این فیلم سینمایی در آستانه اربعین با زیرنویس فارسی در فضای مجازی و با محوریت چند کانال تلگرامی منتشر شده و با بی‌توجهی نهادهای نظارتی به تداوم این اقدام غیرقانونیِ مسببان اصلی قاچاق این فیلم، شاهد دود شدنِ این سرمایه که دولت 17.3 میلیارد تومان برای آن هزینه کرده هستیم؛ اقدامی که با عدم توزیع نسخه وی او دی / VOD» توسط تهیه کننده اسباب تامل و تعجب ناظران را در پی داشته است.

به گزارش تابناک»؛ فیلم سینمایی رستاخیز» آخرین ساخته احمدرضا درویش ـ که از مقطع تاریخی مرگ معاویه تا شهادت امام حسین (ع) در روز عاشورا را روایت می‌کند ـ پس از یک دوره طولانی توقیف، از بیست و یکم در یک کانال عربی یوتیوب منتشر شد و بلافاصله در کانال‌های تلگرامی و دیگر بسترهای مجازی، این نسخه بارگذاری و دسترسی عمومی‌تر برای آن فراهم شده است. نسخه قاچاق منتشر شده از کیفیت بالایی برخوردار است و به زبان عربی دوبله شده است.

بر اساس بررسی‌های تابناک»، این نسخه از رستاخیز با نسخه اولیه که در سی و دومین جشنواره فیلم فجر رونمایی شد، تقریباً تطابق دارد و شامل تصویر چهره حضرت عباس (ع) است و از این منظر می‌توان تأیید کرد که نسخه منتشره، نسخه بدون سانسور است که کارگردان در پی اکران عمومی‌اش بود، اما با مخالفت برخی جریان‌ها مواجه شد و در نهایت سازمان سینمایی در اقدامی عجیب ـ که منجر به فروکش کردن اعتراضات سازندگان این فیلم شد ـ 13.5 میلیارد تومان به عنوان خرید بخشی از سهم این فیلم به سازندگانش پرداخت کرد که رقم کلان و بی‌سابقه در تاریخ سینمای ایران بود.

انتشار نسخه با زیرنویس فارسی رستاخیز» در فضای مجازی / 17.3 میلیارد دود شد!

این اتفاق واکنش گسترده‌ای را از سوی تمامی طرف‌های از جمله بنیاد سینمایی فارابی و کارگردان فیلم در پی داشت اما این واکنش‌ها دست‌کم در فضای رسانه‌ای فروکش کرد. در پی این اتفاق معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی و مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی، با حضور در مرجع قضایی مرتبط نسبت به پیگیری موضوع و طرح شکایت در آن مرجع اقدام ‌کردند تا از پخش غیرقانونی فیلم در پلتفرم‌های داخلی جلوگیری به عمل آید. همچنین بنیاد سینمایی فارابی در دادسرای امور بین‌الملل تهران» هم اقدام به طرح شکایت کرد و در این زمینه با وزارت امور خارجه نیز رایزنی شد اما این پیگیری ها هنوز نتیجه شفافی در پی نداشته است.

اکنون بار دیگر و این بار در آستانه اربعین حسینی نسخه‌هایی با زیرنویس فارسی از فیلم سینمایی رستاخیز» جهت دانلود در فضای مجازی قرار گرفته و دست به دست می‌چرخد و مشخص نیست نهادهای مسئول نظارتی چرا به نظاره نشسته‌اند تا با یک محصول فرهنگی که میلیاردها تومان از بیت المال صرف آن شده، اینگونه برخورد شود؟!

این اتفاق در حالی بار دیگر رخ داده که همه نهادهای مسئول از ستاد صیانت و مبارزه با تکثیر و عرضه غیرمجاز آثار سینمایی و سمعی و بصری و. به‌دنبال ممانعت از آن بوده‌اند و نکته مهم اینجاست که حتی مجوز ورود قانونی فیلم به شبکه وی‌او‌دی از دو هفته پیش توسط سازمان سینمایی صادر و تحویل تهیه کننده فیلم رستاخیز شده اما این فیلم در بستر قانونی راهی به این شبکه نیافته است! نکته قابل تامل اینکه چهارسال پیش سازمان سینمایی مجوز اکران و توزیع بین الملل فیلم رستاخیز را به تهیه کننده فیلم داده بود که تهیه کننده به توزیع جهانی فیلم اقبالی نشان نداد.

در این زمینه، اعتراض حق صاحبان و سهامداران فیلم است اما جای تعجب دارد وقتی امکان پخش قانونی فیلم (پیش از اربعین حسینی) فراهم بوده، چرا باید فضای مجازی جولانگاه نسخه قاچاق این فیلم باشد؟ خسرانی که اهمال درباره قاچاق و توزیع غیرمجاز یک محصول فرهنگی به جامعه و سرمایه ملی می‌زند با هر اقدام دیگری که در فضای مجازی علیه جامعه و امنیت کشور رخ می‌دهد، برابر است چرا که هر دو، بذر رفتار فراقانونی را در کشور می‌پراکنند. عجیب است که بعد از چهل روز و در آستانه اربعین، این اتفاق رخ داده و ابهامات درباره نحوه انتشار این فیلم در فضای مجازی را دو چندان نموده است.


مدیر روابط عمومی سازمان سینمایی درباره پوشش بازیگران و تهیه آیین‌نامه حضور با پوشش مناسب در مراسم هنری و سینمایی توضیح داد.

پوشش بازیگران در برنامه‌های تبلیغاتی

به گزارش باشگاه خبرنگاران، مسعود نجفی در برنامه سلام صبح به خیر» با اشاره به پذیرفته نبودن هر گونه حرکت خلاف عرف در برنامه‌های سینمایی گفت: قرار است با همکاری دستگاه‌های ذیربط و خانه سینما آیین‌نامه‌ای تهیه کنیم تا چهره‌های هنری، سینمایی و تلویزیونی یا ورزشکار که در مراسم‌ و برنامه‌های مختلف حضور پیدا می‌کنند، اصول‌ و چارچوب‌ها را رعایت کنند تا از خودشان صیانت شود.

او درباره اینکه آیا تا به حال در وزارت ارشاد یا حوزه سینما این آیین‌نامه وجود داشته یا نه گفت: تا امروز نداشتیم اما به سرعت در حال آماده شدن است و فکر می‌کنم تا هفته آینده آماده و ابلاغ شود. نجفی درباره ضمانت اجرایی این آیین‌نامه هم چنین اظهار نظر کرد: جزئیات به زودی اعلام می‌شود اما در برنامه‌های سینمایی و نمایشی که برای تبلیغات فیلم‌ها برگزار می‌شود، طبیعتا برگزارکننده متعهد می‌شود اصول و چارچوب‌ها را رعایت کند و شاهد موارد اینچنینی نباشیم.

مدیر روابط عمومی سازمان سینمایی در پایان اظهار امیدواری کرد در جشنواره فیلم فجر امسال حاشیه‌های مربوط به پوشش بازیگران و اهالی سینما و هنر دیده نشود.

چند روز پیش نوع لباس‌ها و پوشش چند بازیگر جوان در برنامه اکران یکی از فیلم‌های سینمایی روی پرده با واکنش‌های گسترده در فضای مجازی مواجه شده بود.


 

 

این سریال کوتاه بر روی فاجعه نیروگاه هسته‌ای چرنوبیل که در آوریل ۱۹۸۶ در اوکراین (شوروی) رخ داد متمرکز است و آشکار می‌سازد که چرا و چگونه این حادثه رخ داد و به پنهانکاری شوروی اشاره می‌کند

شخصیت های واقعی فاجعه چرنوبیل که بودند؟

 چرنوبیل، ماجرای واقعی یکی از فجایع انسانی در تاریخ و شجاعت ن و مردانی که خود را قربانی کردند تا اروپا را از فاجعه نجات دهند را روایت می‌کند. این سریال کوتاه بر روی فاجعه نیروگاه هسته‌ای چرنوبیل که در آوریل ۱۹۸۶ در اوکراین (شوروی) رخ داد متمرکز است و آشکار می‌سازد که چرا و چگونه این حادثه رخ داد و به پنهانکاری شوروی اشاره می‌کند.

سوتلانا الکسیویچ،نویسندهٔ بلاروسی برندهٔ جایزه نوبل برای کتاب صداهایی از چرنوبیل گفت: این سریال کوتاه براساس خاطرات مردم محلی پریپیات ساخته شده‌است.

این سریال به بررسی برخی از روایات ناشناخته یا کمتر مورد توجه قرار گرفتهٔ این فاجعه می‌پردازد. از جمله تلاش‌های الکسی آناننکو، والری بیسپالوف و بوریس بارانوف که در قسمت‌های ۲ و ۳ به آنان می‌پردازد. سه مرد که داوطلب می‌شوند به منظور قطع آب، که آن آب می‌توانست وارد هسته شود و انفجار دیگری را رقم زند، وارد زیرزمین نیروگاه شوند. این کار برای جلوگیری از انفجار حرارتی باید انجام می‌گرفت. گزارش‌های رسمی بعدها به این نتیجه رسیدند که اگر این کار انجام نمی‌شد، انفجار حرارتی قطعاً اتفاق می‌افتاد و می‌توانست صدها کیلومتر مربع از فضای غیر مسی و مسی را در بربگیرد و آلوده کند. در پایان قسمت ۵ ذکر شد که برخلاف تصور عموم و برخی رسانه‌ها، هر سه داوطلب از هرگونه تأثیر منفی مواد رادیو اکتیویته جان سالم به در برده و زنده ماندند.

 

 


 جرد هریس در نقش والری لگاسوف، دانشمند
والری لگاسوف جانشین رئیس موسسه انرژی اتمی Kurchatov بود و عضوی از تیم مسئول آزمایشات حادثه چرنوبیل نیز بود. زمانیکه بالا دستی های او سعی کردند دلیل این حادثه را مخفی نگه دارند لگاسوو سعی کرد نسبت به آنچه که واقعا اتفاق افتاده صادق و راستگو باشد.  

این حادثه از تظر احساسی و حرفه ای تاثیر خیلی زیادی بر روی او گذاشت و روز قبل از اینکه نتایج تحقیقات اعلام شود به زندگی خود پایان داد.
بوریس یلتسین ؟؟؟ هشت سال بعد از مرگ لگاسوف به خاطر تلاش هایش در بیان حقایق حادثه چرنوبیل عنوان قهرمان فدراسیون روسیه را به او اهدا کرد.

فاجعه چرنوبیل,سریال چرنوبیل,بازیگران چرنوبیل,جرد هریس
 جرد هریس در نقش والری لگاسوف

 

جسی باکلی در نقش  لودمیلا ایگناتنکو همسر واسیلی
لودمیلا همسر واسیلی ایگناتنکو مامور آتشنشانی دو هفته تمام شاهد مرگ همسرش در اثر دردهای وحشتناک بود. او در ان زمان باردار بود و نسبت به هشدارهای بیمارستان مبنی بر دور ماندن از همسر بی توجه اود. به همین دلیل فرزندش که دچار مشکلات شدید کبدی و قلب بود چند ماه بعد از تولد فوت کرد.
برخی باور دارند که لودمیلا هنوز در اکراین زندگی می کند.

فاجعه چرنوبیل,سریال چرنوبیل,بازیگران چرنوبیل,جسی باکلی,لودمیلا
جسی باکلی در نقش  لودمیلا ایگناتنکو همسر واسیلی

 

استلان اسکارشگورد در نقش بوریس شربینا، معاون رئیس شورای وزیران
شربینا در سال 1976 عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی شد و تا زمان مرگش این موقعیت را حفظ کرد.
 او در سال 1984 معاون رئیس کنسول وزیران شد و همچنین مسئول رسیدگی به مشکلات حادثه پرنوبیل در سال 1986 شد و در نقش سرپرست مدیریت بحران فعالیت داشت.
استلان در سال 1990 با انتخاب بوریس یلتسین برای ریاست  ارشد هیئت حاکمه  اتحاد جماهیر شوروی مخالفت کرد و او را مردی با ویژگی های اخلاقی پست می دانست.
اما این انتخاب راه را برای تاریک ترین دوره تاریخی مهیا کرد و درنهایت یلتسین بعدها به عنوان اولین رئیس جمهور روسیه مستقل انتخاب شد.
شربینا سال 1990 در سن 70 سالگی در مسکو درگذشت.

فاجعه چرنوبیل,سریال چرنوبیل,بازیگران چرنوبیل,استلان اسکارشگورد
استلان اسکارشگورد در نقش بوریس شربینا

 

سم تروتان در نقش الکساندر اکیموف، سرپرست شیفت شب
الکساندر اکیموف در زمان حادثه سرپرست شیفت شب بود. او وقتی اولین خبرها مبنی بر برخی اشتباهات را دریافت کرد آنها را باور نکرد. او حتی چندین ساعت بر اطلاعات غلط مقامات ارشد خود اتکا کرد- یک اشتباه وحشتناک که هیچ وقت نتوانست فراموش کند.
 وقتی او بالاخره متوجه بد بودن موقعیت شد، در کار خود باقی ماند تا جایی که در توان دارد در کمتر شدن شدت فاجعه کمکی کند. السکاندر اولین نفری بود که به محض تعطیل شدن راکتور اعلام موقعیت اورژانسی داد، اما خرابی ها قبل از ان شروع شده بود. این راکتور منفجر شد و به میزان خیلی بالایی رادیواکتیو آزاد کرد.
حتی بعد از خالی کردن محل الکساندر اکیموف همچنان در منطقه ماند. او از همکارانش خواست با کمک پمپ های آب راکتور را خاموش کنند، اما منبع قدرتشان زیاد فعال نماند.  
الکساندر اکیموف همراه با چند مهندس در هوای سمی منطقه ماند و بدون تجهیزات محافظتی با پمپاژ دستی آب سعی در خاموش کردن راکتور هسته ای داشت.
اکیموف دو هفته بعد از در اثر ARS در تماس بودن با مواد رادیواکتیو درگذشت.

فاجعه چرنوبیل,سریال چرنوبیل,بازیگران چرنوبیل,سم تروتان
سم تروتان در نقش الکساندر اکیموف

 

آدام ناگایتیس در نقش واسیلی ایگناتنکو، آتشنشان اهل  پریپیات
واسیلی ایگناتنکو همسر لودمیلا یکی از اولین آتشنشان هایی بود که با دیدن اولین نشانه ها در صحنه بدون دانشتن واقعیت و شدت حادثه در محل حاضر بود. او در به صورت مستقیم با مواد رادیواکتیو در حال انفجار روبرو شد.

واسیلی و همکارانش خیلی سریع با مشکلات شدید ناشی از مسمومیت با پرتو حاد روبرو شدند و او دو هفته بعد از این حادثه در بیمارستان درگذشت.
لودمیلا درمورد مرگ تراژیک همسرش با مجلات مصاحبه کرد.

اودر مورد همسرش گفت: او همیشه رو به تغییر بود، من هر روز با یک آدم جدید روبرو می شدم. سوختگی های او ابتدا سطحی بودند، روی زبان، دهان، گونه ها و اول یک زخم کوچک بودند و سپس بیشتر و بیشتر شدند و گویی به لایه های عمیق پوست می رفتند، صورت و بدنش به رنگ آبی، قرمز و قهوه ای و خاکستری درامد.
تنها چیزی که من را نجات داد این بود که اینها سریع اتفاق افتاد، فرصتی برای فکر کردن نبود، زمانی برای گریه کردن نبود. آنجا یک بیمارستان برای مسمومیت های شدید رادیواکتیو بود. چهارده روز. یک انسان در 14 روز می میرد.
پوست او روی بازوها و پاها شروع کرد به ترک خوردن و همه جایش با تاول پوشیده شده بود. و وقتی به سرش رسید انبوهی از مو روی بالش باقی ماند.

من به پرستار گفتم: همسرم در حال مردنه. گفت چه انتظاری داری؟  او 1600 رونگتن اشعه دریافت کرده، چهارصد برابر از میزان دوز کشنده برای انسان!

 

فاجعه چرنوبیل,سریال چرنوبیل,بازیگران چرنوبیل,آدام ناگایتیس,واسیلی 
آدام ناگایتیس در نقش واسیلی ایگناتنکو

 

 

این سریال به بررسی برخی از روایات ناشناخته یا کمتر مورد توجه قرار گرفتهٔ این فاجعه می‌پردازد. از جمله تلاش‌های الکسی آناننکو، والری بیسپالوف و بوریس بارانوف که در قسمت‌های ۲ و ۳ به آنان می‌پردازد. سه مرد که داوطلب می‌شوند به منظور قطع آب، که آن آب می‌توانست وارد هسته شود و انفجار دیگری را رقم زند، وارد زیرزمین نیروگاه شوند. این کار برای جلوگیری از انفجار حرارتی باید انجام می‌گرفت. گزارش‌های رسمی بعدها به این نتیجه رسیدند که اگر این کار انجام نمی‌شد، انفجار حرارتی قطعاً اتفاق می‌افتاد و می‌توانست صدها کیلومتر مربع از فضای غیر مسی و مسی را در بربگیرد و آلوده کند. در پایان قسمت ۵ ذکر شد که برخلاف تصور عموم و برخی رسانه‌ها، هر سه داوطلب از هرگونه تأثیر منفی مواد رادیو اکتیویته جان سالم به در برده و زنده ماندند.

 

 

 پاک کنندگان

تمام کسانی که با حادثه چرنوبیل مقابله کردند پرسنل ارتش و شهروندانی بودند که تمام تلاششان را کردند تا از گسترش بیماری در منطقه جلوگیری کنند. این افراد خودشان به بیماری های محدود کننده و دراز مدت مبتلا شدند.
به مبارزانی که نجات پیدا کردند مطایای اجتماعی تعلق گرفت تا بتوانند با مشکلات ناشی از این حادثه کنار بیایند. دولت به تعداد زیادی از این افراد لقب قهرمان اعطا کرد، درحالیکه برخی از آنها سالها تلاش کردند تا خدمات اجتماعی شان مورد توجه قرار بگیرد.
 این تصویر یکی از تاثیرگذارترین و احساسی ترین عکس های مجموعه بود. البته همه می دانند چه اتفاقی افتاده است ولی وقتی در سینما و تصاویر دیده می شود تاثیرگذاری اش بیشتر می شود.

سریال چرنوبیل, پاک کنندگان 
 پاک کنندگان

 

پاول ریتر در نقش آناتولی دیاتلوف»، سرپرست
آناتولی دیاتلوف نماینده مهندس سرپرستی بود که بر آزمایشی که منجر به انفجار شد نظارت داشت. در آن لحظه قدرت راکتور به 30 مگاوایت رسید، ولی او اصرار داشت که اپراتورها به آزمایش ادامه دهند. او به اعتراضات آکیموف و تاپتونوف اعتنایی نکرد، و انها را تهدید می کرد که جایشان را با تریگاب (اپراتور شیفت قبلی که در سایت مانده بود) عوض می کند. او آنها را ترسانده و مجبور می کرد که برای بالا بردن قدرت راکتور تلاش کنند.
بعد از انفجار او علی رغم اینکه می دید سوخت و گرافیت در اطراف پخش شده اند، اما هنوز باور داشت راکتور سالم است. و بالاخره در ساعت 5 صبح احساس ناخوشی کرد و با گربانچنکو به واحد درمانی رفت.

دیاتلوف بعد از این بیماری اش به خاطر نقشش در این انفجار  به ده سال زندان محکوم شد. که البته بعد از 5 سال آزاد شد. او در سال 1995 در اثر مشکلات قلبی درگذشت.
این ده سال زندگی که برای دیاتلوف در نظر گرفته شد حتی اگر در کمپ کار و در بدترین حالت بود در مقایسه با زندگی افراد زیادی که در اثر این فاجعه از دست رفت مثل قطره ای در اقیانوس است.

چرنوبیل,پاول ریتر,آناتولی دیاتلوف 
پاول ریتر در نقش آناتولی دیاتلوف

 

دیوید دنسیک در نقش میخائیل گورباچف

میخائیل گورباچف کسی که نقشش را دیوید دنسیک در این سریال بازی کرد، هشتمین و اخرین رهبر اتحاد جماهیر شورویبود.
گورباچف به خاطر شکست خوردن به خاطر عمل نکردن به موقع در رابطه با پیشرفت بیماری محکومیت سراسری روبرو شد،
گورباچف یکی از مهم ترین شخصیت های نیمه  دوم قرن بیستم شناخته می شد و همچنان جزو سوژه های جنجالی باقی ماند. دریافت جایزه های زیاد از جماه جایزه صلح نوبل- نقش مهم او در پایان دادن به جنگ سرد، مختصر کردن قوانین بشری در شوروی که بد فهمیده می شد و مدارا کردن با حکومت مارکسیست-لنینیست در اروپای شرقی و مرکزی و وحدت وباره با آلمان بسیار مورد احترام بود.
ولی درعوض در روسیه به خاطر متوقف نکردن فروپاشی شوروی و حادثه ای که منجر به پایین امدن تاثیر جهانی روسیه و مشکلات اقتصادی شد ، مورد اشتهزا قرار می گرفت.
امروزه گورباچف 88 ساله هنوز در حلقه ت روسیه فعالیت دارد.  

دیوید دنسیک,میخائیل گورباچف,چرنوبیل 
دیوید دنسیک در نقش میخائیل گورباچف

 

کان اونیل در نقش ویکتور بریخانوف»: مدیر نیروگاه هسته ای

بریخانوف مدیر نیروگاه ساعت 2 و 30 دقیقه صبح به نیروگاه رسید. آکیموف گزارش یک حادثه جدی رادیواکتیویته را گزارش کرد، آتش طی یک پروسه مهار شد، و یک پمپ اب اورژانسی آماده بود که راکتور سالم را خنک کند. اما در نتیجه محدودیت های تجهیزات در دسترس آنها به میزان جدی مقدار رادیو اکتیویته را ناچیز پنداشتند.
بریخانوف ساعت 3 صبح مارین منشی جایگزین را احضار کرد تا موقعیت اکیموف را گزارش دهد.
مارین پیام را به زنجیره بعدی فرستاد، فرولیشف، او به ولادیمیر دولگیخ و او هم به گورباچف و دیگر اعضای Politburo خبر داد. مسکو در ساعت 4 دستور  فرستادن اب به رااکتور را داد.
ویکتور بریخانوف مدیر نیروگاه به ده سال زندان محکوم شد، اما به خاطر بیماری تنها 5 سال در زندان ماند.

 کان اونیلویکتور,بریخانوف,چرنوبیلکان اونیل در نقش ویکتور بریخانوف
 

رالف اینسون در نقش سرلشکر نیکولای تاراکانف»: فرمانده پاک ‌کنندگان» فاجعه
فرمانده پاک کنندگان چرنوبیل با سخنرانی الهام بخش و انگیزشی خود بیش از 3000 پاک کننده را ترقیب کرد تا ریسک پاک کردن منطقه را به جان بخرند.

رالف اینسون,نیکولای تاراکانف,چرنوبیل 
رالف اینسون در نقش  نیکولای تاراکانف

 

آدریان رالینز در نقش نیکولای فومین»، مهندس ارشد نیروگاه هسته‌ای چرنوبیل

فومین مهندس ارشد ساعت 4 و نیم به اتاق کنترل بلوک 4 رسید. اکیموف گزارش سالم بودن یک راکتور و انفجاز تانک آب اورژانسی را داد. او کارکنان را مجبور به ادامه آبرسانی به راکتور کرد و بیشتر افراد واجد 4 را با کسانی که در اثر رادیواکتیویته از کار افتاده شده بودند جاگزین کرد.
فومین بعد از رفتن اکیموف به سیتنیکوف جایگزین او دستور دارد که از سقف واحد C بالا رفته و راکتور را بررسی کند؛ سیتنیکوف اطاعت کرده و دوز کشنده رادیواکتیویته دریافت کرد، در ساعت 10 صبح او بازگشت و به فومین و بریخانوف گزارش خرابی راکتور را داد.
مدیران حرف او را باور نکرده و همچنان به اب فرستادن به راکتور ادامه دادند؛ آب به واسطه لوله ها به سطوح زیرین مجموعه جریان پیدا می کرد و مواد رادیواکتیو را با خود حامل کرده و جریانات کوچک را در مسیر کابل های چهار بلوک دیگر ایجاد کرد.

او بعدها قبل از تشکیل دادگاه مشکلات روانی پیدا کرد و سعی در کشتن خودش داشت. او لیوان هایش را شکسته بود و با تکه های شیشه آن مچ دستش را بریده بود. داداگاه به خاطر مشکلات روحی فومین عقب افتاد. اما او هم با ویکتور بریخانوف و آناتولی دیاتلوف به ده سال زندان در کمپ کار محکوم شد. او هم مانند بقیه به خاطر مشکلات سلامتی تمام دوران را در زندان نگذراند و مشخص نیست که بعد از آزادی از زندان چه اتفاقی برایش افتاد.

 

آدریان رالینز,نیکولای فومین,چرنوبیل 
آدریان رالینز در نقش نیکولای فومین

 

دادگاه چرنوبیل
دادگاه چرنوبیل

 

مایکل کولگان,میخائیل شاذف,چرنوبیل
مایکل کولگان در نقش میخائیل شاذف»: وزیر صنعت زغال‌سنگ

 

 


 

آکادمی علوم و هنرهای سینمایی اسکار، فهرست ۳۲ اثر رقابت کننده در شاخه بهترین انیمیشن این جوایز را با حضور آخرین داستان» از ایران اعلام کرد.

 

انیمیشن آخرین داستان اولین انیمیشن بلند سینمایی به کارگردانی اشکان رهگذر است که از سال ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۶ در استودیو هورخش تولید شده است. داستان این فیلم برداشتی آزاد از داستان ضحاک» شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی است.

آخرین داستان برای نخستین بار، خرداد ماه ۱۳۹۷ در بخش غیر رقابتی جشنواره بین‌المللی فیلم انیمیشن انسی به نمایش درآمد.(این اولین حضور یک انیمیشن سینمایی ایرانی در جشنواره بین‌المللی فیلم انیمیشن انسی است.) همچنین آخرین داستان برای اولین بار در ایران با جشنواره بین‌المللی انیمیشن کودک و نوجوان اصفهان، شهریورماه 97 اکران شده است. اسپانیا نیز با جشنواره فیلم سیتخسُ میزبان انیمیشن آخرین داستان بوده است.

ایسنا نوشت: انیمیشن آخرین داستان» به کارگردانی و نویسندگی اشکان رهگذر، یکی از ۳۲ اثر انیمیشنی خواهد بود که بنا بر اعلام رسمی آکادمی علوم و هنرهای سینمایی اسکار، واجد شرایط رقابت در شاخه بهترین انیمیشن اسکار ۲۰۲۰ شناخته شده است. 

به گفته کارگردان این اثر،  پروسه ساخت آخرین داستان و پیش تولید این انیمیشن نزدیک به ۱۰ سال به طول انجامیده است و اکبر زنجانپور، حامد بهداد، لیلا حاتمی، پرویز پرستویی، اشکان خطیبی، باران کوثری، حسن پور شیرازی، شقایق فراهانی، ملیکا شریفی نیا، بانیپال شومون، روزبه فرخ نعمتی، بیتا فرهی، مجید مظفری و زهیر یاری از مجموع بازیگرانی‌ هستند که در این انیمیشن صداپیشگی کرده‌اند. 

موسیقی متن انیمیشین آخرین داستان» نیز  از ساخته‌های کریستف رضایی است.

پرندگان خشمگین۲»، یک روز دیگر از زندگی»،‌ نفرت‌انگیز»، خانواده آدامز»، دور»، بونوئل در هزارتوی لاک‌پشت‌ها»، بچه‌های دریا»، دیلیلی در پاریس»، منجمد ۲»، فونان»،  قدیمی‌های گِندی تارتاکوفسکی- داستان‌های وحشی»، چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم: دنیای پنهان»، من بدنم را گم کرده‌ام»، کلاوس»، فیلم لگو ۲: بخش دوم»، داستان خارق‌العاده مارونا»، لینک گم شده»، نه‌ژا»، مسافرخانه اوکوکو»، پاچاماما»، تبلیغ»، رِزو»، زندگی مخفی حیوانات خانگی ۲»، جاسوس‌های مخفی»، پرستوهای کابل»،  کیک باشکوه»، برج»، داستان اسباب بازی ۴»، آپین و ایپین: خنجر گیبون تنها»، زنده ماندن با تو» و مار سفید» دیگر انیمیشن‌های واجد شرایط رقابت در اسکار ۲۰۲۰ هستند. 

از نکات قابل توجه در شاخه بهترین انیمیشن اسکار امسال، عدم حضور شیرشاه»، پرفروش‌ترین انیمیشن تاریخ سینماست که از زمان اکران، بحث‌های فراوانی در مورد تعریف دقیق این اثر سینمایی به عنوان یک فیلم یا یک انیمیشن مطرح بوده است اما حالا به صورت رسمی مشخص شده است که شیرشاه» به عنوان یک فیلم-انیمیشن کامپیوتری در شاخه‌ بهترین فیلم اسکار ۲۰۲۰ واجد شرایط رقابت خواهد بود. 

کمپانی دیزنی که امسال انیمیشن‌ها داستان اسباب‌بازی ۴»، منجمد ۲» و جاسوس‌های مخفی» را در شاخه بهترین انیمیشن بلند خواهد داشت، با شیر شاه» شانس خود را در شاخه‌ دیگر این جوایز می آزماید.

در خلاصه داستان آمده است: جمشید رفته است و ضحاک در پی طمع و جاه طلبی برای محاصره جمکرد، بر تخت جمشید تکیه می‌زند، اما افسوس که اهریمن بر وجود ضحاک سیطره یافته و تاریکی او تمام شهر را فرا می‌گیرد. در این میان آفریدون که کودکی است کشاورززاده، متولد می‌شود و برای دادخواهی خون پدر و مادرش، پیرو کاوه آهنگر قیام می‌کند.»


 کاپولا کارگردان نامدار در جشنواره سینمایی لومیر فرانسه با دریافت جایزه این جشنواره تجلیل شد.

فرانسیس فورد کاپولا

به گزارش مهر به نقل از ورایتی، 

فرانسیس فورد کاپولا دیشب در جشنواره لومیر فرانسه روی صحنه رفت و با دریافت جایزه یک عمر دستاورد هنری این جشنواره و دریافت جایزه لومیر تجلیل شد.

این مراسم در دهمین دوره برگزاری جشنواره لومیر جمعه شب در لیون فرانسه برگزار شد.

کاپولا که ۴ بار جایزه آکادمی اسکار را دریافت کرده پس از نمایش چندین فیلم در تجلیل از وی که با حضور دوستان و همکاران و خانواده‌اش تهیه شده بود، روی صحنه رفت.

در این مراسم تیری فرمو و برنارد تاورنیه  کارگردان‌های جشنواره در کنار النور همسر این کارگردان و پسرش رومن و نیز بونگ جون هو کارگردان کره‌ای و ناتالی بی، بازیگر برای تجلیل از وی روی صحنه رفتند.

در تجلیل از کاپولا، بونگ جون هو از تجربه تماشای فیلم اینک آخرامان» ۱۰ سال پس از اکران رسمی آن حرف زد. کارگردان برنده نخل طلای امسال جشنواره فیلم کن گفت نمایش این فیلم تا سال ۱۹۸۸ در کره جنوبی ممنوع بود. کارگردان پارازیت» سال‌ها بعد با تماشای این فیلم اشتیاق فیلمسازی در وجودش شعله‌ور شد.  

کاپولا هم روی صحنه از این ادای احترام قدردانی کرد و با تجلیل از بونگ جون هو گفت: شما روی چیزی کار می‌کنید که نمی‌دانید نتیجه‌اش چه می‌شود و چه کسی به تماشای آن خواهد رفت. و من هم همیشه احساس می‌کردم بیشترین رضایت من آنجاست که جوان‌ها کاری را که انجام داده‌ام ببینند و تماشای آن به آنها کمک کند که به نویسندگی یک رمان یا ساخت یک فیلم بپردازند.

وی افزود: این واقعا بزرگ‌ترین نتیجه و به این معنی است که شما جاودان شده‌اید.

فرانسیس فورد کوپولا ۸۰ ساله از مشهورترین کارگردان‌ها و تهیه‌کنندگان آمریکایی ایتالیایی‌تبار سینمای هالیوود است. وی با ساخت سه‌گانه پدرخوانده» سینمای گانگستری را متحول کرد. فیلم‌های وی در مجموع ۲۴ جایزه اسکار، ۱۱ بفتا و ۱۷ گلدن گلوب دریافت کرده‌اند.


 

فیلم خانه پدری از امروز چهارشنبه 1 آبان در سینماهای کشور اکران می شود.

 فیلم خانه پدری  به کارگردانی کیانوش عیاری از امروز چهارشنبه 1 آبان در سینماهای ایران و همزمان در هنر و تجربه نیز اکران خواهد شد.

خبر به نمایش درآمدن این فیلم درحالی منتشر شده است که عیاری خانه پدری» را در سال ۱۳۸۹ تولید کرد و در سی و دومین جشنواره فیلم فجر نمایش داده شد. این فیلم در روزهای چهارم و پنجم دی ماه ۱۳۹۳ در گروه هنروتجربه اکران شد، اما بعد از اولین روز نمایش فیلم واکنش‌ها و فضایی که اطراف آن به وجود آمد، منجر به صدور دستور توقف نمایش خانه پدری» شد.

در سال ۹۷ ابراهیم داروغه‌زاده، معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی وقت درباره سرانجام اکران فیلم‌های توقیفی درباره فیلم کیانوش عیاری گفته بود که خانه پدری هم اکنون مجوز نمایش در سینماهای هنرو تجربه را دارد».اما کیانوش عیاری با نمایش آن در سینماهای هنروتجربه چندان موافق نبود و اعتقاد داشت این فیلم باید در سینماهای بیشتری به نمایش درآید و حالا بالاخرهخانه پدری» با محدودیت سنی بالای ۱۵ سال اکران می‎شود.

ماجرای خانه پدری» در یک خانه قدیمی رخ می‌دهد که داستانی را از اواخر دوره قاجار تا اواخر دهه ۷۰ در چند اپیزود روایت می‌کند. در این فیلم ناصر هاشمی (نقش جوانی) و مهدی هاشمی (نقش میانسالی و پیری) شخصیت اصلی این فیلم با نام محتشم را که روایت زندگی‌اش از پانزده تا هشتاد سالگی به تصویر کشیده شده است، بازی می‌کنند. خانه پدری» برنده‌ تندیس بهترین فیلم، بهترین فیلم‌نامه و بهترین کارگردانی از هشتمین جشن انجمن منتقدان سینمایی است.

هم‌چنین دیگر فیلمی که همزمان در سینماهای هنروتجربه نمایش داده می‌شود، مسخره باز» اثر همایون غنی زاده است. این فیلم برنده تندیس هنروتجربه از سی و سومین جشنواره فیلم فجر شد و اولین فیلم بلند سینمایی همایون غنی‌زاده است که در عرصه نمایش آثاری چون می‌سی‌سی‌پی نشسته می‌میرد»، کالیگولا»، در انتظار گودو»، آنتیگونه» و آگاممنون» را در کارنامه دارد.

مسخره باز» به تهیه‌کنندگی علی مصفا در جشنواره فیلم فجر سال قبل رونمایی شد و علی نصیریان، بابک حمیدیان، هدیه تهرانی، رضا کیانیان و صابر ابر از جمله بازیگران آن هستند.علی نصیریان سیمرغ بلورین نقش مکمل مرد را برای بازی در این فیلم دریافت کرد.


 

 گلستان در این نامه نیز به سیاق سال‌هایی که گذشت، از توانایی و استعداد مسعود کیمیایی می‌نویسد؛ اینکه او را از مستعدترین و محکم‌ترین فیلم‌سازانی می‌داند که در ایران همچنان در کار سینما هستند و البته تأکید دارد که این دوستی و حمایت البته سابقه دارد.

 

خودش می‌گوید شاید بهترین فیلمم باشد. مسعود کیمیایی خون شد» را با چنین شور و حالی می‌سازد. در حالی که نیم‌قرن از یکی از شاهکار‌های او قیصر» می‌گذرد و بیش از ۳۰ فیلم در کارنامه خود دارد. فیلم‌برداری خون شد» تَه یک کوچه بن‌بست در محله‌ای قدیمی در تهران چند روز دیگر تمام می‌شود.

خانه‌ای قدیمی چسبیده به یک حسینیه معروف در کوچه‌ای قدیمی با جوی آبی خشک در میانه. روز‌های میانی فیلم‌برداری است که مسعود کیمیایی در شبی پاییزی صحنه نخست را می‌گیرد. مردی از راه آمده است تا چراغ خانه‌ای را روشن کند که سالیانی است خاموش مانده. فضلی» می‌آید تا اهل خانه را باز دور هم جمع کند و در این میانه موانعی هست که داستان فیلم را پیش می‌برد. سعید آقاخانی قهرمان خون شد» است و سیامک انصاری، لیلا زارع، نسرین مقانلو، هومن برق‏نورد و سیامک صفری و ماهور از دیگر بازیگران فیلم تازه کیمیایی هستند. علیرضا زرین‏دست نیز برای چندمین بار با کیمیایی همکاری می‌کند و جواد نوروزبیگی نیز تهیه‌کنندگی کار را برعهده دارد و مسعود کیمیایی امیدوار است خون شد» به جشنواره فیلم امسال برسد.


کیمیایی هنوز در حال فیلم‌برداری است که خبر خون شد» می‌پیچد و تا دورتر از مرز‌ها می‌رود. ابراهیم گلستان خطاب به ماهور ، فرزند احمدرضا شاعر که در نخستین بازی خود جلوی دوربین کیمیایی رفته است، از این فیلم‌ساز نوشته است، در پاسخ به نامه‌ای که ماهور برای او نوشته و خبر نخستین حضور سینمایی‌اش را در فیلم تازه مسعود کیمیایی به او رسانده است. گلستان نوشته است که با امید زیاد خیلی خوشحالم که قدم در این راه گذاشته‌ای. قدم اول درستی هم هست».

گلستان در این نامه نیز به سیاق سال‌هایی که گذشت، از توانایی و استعداد مسعود کیمیایی می‌نویسد؛ اینکه او را از مستعدترین و محکم‌ترین فیلم‌سازانی می‌داند که در ایران همچنان در کار سینما هستند و البته تأکید دارد که این دوستی و حمایت البته سابقه دارد. سال پیش بود که ژان میشل فرودون، منتقد صاحب‌نام فرانسوی و سردبیر مجله کایه دو سینما» با گلستان تماس می‌گیرد و خبر می‌دهد که بنا دارد جشنواره فیلم‌های ایرانی را در پاریس برگزار کند و از او نیز می‌خواهد که آثارش در آن جشنواره به نمایش دربیاید که گلستان سراغ فیلم‌های مسعود کیمیایی را می‌گیرد و فِرودون می‌گوید از این فیلم‌ساز انتخابی نداریم.

گلستان نیز در نامه‌ای خطاب به فرودون می‌نویسد باور‌کردنی نیست که فیلمی از مسعود کیمیایی نباشد. قیصر»، گوزن‌ها» و چند فیلم دیگر از مسعود کیمیایی به‌گمان من بسیار بالاترند از عنوان‌های دیگر که شما در نامه‌تان لطف کردید و نام برده‌اید. نه فقط والاترند بلکه اصلا فیلم‌های مؤلف هستند. او در عین حال می‌نویسد هیچ حقی ندارم که در قضاوت کسان دیگر دخالتی کنم یا آن‌ها را تصحیح کنم، اما دیدن این لیست شما مرا تکان داد و به تأسف انداخت. پس اجازه دهید که حرف آن پیر دیر هالیوود، ساموئل گلدوین را تکرار کنم و بگویم: خواهش می‌کنم مرا از این وسط بیرون گذارید». گلستان نامه مشابهِ دیگری نیز نوشته بود خطاب به انجمن آسیایی در نیویورک که برنامه‌ای برای مرور سینمای ایران تدارک دیده بودند و باز خبری از فیلم‌های کیمیایی در آنجا نبود و در اعتراض به این غیاب از حضور در این برنامه انصراف داد. هم‌زمان با فیلم‌برداری خون شد» ابراهیم گلستان از فیلم‌سازی می‌گوید که آماده‌ترین آماده‌هاست برای رفتن به راهی که در آن افتاده بود.


به مسعود کیمیایی پیر و ماهور جوان
ابراهیم گلستان
مسعود در ذهن و یقین و اطلاع من محکم‌ترین و مستعدترین کسی است که من می‌شناسم که در کار سینمای ایران است. من از همان اول که اولین کار او را دیدم او را از آماده‌ترین آماده‌ها برای رفتن به راهی که افتاده بود درش می‌دیدم. هنوز هم می‌بینم. هنوز هم - اگر حق داشته باشم که امیدی به سینمای زنده در ایران داشته باشم- او را به همان صفات می‌شناسم و می‌دانم و می‌خواهم، حتی وقتی که در عمل اصرار داشته باشد که در یقین و ایمان من نقصانی بچپاند؛ و تو هرگز فکر نکن که اگر منتقدی غیرایرانی درباره او چیز ننوشته باشد ذره‌ای از ارزش و جایی که مسعود دارد، می‌شود که کم شود. هر منتقدی که ایرانی نیست و اهل هر جای دیگر دنیا باشد وما درست‌تر و برجسته‌تر حرف نمی‌زند و نمی‌نویسد و نمی‌اندیشد. شعور و قضاوت درست و مقام و جاه به کسی بخشیدن ربطی به نشانی خانه و جلد گذرنامه و نوع خوراک یا خوابی که دارد ندارد. شعور و شناخت شعور لازم است نه زبان‌بازی به ضد یا به نفع کسی یا چیزی یا کاری. قدر مسعود را بدان که او خیلی قدر دارد؛ و به راحتی می‌تواند بیشتر داشته باشد.


 

جوزف الیک

 همبازی جک نیکلسون در فیلم سینمایی دیوانه از قفس پرید»، در سن ۹۸ سالگی درگذشت.

 به نقل از هالیوود ریپورتر، جوزف الیک بازیگری که بیشتر برای به دوش کشیدن چک نیکلسون در فیلم سینمایی دیوانه از قفس پرید» معروف شده بود، درگذشت. مرگ الیک توسط مدیر برنامه‌های وی تایید شده است.

او در سال ۱۹۶۷، در فیلم سینمایی تهیه کنندگان» به کارگردانی مل بروکز و در سال ۱۹۶۱ در فیلم یک دنیا معجزه» در کنار بت دیویس و گلن فورد نقش آفرینی کرده است.

الیک در سریال منطقه گرگ و میش» نقش یک مأمور را ایفا کرده بود و سریال‌های مرد متروک» و یک تابوت بیشتر» دیگر فعالیت‌های وی در تلویزیون هستند.

در فیلم سینمایی برنده جایزه اسکار دیوانه از قفس پرید» و یا پرواز بر فراز آشیانه فاخته» که به کارگردانی میلسو فورمن در سال ۱۹۷۵ ساخته شد، او نقشی به نام بنسینی داشت. او به خاطر سکانسی از این فیلم که در هنگام بازی بسکتبال جک نیکلسون در نقش مک مورفی را به دوش گرفته بود، شناخته می‌شود.

الیک در سال ۱۹۲۱ متولد شده است و بعد از خدمت در نیروی دریایی به کلاس بازیگری رفت و در نهایت موفق شد در سال ۱۹۵۴ در نمایشی اولین فعالیت هنری خود را به اجرا بگذارد.


 

   

99

این جمعه دوباره جین فوندا طبق وعده‌اش جلوی کنگره آمریکا دست به اعتراض زد و بازداشت شد، او از آن دسته بازیگرانی که از شهرتشان برای آگاهی‌رسانی بهره استفاده می‌کنند.

 

چهره‌های پرطرفداری مثل بازیگران سینما در کانون توجه جامعه قرار دارند. رفتار و کردارشان زیر ذره‌بین رسانه‌ها است و با بزرگنمایی به سمع و نظر مردم می‌رسد.

این مشاهیر می‌توانند از این شهرتشان در راه‌های بسیاری استفاده کنند. مدل تبلیغاتی کالایی شوند و پول گزافی به جیب بزنند، در عرصه ی از یک عقیده خاص حمایت کنند یا در کارهای خیریه پیش افتاده و خیل عظیمی از خیرین را دنبال خود بکشانند.

البته که بسیاری ترجیح می‌دهند به همان عرصه هنر یا در نهایت درآمدزایی از راه تبلیغات تجاری بسنده کنند و زندگی آرام و مرفه‌شان را پی بگیرند.

جین فوندا از آن دست بازیگرانی است که بیرون از دایره هنر فعالیت‌های زیادی دارد. از یک ماه پیش هر جمعه عکس‌های دستبند به دست او را جلوی کنگره آمریکا در رسانه‌های بین‌المللی می‌بینیم، در تلاش برای آگاهی رساندن درباره خطرات پیش روی محیط زیست.

البته که این بازیگر ۸۳ ساله برنده ۲ اسکار خیلی پیش از این در سال‌هایی که مخالفت با جنگ ویتنام جسارت زیادی می‌طلبید در آمریکا علیه این جنگ فعالیت‌های زیادی کرد و حتی یکی از عکس‌های او با عنوان هانوی جین» چنان جنجالی شد که او را متهم به خیانت به کشور و ایستادن مقابل سربازان آمریکایی کرد.

به همین بهانه بد ندیدیم که چند بازیگر از جنس جین فوندا معرفی کنیم.

تلاش آدری هپبورن برای کودکان

ستاره انگلیسی سینمای جهان یکی از ۱۵ بازیگری بود که توانست سه جایزه معتبر اسکار، تونی و امی را در عرصه سینما، تئاتر و تلویزیون از آن خود کند.

هپبورن از اواخر دهه ۸۰ میلادی سفیر حسن نیت سازمان ملل شد و خودش را وقف آگاهی‌رسانی درباره کودکان نیازمند سراسر جهان و بهبود وضع زندگی آن‌ها کرد.

او کارش را با سفر به اتیوپی آغاز کرد که تازه دچار قحطی شده بود و پس از آن با ترتیب دادن مصاحبه‌های گوناگون سعی کرد توجه جهانی را به این موضوع جلب کند. او پس از آن سفرهایش را به کشورهای مختلف از اکوادور و گواتمالا تا تایلند، ویتنام و سودان ادامه داد.

آنجلینا جولی و بحران آوارگان

تقریبا بیشتر کسانی که با نام آنجلینا جولی آشنا هستند می‌دانند که این بازیگر فعالیت‌های بشردوستانه زیادی دارد و در همین چند سال اخیر چند بار به خاورمیانه هم سفر کرده است.

او به عنوان سفیر حسن نیت کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان، فعالیت‌هایی معطوف به گرفتاری‌های آورگان و پناهندگان در بیش از ۳۰ کشور جهان دارد. یکی از کشورهای مقصد آنجلینا جولی کامبوج بود. او در سفر به این کشور پسربچه‌ای را هم به فرزندی پذیرفت. او سرپرستی دو کودک دیگر به نام‌های زهرا و پکس را نیز به ترتیب در اتیوپی و ویتنام قبول کرد.

بازیگر دختر ازهم‌گسیخته» از هنر فیلمسازی هم در راستای کارهای بشردوستانه‌اش بهره گرفته است. جولی سال ۲۰۱۷ فیلمی درباره جنایت‌های فجیع خمرهای سرخ در کامبوج با عنوان نخست پدرم را کشتند» ساخت، که تصویر این جنایت‌های کهنه‌ را پیش چشم جهانیان به نمایش گذاشت.

لئوناردو دی‌کاپریو نگران آینده زمین

دی‌کاپریو بازیگری که با فیلم تایتانیک» شهرتی جهانی پیدا کرد و پس از آن با نقش‌های رنگارنگ هنرش را به رخ کشید، از فعالان پر تکاپوی حفظ محیط زیست است.

او هم از شهرت و ثروتش برای آگاهی‌رسانی در زمینه حفظ محیط‌زیست و حمایت از فعالیت‌های گوناگون در این زمینه استفاده می‌کند. بازیگر گرگ وال‌استریت» بنیادی به اسم خودش هم برای این کار تاسیس کرده است.

بازیگر برنده جایزه اسکار سابقه سخنرانی محیط‌زیستی در سازمان ملل را دارد و برای جلب نظر روسای جمهور آمریکا در به کار بردن انرژی‌های پاک با آن‌ها ملاقات کرده است.

این بازیگر در سال‌های اخیر با تهیه و بازی در مستندی به نام پیش از سیل» تلاش بسیاری کرد تا خطر تغییرات اقلیمی را هویدا کند.

جرج کلونی و ماجرای سودان

شاید به اندازه نام‌های پیشین در زمینه فعالیت‌های انسان‌دوستانه شناخته شده نباشد، اما این بازیگر از فعالان پرکار برای جلوگیری از نقض گسترده حقوق بشر در سودان است.

او بنیان‌گذار بنیادی خیریه به نام نه هنگام پاس ما»‌ است، و در این بنیاد از همبازیانش در ۱۱ یار اوشن» مثل برد پیت و مت دیمون یاری گرفته است.

هدف اصلی آن‌ها جلوگیری از کشتار انسان‌ها در سودان است اما در کنار آن تهیه غذا و مبارزه با فقر گرسنگی را هم در برنامه‌های خود قرار داده‌اند.

تعداد بازیگرانی با دغدغه‌های این‌چنینی زیاد است و به این چند نمونه محدود نمی‌شوند و البته اینکه کارشان تا چه اثر دارد مشخص نیست. آنچه آشکار است تاثیر شهرت آن‌ها بر جلب توجه عموم به مشکلاتی است که بیان می‌کنند.


 

 فریدون شکرخواه شرایط ساخت، تشخیص و نگه‌داری سه‌تار و تار را تشریح کرد.

 این سازنده و نوازنده ساز در گفت‌وگو با ایسنا، درباره شرایط خرید ساز گفت: برای خرید ساز، باید به صدای آن توجه کنیم لذا بهتراست تجربه‌ای در زمینه نوازندگی داشته‌باشیم و یا از کسی که نوازنده است و یا در این خصوص تخصص دارد، کمک بگیریم؛ به این دلیل که سازها از نظر وزن، فیزیک و ظاهر مشابه هستند ولی در ۹۹ درصد موارد صدای آن‌ها متفاوت است.

این سازنده تأکید کرد: ساز، یک صنعت دست بسیار با ارزش است که باید با بسته‌بندی مرغوب عرضه شود.

برادر مرحوم فرامرز شکرخواه خاطرنشان کرد: بهتر است ساز در جعبه‌ای قرار گیرد که ضد ضربه باشد و رطوبت به آن نفوذ نکند. در گذشته اغلب، سازها در کاورهایی که از ورود رطوبت جلوگیری نمی‌کنند؛ نگه‌داری می‌شدند و در نتیجه ممکن بود آسیب ببینند لذا می‌توان برای از بین بردن رطوبت هوا، از نفتالین نیز استفاده کرد.

فریدون شکرخواه

وی تصریح کرد: تغییر شرایط آب‌وهوایی در صدای ساز تغییر ایجاد می‌کند اما این‌که ساز با تغییرات جوی دچار آسیب و مشکل فنی نشود، مهم‌تر است؛ زیرا اگر ساز آسیب ببیند ترمیم آن سخت و یا غیرممکن می‌شود و دیگر نمی‌توان ازآن استفاده کرد.

این سازنده تار با بیان این‌که  حدود ۴۰ سال در زمینه ساخت ساز فعالیت می‌کند تشریح کرد: به‌عقیده من باتوجه به تجربه‌ای که از فعالیت در این زمینه به‌دست آورده‌ام،  چوب درخت توت با قطر حداقل ۴۵ سانتی‌متر برای ساخت صفحه سه‌تار مناسب است؛ قسمتی از چوب که بین مرکز و پوسته‌ی تنه قرار دارد بهترین قسمت برای ساخت صفحه است.

شکرخواه افزود: هرچه خط‌هایی که روی چوب وجود دارد به یکدیگر نزدیک‌تر باشند برای ساخت صفحه ساز مناسب‌تر است؛ هم‌چنین بهتر است این خط ها در راستای طول ساز قرار گیرند، اما برای ساخت صفحه تار پوست بره‌ی تودلی مناسب است که در حال‌حاضر کم‌تر از آن استفاده می‌شود.

سه تار

وی خاطرنشان کرد: علاوه‌براین، سازها باید طوری ساخته‌شوند که مدت زمان زیادی بتوان از آن‌ها استفاده کرد و هم‌چنین اصول ساخت آن‌ها نیز رعایت شود؛ اما امروزه می‌بینیم به دلیل عدم رعایت این اصول، سازها با ضربه‌های کوچک و حضور در هوای مرطوب آسیب می‌بینند که این موارد و موارد دیگری مثل اتصالات، خم دادن‌ها و فشارها را نمی‌توان از ظاهر ساز تشخیص داد.

این سازنده تار و سه‌تار درخصوص اهمیت توجه به منافع هنرجویان تصریح کرد: اگر سازنده‌ ها منافع هنرجو در زمینه‌ی قیمت و کیفیت را اولویت قرار دهند به این هنر و صنعت دست باارزش کمک می‌کنند و با این‌کار برای فرهنگ و هنر خود ارزش قائل می‌شوند.


داریوش مهرجویی، ۱۳ سال پس از ساخت فیلم سنتوری»، در حال تولید فیلم لامینور» است که شخصیت اصلی آن نه علی سنتوری، بلکه یک نوازنده زن سنتور است. این فیلم به احتمال زیاد در جشنواره فیلم فجر امسال به نمایش درخواهد آمد.

داریوش مهرجویی در حال ساخت فیلم لامینور» به تهیه کنندگی رضا درمیشیان است که اگر در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآید، نخستین حضور او در این رویداد بزرگ سینمایی پس از ۶ سال است.
داریوش مهرجویی، فیلمنامه لامینور» را با همراهی همسرش وحیده محمدی فر نوشته و علی نصیریان و عزت الله رمضانی فر، ۴۰سال پس از گاو» بار دیگر در کنار هم در آن ایفای نقش کرده اند. کارگردان فیلم خاطره انگیز هامون» البته تنها به این دو بازیگر قدیمی بسنده نکرده و بیتا فرهی و فریماه فرجامی را هم پس از سال های جلوی دوربین خود آورده است. از جوان ترها هم از پردیس ه تا کاوه آفاق خواننده مطرح راک در فیلم جدید داریوش مهرجویی ایفای نقش می کنند.
خبرهای رسیده و عکس های منتشر شده از این فیلم حاکی از آن است که مهرجویی پس از مدت ها کش و قوس، بالاخره ادامه یا احتمالا اسپین آفی بر سنتوری» (تولید ۱۳۸۵) ساخته است و البته گفته می شود این بار شخصیت اصلی فیلم این کارگردان مطرح یک نوازنده زن است. آخرین فیلمی که مهرجویی برایش تحسین شد و پخش نسخه غیرقانونی اش پس از توقیف با استقبال مردم روبه رو شد. استاد باز به سراغ تکرار یک تجربه موفق برگشته تا شاید پس از کارهایی چون اشباح»، چه خوبه که برگشتی» و. بتواند صاحب فیلمی باشد که در زمان اکرانش در جشنواره کسی قهقهه نمی زند یا سالن را ترک نمی کند.
آخرین حضور داریوش مهرجویی در جشنواره فیلم فجر به سال ۹۲ و فیلم اشباح» برمی گردد. فیلمی که نتوانست نظر مخاطب و منتقدان را جلب کند و مهرجویی هم ترجیح داد در نشست خبری پس از اکران فیلم در سینمای اهالی رسانه شرکت نکند. این کارگردان که او را از اولین های موج نوی


کیانوش عیاری می گوید: همه فقط صحنه اول فیلم خانه پدری را دیدند و کسی به نی که آخر فیلم و در عصر حاضر در اجتماع فعال هستند، دقت نکرد.

 کیانوش عیاری می گوید: همه فقط صحنه اول فیلم خانه پدری را دیدند و کسی به نی که آخر فیلم و در عصر حاضر در اجتماع فعال هستند، دقت نکرد.
فیلم سینمایی "خانه پدری" به کارگردانی کیانوش عیاری بعد از سه بار توقیف، اجازه یافت که برای دو هفته در سینماهای سراسر کشور اکران شود. اما ما با کیانوش عیاری قبل از توقیف مجدد فیلمش با دستور دادستانی گفتگویی انجام داده بودیم که در ادامه می آید.
حال امروز شما بعد از اینکه فیلم خانه پدری سرانجام اکران شد، چگونه است؟
طبیعی است که اکران اثر یک فیلم ساز باعث خوشحالی او می شود و خانه پدری نیز بعد از ۱۲ سال رنگ پرده را دید. آخرین فیلمی که از من به صورت گسترده اکران شد. فیلم بودن یا نبودن در سال ۷۶ بود. البته فیلم بیدار شو آرزو نیز به صورت محدود اکران شده بود و من بعد از ۲۱ سال طعم واقعی اکران را چشیدم و امروز برنامه ریزی های خوبی از سوی پخش کننده انجام شده است و در یکی دو اکرانی که با مردم فیلم را دیدم همه چیز خوب و مثبت بود. البته خب طبیعی است که عده ای فیلم را دوست نداشته باشند.
خانه پدری از جمله فیلم هایی است که موافقین و مخالفین خود دارد دارد. تحلیل شما از نظرات مخالفان چیست و چقدر این مخالفت ها از جنس سینماست؟
در طی این مدت متوجه شدم که مخالفان این تیم ۴ دسته هستند. گروهی این فیلم را با یک نگاه سینمایی و هنری ارزیابی می کنند و آن را دوست ندارند که امری طبیعی است و کسی نمی تواند ایراد بگیرد که چرا گروهی این فیلم را دوست ندارند. گروهی دیگر فیلم خانه پدری را اثری مضر برای جامعه می دانند اما تجربه اکران فیلم های توقیف شده قبلی سایر فیلم سازان نشان داد که چنین حرفی خیلی درست نیست. .


دیوید فینچر» قرار است با همکاری کمپانی نتفلیکس یک سریال بر اساس فیلم سینمایی معروف محله چینی ها» مقابل دوربین ببرد.

ایسنا: به نقل از اسکرین، فینچر» در این سریال جدید به سراغ شخصیت جی.جی گیتس» کارآگاه خصوصی در فیلم سینمایی محله چینی ها» (۱۹۷۴) در دوران جوانی می رود که نقش آن را جک نیکلسون» ایفا می کرد و به یک باره با شبکه ای بسیار بزرگ از فساد رو به رو شد.
رابرت تاون» فیلمنامه نویس فیلم محله چینی ها» در ساخت این سریال با فینچر» همکاری می کند.
رابرت اوانز» تهیه کننده بزرگ سینمای آمریکا که چندی پیش درگذشت، تهیه کنندگی فیلم محله چینی ها» را بر عهده داشت، فیلمی که در سال ۱۹۷۵ در ۱۱ شاخه نامزد کسب جایزه شد و در شاخه بهترین فیلمنامه اصلی یک جایزه اسکار برای رابرت تاون» به ارمغان آورد.
دیوید فینچر» پیش از این در اولین تجربه سریال سازی خود، سریال موفق خانه پوشالی» را برای شبکه نتفلیکس ساخت و پس از آن نیز سریال جنایی شکارچی ذهن» را مقابل دوربین برد.
کمپانی نتفلیکس هنوز اطلاعاتی درباره زمان آغاز پروژه ساخت سریال محله چینی ها» ارائه نداده است.


 

بزرگداشت مرتضی ممیز در خانه هنرمندان برگزار شد/ نمایش آثار استاد

بزرگداشت مرتضی ممیز در خانه هنرمندان برگزار شد/ نمایش آثار استاد

مراسم بزرگداشت مرتضی ممیز همزمان با چهاردهمین سالگرد درگذشت این هنرمند جمعه ۲۴ آبان در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، مراسم بزرگداشت مرتضی ممیز گرافیست، طراح و تصویرگر برجسته ایرانی همزمان با چهاردهمین سالگرد درگذشت این هنرمند جمعه ۲۴ آبان ماه در خانه هنرمندان ایران برگزار شد و نمایشگاهی نیز از آثار او و دیگر طراحان گرافیک افتتاح شد.

مجید رجبی معمار مدیر عامل خانه هنرمندان ایران در این مراسم گفت: با نگاه به زندگی مرتضی ممیز پدر هنر گرافیک معاصر و مدرن ایران می‌بینیم که وی زندگی پربار و برکتی داشته است. با همت استاد ممیز و برخی از اساتید هنر، خانه هنرمندان ایران پایه‌گذاری شد همچنین وی رشته گرافیک را در دانشگاه تهران تاسیس کرد تا تجربه‌هایی از هنرهای تجسمی، نقاشی و گرافیک ایران به یک دانش عینی و قابل انتقال تبدیل شود.

وی افزود: این بزرگداشت، یک فرصت کم‌نظیر و شایسته است که نصیب جامعه هنری و خانه هنرمندان ایران می شود.

در ادامه ساعد مشکی در سخنانی گفت: آنچه استاد ممیز را از دیگران متمایز می‌کند، فعالیت گسترده ایشان در حیطه‌های گوناگون است. استاد ممیز ۴۰۰ هزار پوستر طراحی کرده که کار بسیار بزرگی در عرصه هنر گرافیک ایران است.

وی با اشاره به برپایی نمایشگاهی از گزیده آثار مرتضی ممیز در گالری ممیز بیان کرد: در این نمایشگاه مجموعه متنوع از سبک‌های اجرایی از دوره‌های مختلف فعالیت ایشان به نمایش گذاشته شده، برخی پوسترها دیده نشده و برخی کمتر دیده شده‌اند.

مشکی اظهار کرد: در این نمایشگاه مسیر کار استاد ممیز را از آغاز کار تا استفاده از نقوش سنتی خواهید دید که امیدواریم توانسته باشیم با نمایش مجموعه کامل آثار استاد نشان دهیم که آثار ممیز چقدر متنوع وگوناگون است.

همچنین انوشیروان ممیز  فرزند زنده یاد ممیز نیز گفت: چهاردهمین سالگرد مرتضی ممیز در دو بخش برگزار می‌شود بخش نمایشگاهی و بخشی هم به برپایی کارگاهی با حضور هنرمند مهمان جیانپینگ‌هه طراح گرافیک از کشور آلمان اختصاص دارد.

نمایشگاه گزیده آثار استاد مرتضی ممیز تا ۵ آذر در خانه هنرمندان ایران میزبان علاقه‌مندان است.


لوریس چکناواریان به شوکران» می‌آید

 

لوریس چکناواریان متولد ٢١ مهر ۱۳۱۶ در بروجرد، موسیقیدان، آهنگساز، رهبر ارکستر، نویسنده و نقاش ایرانیِ ارمنی‌تبار، استاد افتخاری کنسرواتوار کومیتاس در ایروان، دارنده نشان طلایی دانشگاه ارمنستان و نشان درجه یک هنر از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.

بیست‌ودومین قسمت برنامه تلویزیونی شوکران با حضور استاد لوریس چکناواریان آهنگساز، موسیقیدان و هنرشناس  ۸۲ ساله و چهره پرآوازه موسیقی ایران و جهان، دوشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۲۱، روی آنتن شبکه چهار سیما می‌رود. نسبت موسیقی و علم در تاریخ، قدرت هنر برای بازسازی جامعه و فرهنگ، دادوستد عشق و موسیقی، قدرت ن در تاریخ هنر و اندیشه، ماجرای انقلاب و استقلال ارمنستان توسط موسیقی، آسیب‌شناسی موسیقی ملی ایران،  از کلیدی‌ترین پرسش‌های سردبیر برنامه شوکران از استاد چکناواریان است.

لوریس چکناواریان متولد ٢١ مهر ۱۳۱۶ در بروجرد، موسیقیدان، آهنگساز، رهبر ارکستر، نویسنده و نقاش ایرانیِ ارمنی‌تبار، استاد افتخاری کنسرواتوار کومیتاس در ایروان، دارنده نشان طلایی دانشگاه ارمنستان و نشان درجه یک هنر از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.

چکناواریان تحصیلات موسیقی خود را سال ۱۳۳۲ از هنرستان عالی موسیقی در ایران آغاز کرد، آهنگسازی را در آکادمی موسیقی وین آموخت و سال ۱۳۴۴به آمریکا رفت و در دانشگاه میشیگان به مطالعه و تحصیل پرداخت و پس از فارغ‌التحصیلی در رشته رهبری ارکستر از این دانشگاه، به ایران بازگشت. 

او که در مقاطعی رهبری ارکستر فیلارمونیک ارمنستان، ارکستر سمفونیک تهران و ارکستر اپرای تهران را برعهده داشته، ساخت بیش از ۷۵ اثر شامل سمفونی، اپرا، موسیقی مجلسی، کنسرتو برای پیانو، ویولن، گیتار، ویولنسل و پیپا، موسیقی باله، آثاری برای گروه کُر، یک رکوئیم، و یک اوراتوریو فیلم را در کارنامه دارد. 

از جمله برخی آثار استاد لوریس چکناواریان می توان به اپراهای پردیس و پریسا»، رستم و سهراب»، شمس و مولانا»، رستم و اسفندیار»، ضحاک» و سیاوش»، در بخش باله به سیمرغ»، فانتاستیک»، سمفونی پرسپولیس»، سمفونی برای باله اتللو» و کوروش کبیر» و در بخش موسیقی فیلم به بی‌تا» (هژیر داریوش)، هشتمین روز هفته» (حسین رجاییان)، تنگسیر» (امیر نادری)، به امید دیدار» (محمد رسول‌اف) و . اشاره کرد.

از لوریس چکناواریان همچنین کتاب طنزی با عنوان خرستان» در ۱۶۸ صفحه شامل مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه طنز، توسط نشر صدای معاصر منتشر شده است.

در فصل جدید برنامه شوکران» اندیشمندان برجسته داخلی و خارجی از جمله سیدحسین نصر، احمد مهدوی دامغانی، شیرین هانتر، منصوره اتحادیه، آیت‌الله سیدمحمد مهدی میرباقری، کریم مجتهدی، حاتم قادری، مهدی محسنیان‌راد، باقر ساروخانی، لوریس چکناواریان، ابوالحسن تنهایی جامعه‌شناس به همراه دیگر دانشوران برجسته ایرانی حضور دارند.

شوکران» که به اساسی‌ترین مسایل فکری کشور می‌پردازد، محصول مشترک شبکه چهار سیما و حوزه هنری به تهیه‌کنندگی و سردبیری پیام فضلی‌نژاد است.

 


 

بازیگر و کارگردان سینما درگذشت +عکس

نصرت‌الله کریمی بازیگر و کارگردان پیشکسوت سینما درگذشت. او کارگردان درشکه‌چی»، نویسنده افق روشن» و بازیگر عیالوار» بود.

به گزارش ثریا نصرت‌الله کریمی صبح امروز سه‌شنبه ۱۲ آذر به‌دلیل کهولت سن دار  فانی را وداع گفت.

نصرت الله کریمی متولد ۱۳۰۳ تهران، فارغ التحصیل از هنرستان هنرپیشگی تهران و دانشکده سینمایی پراگ در رشته کارگردانی سینما و تلویزیون بود. مراسم تشییع پیکر این هنرمند قدیمی روز شنبه ۱۶ آذر ماه برگزار خواهد شد که جزییات آن متعاقبا اعلام خواهد شد.

بر اساس گزارش مهر بابک کریمی پسر نصرت کریمی درگذشت این هنرمند را تایید کرده است.

او کارگردان، بازیگر و نویسنده بود و از آثار او در این زمینه‌های به ترتیب می‌توان به درشکه‌چی»، حسن سیاه» و و پاسبان» اشاره کرد.


با هنرنمایی جودی فاستر و بندیکت کامبریج

گوانتانامو نه‌تنها نامی آشنا در دنیای ت که نام‌آشنای صنعت سینما هم هست. آنچه در گوانتانامو و زندان‌های آن گذشت، خیلی زود مورد توجه دو دنیای ادبیات و سینما قرار گرفت و فیلم‌هایی با این مضمون ساخته شد. حمله ارتش آمریکا به عراق و تلاش برای نابودی القاعده که از سوی جورج بوش پسر عنوان شد، سرآغاز خلق مشکلاتی برای اقلیت‌های قومی و مذهبی در داخل خاک آمریکا بود. نیروهای امنیتی و سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا، به بهانه دستگیری عوامل تروریستی»، اقدام به دستگیری آدم‌های بی‌گناهی کردند که تنها جرم‌شان مسلمان بودن و آسیایی بودن بود. افراد زیادی بی‌دلیل و مدرک در گوانتانامو زندانی و شکنجه شدند و تلاش‌شان برای رهایی و آزادی به نتیجه‌ای نرسید. درام افشاگرانه و ی زندانی شماره 760» یکی از فیلم‌هایی است که قصد دارد واقعیت‌های پشت پرده گوانتانامو را به نمایش بگذارد. این فیلم با نگاهی به یک داستان بسیار موفق و پرخواننده ساخته می‌شود و تعدادی از چهره‌های مطرح سینما با آن همکاری می‌کنند. به نوشته نشریه هالیوود ریپورتر، داستان خاطرات روزانه گوانتانامو» آن‌قدر جذابیت داشته که کسانی چون جودی فاستر و بندیکت کامبربچ را جذب محتوا و حال و هوای خود کند. داستان برگرفته از واقعیت است و نویسنده‌اش، خود قربانی ت‌های ارتجاعی و گرانه دولتمردان وقت آمریکاست. منتقدان ادبی از داستان خاطرات روزانه گوانتانامو به عنوان تلاش و نبردی صادقانه برای ادامه حیات و علیه تمامی تبعیض‌ها و نابرابری‌ها و بی‌عدالتی‌ها اسم برده‌اند. نویسنده داستان یکی از شهروندان معمولی آمریکا محمدو کولد صلاحی است. او توسط سرویس‌های امنیتی دولت آمریکا و به ظن همدستی با شبکه‌های تروریستی القاعده دستگیر شد. صلاحی بدون این که تفهیم اتهام شود یا دادگاهی برایش برپا شود، چند سال را در زندان گوانتانامو گذراند. مسؤولان امنیتی که ده‌ها نفر دیگر را هم مثل صلاحی دستگیر و زندانی کرده بودند، دلیلی نمی‌دیدند که مدرکی علیه این قربانیان ارائه دهند و به همین دلیل، توضیحی در باب دستگیری‌شان به خانواده‌های قربانیان و رسانه‌های گروهی نمی‌دادند.
انتشار کتاب خاطرات
صلاحی بعد از آزادی از زندان، خاطراتش را نوشت و منتشر کرد. با انتشار کتاب خاطرات، مردم عادی متوجه ظلم و ستمی شدند که به امثال صلاحی وارد شده بود، اما صلاحی یک فرق با دیگران داشت.
او یک وکیل زبردست برای خود انتخاب می‌کند. نانسی هولندر و دستیارش تری دانکان، تمام تلاش خود را به‌کار می‌گیرند تا در دفاع از صلاحی، سیستم حاکم بر بازداشت‌ها را زیر سؤال ببرند. این جمع سه نفره برای رسیدن به عدالت، با موانع و دست‌اندازهای زیادی روبه‌رو می‌شود. دفاعیه بحث‌بر‌انگیز و جنجالی این جمع، با همراهی مستنداتی که یکی از نیروهای نظامی به نام ستوان استوارت کوچ ارائه می‌دهد، به نتیجه‌ای شوک‌آور و غیرقابل‌باور ختم می‌شود. به‌زودی مشخص می‌شود یک تئوری توطئه در جریان بوده تا به بهانه مبارزه با تروریسم، یک نسل‌کشی بیرحمانه انجام شود. طاهر رحیم، بازیگر سیاهپوست سینما، نقش صلاحی را جلوی دوربین زندانی شماره 760 بازی می‌کند. جودی فاستر و شایلین وودی هم وکیل و دستیار او هستند که به کمک صلاحی می‌آیند. بندیکت کامبربچ هم استوارت کوچ ماجراست. نکته جالب
این که کامبرباخ که سخت مجذوب داستان نول شده، یکی از تهیه کنندگان فیلم هم است.
تلاش برای خرید امتیاز اقتباس
منتقدان ادبی نیویورک‌تایمز از نول صلاحی به عنوان یکی از بهترین آثار ادبی دو دهه اخیر یاد کرده‌اند. بسیاری از شرکت‌ها و کمپانی‌های فیلمسازی به دنبال خرید امتیاز برگردان سینمایی این اثر بوده‌اند. بی‌بی‌سی فیلمز هم که از مدت‌ها قبل به دنبال تولید فیلمی سینمایی براساس داستان صلاحی بود، به عنوان یکی از سرمایه‌گذاران اروپایی با طرح زندانی شماره 760 همکاری می‌کند. کلید فیلمبرداری فیلم دسامبر زده می‌شود. مکان‌های مختلف کشور آفریقای جنوبی، پذیرای سازندگان این درام پرتنش انسانی است. فیلمنامه فیلم را مایکل برانر آماده کرده است. منتقدان سینمایی از او به عنوان یکی از چهره‌های شاخص فیلمنامه‌نویسی در گونه اجتماعی و ی اسم می‌برند. برانر که تجربه خوبی در انتقال داستان‌ها و ماجراهای واقعی روی پرده سینما دارد، در کارنامه‌اش آثاری چون یونایتد 93» پل گرینگراس
منطقه سبز» و کاپیتان فیلیپس» را ثبت کرده است. تمام این فیلم‌ها لحنی اجتماعی و انتقادی داشته‌اند. برای کارگردانی فیلم هم کوین مکدونالد انتخاب شده است.
شنیده‌ها حکایت از آن می‌کند که قبل از مکدونالد نام جودی فاستر به عنوان کارگردان فیلم مطرح بوده است. تهیه‌کنندگان فیلم بر این باور بوده‌اند که حضور این بازیگر سرشناس و شناخته شده در پشت دوربین زندانی شماره 760، کمک زیادی به مطرح‌تر شدن آن در محافل هنری و اجتماعی خواهد داشت. اما بازیگر که بعد از خواندن فیلمنامه شیفته نقش و شخصیت خود در آن شده، حاضر به پذیرش وظیفه کارگردانی فیلم نمی‌شود و اعلام می‌کند قصد دارد تمام توجه و توان خود را روی ارائه یک بازی یک‌دست و جذاب در نقش نانسی هولندر بگذارد. هدف او این است که تمام وقت خود را به عنوان بازیگر در اختیار این درام پرتنش واقع‌گرا
قرار دهد. زندانی شماره 760 از آن دست
کارهایی به حساب می‌آید که جودی فاستر در مقام فیلمساز، معمولا علاقه خاصی به کارگردانی‌شان دارد.


با حکم دبیر سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر  

معرفی هیأت انتخاب سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر

 

با حکم آقای ابراهیم داروغه زاده دبیر سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر، اعضای هیأت انتخاب فیلم‌های سینمایی معرفی شدند.

معرفی هیأت انتخاب سی و هشتمین جشنواره فیلم فجربه نقل از روابط عمومی جشنواره فیلم فجر؛ آقایان محمد احسانی، محمود اربابی، همایون اسعدیان، رضا درستکار، سید محمود رضوی، حسین کرمی و خانم یلدا جبلی در این دوره از جشنواره انتخاب فیلم‌های بخش سودای سیمرغ (مسابقه سینمای ایران) و نگاه نو (ویژه فیلم اول کارگردانان) را بر عهده خواهند داشت.
آقایان محمد احسانی عضو شورای پروانه نمایش فیلم سینمایی و مدیر شبکه‌های تماشا، نمایش و نسیم، محمود اربابی فیلمنامه نویس، عضو شورای پروانه ساخت و معاون توسعه فناوری و مطالعات سازمان سینمایی، همایون اسعدیان فیلمنامه نویس، تهیه کننده، کارگردان و رییس هیأت مدیره خانه سینما، رضا درستکار منتقد، نویسنده کتاب‌های سینمایی و مستندساز، سید محمود رضوی تهیه کننده سینما و عضو شورای صنفی نمایش و حسین کرمی عضو شورای پروانه ساخت و نمایش فیلم‌های سینمایی و قائم مقام معاونت سیما و خانم یلدا جبلی فیلمنامه نویس تدوینگر و کارگردان جوان سینما، طی روز‌های آینده به طور رسمی فعالیت خود را به عنوان اعضای هیأت انتخاب فیلم‌های سینمایی سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر آغاز می‌کنند و تا ۱۵ دی فیلم‌های راه یافته به بخش سودای سیمرغ و نگاه نو را معرفی خواهند کرد.
سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر ۱۲ تا ۲۲ بهمن همزمان با گرامیداشت چهل و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی به دبیری آقای ابراهیم داروغه زاده برگزار می‌شود.


 

فیلم مرد ایلندی» جدیدترین ساخته مارتین اسکورسیزی» پس از چند روز نمایش محدود در سینماها از روز چهارشنبه به صورت رسمی از سوی نتفلیکس عرضه شد و تاکنون واکنش‌های بسیار مثبتی را برانگیخته است، هر چند برخی به مدت زمان بسیار طولانی این فیلم انتقاد داشتند.

 

 فیلم مرد ایلندی» جدیدترین ساخته  مارتین اسکورسیزی » پس از چند روز نمایش محدود در سینماها از روز چهارشنبه به صورت رسمی از سوی نتفلیکس عرضه شد و تاکنون واکنش‌های بسیار مثبتی را برانگیخته است، هر چند برخی به مدت زمان بسیار طولانی این فیلم انتقاد داشتند.

این فیلم سینمایی در سایت متاکریتیک توانسته از میان ۵۴ نقد سینمایی نمره بالای ۹۴ را از آن خود کند و کابران سایت معروف IMDb» نیز نمره ۸.۴ از ۱۰ را به این فیلم اختصاص داده‌اند. پایگاه روتن  تومیتوز» که نقدهای مرتبط با آثار سینمایی را منتشر می‌کند نیز امتیاز چشمگیر ۹۶درصد را بر اساس نظرات ۳۲۳ منتقد را به مرد ایرلندی» داده است. 

کنت توران» از نشریه لس‌انجلس تایمز درباره مرد ایلندی» نوشته است: مرد ایرلندی» فیلمی الهام‌بخش و بهترین فیلمی است که سال به خود دیده است و به اسکورسیزی» اجازه داده تا تسلط مورد انتظار خود بر تمامی عناصر سینما را در این فیلم به حد اعلای خود برساند. 

تلگراف: رابرت دنیرو در فیلم تاریخ‌ساز اسکورسیزی که یک شاهکار مافیایی است، بازی فوق‌العاده‌ای داشته است. 

امپایر: البته که اسکورسیزی یک فیلم گانگستری درخشان ساخته اما این فیلم درواقع چیزی فراتر از آن است. طعم تک تک ۲۰۹دقیقه آن را مزه کنید و مطمئنا پشیمان نخواهید شد. 

گاردین: هیچکس به جز اسکورسیزی و تیم درخشان بازیگری او نمی‌توانستند فیلمی چنین غنی و قدرتمند بسازند و همه ما را متقاعد می‌کند که همه تصاویر آن هنوز زنده هستند. 

تایم: در دو ساعت‌ونیم ابتدایی، مرد ایرلندی» فیلمی هوشمندانه و سرگرم‌کننده است و گمان می‌کنید تا انتهای فیلم به همین روال ادامه می‌دهد. اما نیم ساعت پایانی فیلم به شدت تکان‌دهنده است به طوری که در مخاطب می‌تند و آنگاه متوجه می‌شوند که اسکورسیزی برای رسیدن به همه آنها کار کرده است. 

ورایتی: مرد ایرلندی» فیلمی است که فکر می‌کنم بسیاری از ما دوست داشتیم از اسکورسیزی ببینیم: فیلمی باشکوه، شوم و نفسگیر که بازتابی از ساخته‌های مافیایی قبلی اسکورسیزی است و در عین حال جایگاهی نو و برجسته‌ای به خود اختصاص داده است. 

بوستون گلوب: این فیلم شاهکاری است که توسط مردی ساخته شده که همه سال‌های حضور خود در سینما را چون دانه‌های تسبیح مرور کرده است. 

شیکاگو سان‌تایمز: مرد ایرلندی» بهترین فیلم سال و یکی از بهترین فیلم‌های دهه اخیر سینماست. 

هالیوود ریپورتر: تصمیم اسکورسیزی برای ساخت یک فیلم بلند سینمایی و عدم تبدیل آن به یک مینی‌سریال تا حدودی گیج‌کننده به نظر می‌رسد و کسانی که امیدوار به پویایی پیشران فیلم‌هایی چون رفقای خوب» و کازینو» هستند ممکن است با دیدن مرد ایرلندی» ناامید شوند. اما این فیلم از جهات بسیاری قطعه‌ای زیبا و خوش‌ساخت در سینمای برتر محسوب می‌شود.

مرد ایرلندی» داستان یک قاتل تبهکار اهل فیلادلفیا به نام فرانک شیرن» (مرد ایرلندی) و نقش مرموز او در قتل جیمی هوفا»  رهبر اتحادیه کارگران آمریکا در سال ۱۹۷۵ را روایت می‌کند. استیو زایلیان» که پیش از این در فیلم دار و دسته‌های نیویورکی» با اسکورسیزی» همکاری داشته، فیلمنامه مرد ایرلندی» را با اقتباس از رمان پرفروش شنیدم خانه‌ها را رنگ کردی» نوشته چا برنت» نوشته است. 

مرد ایرلندی» که با هزینه ۱۶۰ میلیون دلاری ساخته شده است، یکی از امیدهای اصلی کمپانی نتفلیکس در جوایز اسکار ۲۰۲۰ محسوب می‌شود.


 

فیلم گوزنها

آن نسل از مخاطب‌ها که در سال‌های اخیر کاملاً تغییر رویه داده‌اند، صدای اعتراض خود را در فیلم‌هایی نظیر گوزن‌ها» می‌شنیده‌اند و این در حالی است که جوانان امروزی و علاقه‌مند سینما سعی می‌کنند دل‌مشغولی‌های مورد نظر خود را در فیلم‌های روز سینمای جهان پیدا کنند تا این که دنبال تماشای چنین فیلم‌هایی باشند.»

بعدازظهر یک‌شنبه هفدهم آذرماه، سالن سیف‌الله داد خانه سینما میزبان نمایش و نقد و بررسی فیلم گوزن‌ها» ساخته‌ی مسعود کیمیایی بود.

از نکته‌های قابل توجه این جلسه که با استقبال مخاطبان مواجه بود، می‌توان به نمایش سکانس تغییر پیدا کرده‌ی گوزن‌ها» اشاره کرد که در سال 1354 برای صدور مجوز نمایش به آن تحمیل شده بود. لازم به ذکر است این سکانس که برای نخستین‌بار در سال‌های پس از انقلاب به نمایش درآمد، به صورت مجزا و پس از پایان نسخه‌ی اصلی بر پرده رفت و با استقبال علاقه‌مندان نسبت به اطلاع از گوشه‌های پنهان‌مانده‌ی سینمای ایران مواجه شد.

در این جلسه که با حضور جواد طوسی و نیما عباس‌پور،‌ از منتقدان سینما برگزار شد ناصر صفاریان، دبیر کانون فیلم با اشاره به حاشیه‌های به وجود آمده در هنگام تولید گوزن‌ها» گفت: متاسفانه در سال‌هایی که از تولید این فیلم می‌گذرد روایت‌های مختلفی از برخی حواشی و موانع به وجود آمده در روند ساخت این فیلم شنیده شده که متاسفانه باید گفت بعضی از آن‌ها نظیر حضور پرویز ثابتی در استودیو میثاقیه و سیلی زدن به گوش تهیه‌کننده‌ی فیلم بیش از آن که واقعیت داشته باشد، رنگ و بوی اغراق به خود گرفته است. چنان که او به عنوان رییس ساواک تهران می‌توانسته مهدی میثاقیه را احضار و همان‌جا به او سیلی بزند!»

وی گفت: یکی دیگر از این اغراق‌ها که هیچ سندی برای اثبات آن وجود ندارد، تاثیرپذیری مسعود کیمیایی از یکی از نقاشی‌های بیژن جزنی است که گفته می‌شود بعد از واقعه‌ی سیاهکل آن را کشیده و شامل جنگل سیاهی است که یک گوزن در کانون آن دیده می‌شود.»

جواد طوسی نیز ضمن تایید برخی اغراق‌ها درباره‌ی حواشی تولید گوزن‌ها» گفت: زمانی که این فیلم در سومین دوره‌ی جشنواره‌ی جهانی تهران به نمایش درآمد من نوجوان بودم و به دلیل علاقه‌ای که به تماشای آن داشتم مجبور شدم بلیت جشنواره را از بازار سیاه و با قیمت بسیار گزاف تهیه کنم.»

وی گفت: سرانجام موفق شدم همراه با سایر تماشاگران هیجان‌زده‌ی آن سال‌ها گوزن‌ها» را در سینما پارامونت سابق (فلسطین) ببینم. نمایشی که در پایان به استقبال عجیب و خاطره‌انگیز مخاطبان منجر شد و آن‌ها فرامرز قریبیان را روی دست بلند کرده و تا میدان کاخ (فلسطین فعلی) مشایعت کردند.»

طوسی سپس مسعود کیمیایی را فیلم‌سازی با یک عقبه‌ی درخشان» توصیف کرد که به گفته‌ی او بعضی‌ها معتقدند در سال‌های بعد از انقلاب برای این کارگردان قدیمی اتفاق‌های دیگری رقم خورده است: باید دید چنین نکته‌ای به فردیت خود فیلم‌ساز برمی‌گردد یا این که عواملِ ناشی از تغییرات ی، اجتماعی و فرهنگی، ناگزیر او را در نقطه‌ای آسیب‌پذیر قرار داده است.»

وی در ادامه‌ی صحبت‌های خود با اشاره به برخی مشخصه‌های اصلی گوزن‌ها» به عنوان عامل موفقیت این فیلم» گفت: در چنین شرایطی فیلم گوزن‌ها» علی‌رغم تمام مخالف‌خوانی‌ها و ریزش مخاطبانِ حالا می‌توان گفت کلاسیکِ مسعود کیمیایی، در رای‌گیری اخیر مجله فیلم (برای انتخاب بهترین فیلم عمر منتقدان) به عنوان بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران انتخاب شد که خود،‌ نشان‌دهنده‌ی اهمیت این فیلم به حساب می‌آید.»

این منتقد سینما هم‌چنین تعمیم پیدا کردن یک پل ارتباطی موفقیت‌آمیز میان مخاطب عام و روشنفکر زمانه، آن‌هم در دوران فترت» را یکی دیگر از دلایل موفقیت این فیلم تاثیرگذار» دانست و افزود: به طور حتم این فیلم در زمان تولید، منطق روایی، تاریخی و اجتماعی خودش را داشته و به تعبیری دیگر، از یک نگاه آرمانی به جامعه‌ای دور افتاده از خط عدالت اجتماعی برخوردار بوده است.»

وی سپس با اشاره به تعادل میان فرم، محتوا، ساختار و وجوه مضمونی» در گوزن‌ها» گفت: این فیلم حوزه‌ی رفاقت را نشانه گرفته و خود را به یک پیشنهاد اجتماعی تبدیل می‌کند. بده بستانی که بین دو آدم قدیمی از یک محله‌ی سنتی صورت می‌گیرد و در آن، آدمی از انتهای یک کوچه‌ی بن‌بست به دیدار شخصیت مضمحل و از هم پاشیده‌ای می‌رود که دیگر هیچ فضیلتی برای او باقی نمانده است.»

طوسی هم‌چنین گفت: به نظر می‌رسد این آدم‌ها نیاز مبرمی به همدیگر دارند تا کامل شوند. در حقیقت اگر ساحت فردیِ قدرت (با بازی فرامرز قریبیان) را به نگاه تئوریک و روشنفکرانه‌ای از جنس نگاه کیمیایی که خیلی متفرعنانه و اتیکت‌شده نیست مرتبط بدانیم و از سوی دیگر سید (با بازی بهروز وثوقی) را وجه عمل‌گرای این داستان به حساب آوریم، احساس می‌شود آن‌ها با هم بده‌بستانی دارند که در آغوش گرفتن‌شان آن را پوشش می‌دهد.»

وی سپس نکته‌ی اصلی فیلم را رخ به رخ شدن و رخصتی برای ورود به یک خلوت دوستانه» توصیف کرد و افزود: قرار نیست کس دیگری وارد این خلوت شود. خلوتی که به صورت مرحله به مرحله، کامل و تصحیح شدن آدم‌های داستان را به نمایش می‌گذارد؛ و این تشخص حتی در جنس دیالوگ‌نویسی آن‌ها نیز دیده می‌شود.»

جواد طوسی در بخش دیگری از صحبت‌های خود فیلم گوزن‌ها» را جنس متفاوتی از واقع‌گراییِ آمیخته به مستندگرایی» دانست و افزود: نوع مستندگرایی موجود در این فیلم با شیوه‌های متداول در زبان مستند هم‌خوانی ندارد و حتی گاهی این جنس مستند، از نوستالژی و نوعی شیوه‌ی هم‌سرایی در کلام برخوردار می‌شود که یکی از اصلی‌ترین جذابیت‌های آن نیز به شمار می‌آید.»

این منتقد سینما هم‌چنین بخشی از موفقیت مسعود کیمیایی در فیلم‌های قابل اعتنای خود» را ناشی از یک حضورِ» به گفته‌ی او تجمع‌یافته» دانست و افزود: این فیلم‌ساز با خاستگاه اجتماعی و عقبه و پیشینه‌ای که داشته، در مقاطعی تلاش کرده از عامه‌گری‌هایی نظیر بازارچه‌ی نواب و کوچه‌ی میزمحمود وزیر و خیابان ری فاصله بگیرد و با وجود این که با طیفی از روشنفکران زمانه‌ی خودش (نظیر احمدرضا ، محمدعلی سپانلو و باقر پرهام) بُر خورده اما خاستگاه طبقاتی خود را حفظ کرده است. در چنین شرایطی هر جا به این محیط و آدم‌های درون آن ریشه‌دارتر نزدیک شده، محصول کار او بیش‌تر جواب داده و توانسته نقطه‌ی تکامل یافته‌تری را در میان تصویر و کلام به بیننده ارائه دهد.»

وی گفت: هر جا وجه انتزاعیِ فیلم‌های کیمیایی غالب شده و کارهای او از ساحت واقع‌گرایانه و رئالیستی خود فاصله گرفته، فیلم‌های ناموفقی نظیر تجارت»، رییس» یا مرسدس» تولید شده‌اند که شاید بتوان گفت از کم‌ترین شباهتی با دنیا و حوزه‌ی شناخت این فیلم‌ساز برخوردارند.»

طوسی سپس این نکته‌ها را نقاط آسیب‌پذیر سینمای کیمیایی» دانست و افزود: بخشی از این نکته‌ها به هوشمندی و زمانه‌شناسی او برمی‌گردد و بخشی دیگر شامل شرایطی است که بر او تحمیل شده و می‌شود. شرایطی که البته این فیلم‌ساز را از سینمای مورد علاقه‌ی خود دور کرده است.»

صحبت‌های نیما عباس‌پور، ادامه‌دهنده‌ی این بخش از نقد و بررسی گوزن‌ها» بود. این منتقد سینما با اشاره به نوع مستندگرایی مسعود کیمیایی در فیلم‌هایش گفت: این روش باعث می‌شود فیلم‌های این فیلم‌ساز به یک سند تصویری از دوران خود تبدیل شود. دورانی که داستان فیلم‌ها در آن می‌گذرد و امروز به آن‌ها می‌توان استناد کرد.»

وی گفت: این ویژگی در برخی فیلم‌های بعد از انقلاب این فیلم‌ساز هم دیده می‌شود. به عنوان مثال در بخش‌های آغازین خط قرمز» با تصویرهای مستندی روبه‌رو هستیم که مسعود کیمیایی و باربد طاهری از تظاهرات منجر به وقوع انقلاب گرفته‌اند.»

عباس‌پور سپس با اشاره به علاقه‌ی کیمیایی به جذب مخاطب از طریق ارزش‌های سینمایی» گفت: البته هیچ فیلمسازی در دنیا وجود ندارد که همه‌ی فیلم‌هایش خوب و موفق باشد. اما نکته این‌جاست که از جایی به بعد، مخاطب خاص و پر و پا قرص فیلم‌های این فیلم‌ساز نیز تغییر کرد و همین باعث شد اغلب فیلم‌های او از تجارت» به بعد سیر نزولی را طی کند. مخاطبانی که در حال حاضر دیگر به آیینِ سینما رفتن به عنوان یک عمل فرهنگی اعتقادی ندارند و فقط به سینما می‌روند که بخندند و کمی سرگرم شوند.»

در این بخش از جلسه، ناصر صفاریان با اشاره به وجه جوان‌گرایی سینمای مسعود کیمیایی در دو دهه‌ی اخیر گفت: اما به نظر می‌رسد این فیلم‌ساز با تغییر قهرمان‌های خود به جوانانی که از قابلیت جذب مخاطبان سینما در سال‌های پس از انقلاب برخوردارند در این زمینه هم تلاش‌هایی انجام داده است.»

وی گفت: نکته این‌جاست که به‌جز برخی نمونه‌های خاص، متاسفانه اغلب فیلم‌های متاخر مسعود کیمیایی از کیفیت دل‌چسبی برخوردار نبوده و طبعاً با اقبال و استقبال گسترده‌ای هم مواجه نشده است.»

در ادامه، نیما عباس‌پور در پاسخ به نکته‌ی مطرح شده از سوی دبیر کانون فیلم خانه سینما گفت: باید اشاره کرد در فیلم‌های مورد بحث، انتخاب قهرمان‌ها اشتباه نیست و نکته‌ی اصلی در پرداخت اشتباه قصه‌هاست. به عنوان مثال ایده‌ی خروج قهرمان‌ها از پرده‌ی سینما و کمک به یک زن زخم‌خورده که در فیلم متروپل» ارائه شده درخشان است اما همین ایده به دلیل شکل خاص روایت فیلم‌نامه، به صورت کامل به مخاطب منتقل نمی‌شود و بیننده سر درگم باقی می‌ماند.»

وی سپس با اشاره به دنیای خاص مسعود کیمیایی» که به گفته‌ی او در اغلب فیلم‌هایش نمود پیدا کرده» گفت: البته جوانانِ قهرمان در ایده‌ی اصلی فیلم‌نامه‌های او حضور دارند اما وقتی داستان به مرحله‌ی پردازش می‌رسد، از آن‌جا که شخصیت‌ها یارای تطابق با دنیای ذهنی او را ندارند، فیلم‌ها چندان موفق از کار در نمی‌آیند؛ و از این زاویه می‌توان به او حق داد.»

عباس‌پور گفت: اتفاقاً دلیل اهمیت و کیفیت موجود در فیلم گوزن‌ها» انتخاب صحیح و چیدمان دقیق شخصیت‌ها در مسیر درستِ داستان‌گویی است. چیدمانی که در برخی فیلم‌های بعد از گوزن‌ها» غلط از کار درآمده است.»

وی سپس مواجهه‌ی پایان‌ناپذیر این فیلم‌ساز با سد ممیزی» را یکی دیگر از موانع موجود بر سر راه تحقق ایده‌های او» دانست و افزود: متاسفانه در سینمای ایران شرایطی وجود داشته و دارد که باعث می‌شود فیلم‌سازها نتوانند به صورت صد در صد به خواسته‌ی خود در فیلم‌هایشان برسند؛ و این نکته‌ی غم‌انگیزی است که دامن‌گیر مسعود کیمیایی و سینمای او نیز شده است.»

این منتقد سینما در بخش پایانی این جلسه‌ی نقد و بررسی با اشاره به مخاطبان معترض» که به تعبیر او بخش عمده‌ای از سینماروهای قبل از انقلاب را تشکیل می‌داده‌اند» گفت: آن نسل از مخاطب‌ها که در سال‌های اخیر کاملاً تغییر رویه داده‌اند، صدای اعتراض خود را در فیلم‌هایی نظیر گوزن‌ها» می‌شنیده‌اند و این در حالی است که جوانان امروزی و علاقه‌مند سینما سعی می‌کنند دل‌مشغولی‌های مورد نظر خود را در فیلم‌های روز سینمای جهان پیدا کنند تا این که دنبال تماشای چنین فیلم‌هایی باشند.»

وی سپس سردرگمی مسعود کیمیایی در فیلم‌های متاخر خود» را ناشی از فقدان مخاطبان خاص خود و هم‌چنین توصیه‌های نه‌چندان خوب و مناسب برخی اطرافیان او» دانست و افزود: مخاطب سینمای ایران در سال‌های اخیر فقط پذیرای فیلم‌هایی است که کمدی یا ملودرام باشند؛ و این نکته‌ای است که تصمیم‌گیری‌های اشتباه برخی مسئولان سینما در سال‌های اخیر باعث ایجاد آن شده است.»


 

سیزدهمین جشنواره بین‌المللی سینماحقیقت ار امروز دو‌شنبه ۱۸ آذرماه با برگزاری مراسم افتتاحیه آغاز شذ و در نخستین روز از برگزاری جشنواره بین‌المللی سینماحقیقت، بیش از چهل مستند فیلم مستند در شش سالن پردیس سینمایی چارسو از صبح امروز روی پرده رفت تا بدین ترتیب مهم ترین رویداد مستند خاورمیانه زیر ذره بین ناظران قرار گیرد.

 

جزئیات نمایش چهل مستند در نخستین روز جشنواره سینماحقیقت

سیزدهمین جشنواره بین‌المللی سینماحقیقت ار امروز دو‌شنبه هجده آذرماه با برگزاری مراسم افتتاحیه آغاز شذ و در نخستین روز از برگزاری جشنواره بین‌المللی سینماحقیقت، بیش از چهل مستند فیلم مستند در شش سالن پردیس سینمایی چارسو از صبح امروز روی پرده رفت تا بدین ترتیب مهم ترین رویداد مستند خاورمیانه زیر ذره بین ناظران قرار گیرد.

جشنواره سیزدهم آیین افتتاحیه سیزدهمین جشنواره بین‌المللی سینماحقیقت صبح امروز (دوشنبه 18 آذر) با اجرای منصور ضابطیان و برگزاری مراسم افتتاحیه آغاز شد. در ابتدای این مراسم ضابطیان از نصرت کریمی کارگردان و گوینده فقید سینمای مستند یاد کرد و از حضار خواست تا 30 ثانیه به احترام او سکوت کنند.

سپس محمد حمیدی‌مقدم ضمن خوشامدگویی به مستندسازان و اهالی رسانه حاضر در مراسم گفت: بسیار مفتخرم که خانواده سینمای مستند من را به عنوان مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و دبیر جشنواره سینماحقیقت پذیرفته اند، جشنواره‌ای که 12 دوره خود را با ثبات و کیفیت بسیار عالی سپری کرده است و از آقایان محمد آفریده، شفیع‌ آقامحمدیان و محمدمهدی طباطبایی‌نژاد دبیران دوره گذشته قدردانی می‌کنم.

وی ادامه داد: از این دوره مسیر استانداردسازی جشنواره سینماحقیقت را آغاز کردیم که شاید این آغاز تا حدودی متفاوت باشد. از جمله موضوعات در پروسه استانداردسازی مسئله ورود به جشنواره است که از شاخصه‌های جشنواره‌های مطرح و بین‌المللی محسوب می‌شود. به منظور جلوگیری از شلوغی بیش از اندازه این رویداد سینمایی قرار شد تا اهالی سینمای مستند و رسانه برای دریافت کارت ثبت نام کرده و بتوانند به صورت رایگان بلیت تهیه کنند. همچنین بخشی از ظرفیت سالن‌های جشنواره به علاقه‌مندان سینمای مستند تعلق گرفته است تا با خرید بلیت به تماشای آثار جشنواره بنشینند.

دبیر جشنواره سینماحقیقت تاکید کرد: یکی از اتفاقات مهم امسال اضافه شدن سالن موزه سینما به جشنواره در طی برگزاری این رویداد هنری است. گسترش مخاطبان سینمای مستند در شهرستان‌ها برای ما اتفاق بسیار خوشایندی است. با 20 استان تعامل داشتیم تا برگزیده جشنواره سینماحقیقت برای مخاطبان در این مناطق نمایش داده شود. به نظرم امسال سال سینمای مستند ایران بود، از جمله حرکت نوگرایانه انتخاب یک فیلم مستند به عنوان نماینده سینمای ایران در اسکار که حرکتی بزرگ و پیشرو برای سینمای ایران بود.

حمیدی‌مقدم ادامه داد: اتفاق دوم که شاید رسانه‌ها از آن گذشتند، دریافت سه جایزه مهم از مهم‌ترین جشنواره مستند جهان ایدفا بود که آقای مهرداد اسکویی و دو تن دیگر از مستندسازان ایران در بخش بلند، نیمه بلند و کوتاه توانستند جوایز اصلی را دریافت کنند، این اتفاقات نشانگر این است که سینمای مستند ما حرکت رو به رو شدی دارد. مستند در ایران از حالت داخلی و گنجه‌ای خارج و جهانی شده است، سینمایی بی‌ادعا و کم هزینه که در جهان آن را می شناسند. امیدوارم این رشد و پویایی در بین سینماگران سینمای مستند همچنان پایدار باشد.

وی افزود: بخش‌های مختلفی را برای جشنواره تدارک دیده‌ایم و توانستیم با توجه به شرایط سخت این روزها میزبان مهمانان خارجی باشیم. بخش‌هایی چون کارگاه‌ها، بازار، پیچینگ پنل و. قرار است با حضور سینماگران خارجی برگزار شود تا ما به ارزیابی درستی از وضعیت بومی سینمای خود نسبت به سینمای جهان برسیم.

دبیر جشنواره درباره تمرکز بر سندنگاری جشنواره امسال بیان کرد: ما بر هویت سندی و سندنگاری سینمای مستند تاکید داریم و با توجه به تعامل فیلمخانه سینمای ایران با جشنواره سینماحقیقت، راش‌ها و تصاویر دیده نشده از مستند باد صبا» به عنوان هدیه افتتاحیه جشنواره به نمایش درخواهد آمد، شاید ما تنها شنیده‌هایی از جمله صدای ماندگار استاد منوچهر انور را از این فیلم به یاد داشته باشیم. از مدیر فیلمخانه ایران بابت این هدیه بسیار سپاسگزارم. امیدوارم از این رویداد لذت ببرید و ما را در جشنواره سینماحقیقت که رویدادی متعلق به خانواده بزرگ سینمای مستند ایران است همراهی کنید.

در ادامه منوچهر انور در سخنانی درباره مستند باد صبا» گفت: مرحوم لاموریس بسیار برای تولید این پروژه اذیت شد، تمایل داشت نریشن انگلیسی مستند را اولوسن و بخواند اما به او گفته بودند که ما در ایران کسی را داریم که می‌تواند این کار را انجام دهد. دوستانی در ایران داشت که او را راهنمایی کردند تا عنوان باد صبا» را برای این فیلم انتخاب کند، او سپس به دوست مشترکی که داشتیم مراجعه کرد و از اینکه به او پیشنهاد شد تا یک ایرانی نریشن انگلیسی فیلم را بگوید گلایه‌مند بود.

در نهایت قرار ملاقاتی گذاشتیم و وقتی فهمید من فیلم هم ساختم خشنود شد و متنی را برای تست به من داد که به انگلیسی خواندم و مورد قبولش واقع شد. او بسیار آدم نازنین و شریفی بود و دوست داشت فیلم حالت دراماتیک داشته باشد، البته برای من چندان مطلوب نبود اما به احترام او انجام دادم.

این هنرمند در پاسخ به اینکه چطور می توان در سن 91 سالگی همچنان با شور و عشق زندگی کرد، گفت: به نظرم مفهومی به نام عشق به فرهنگ ما معنا می‌دهد و فکر می کنم با عشق بتوان تا پایان عمر با آرامش زندگی کرد و شور و شوق داشت. من هم راش‌هایی که قرار است امروز به نمایش در بیاید را ندیدم و بسیار برای تماشای آن هیجان دارم.

سپس محمد حمیدی‌مقدم (دبیر جشنواره)، محمدرضا اصلانی، منوچهر انور، حسین ترابی، بابک کریمی، منوچهر طیاب، احمد ضابطی جهرمی روی صحنه حضور پیدا کردند تا به صورت رسمی جشنواره سینماحقیقت را افتتاح کنند.

سپس انور این گونه آغاز سیزدهمین جشنواره بین المللی سینماحقیقت را اعلام کرد: خانم ها، آقایان؛ سیزدهمین جشنواره سینماحقیقت افتتاح شد. در پایان 25 دقیقه از راش های دیده نشده فیلم باد صبا برای حضار به نمایش درآمد.

 

سالن شماره یک

فیلم‌های خانه سنگی» ساخته محمدعلی یزدان‌پرست، آنها» اثر رضا عبیات، قیچی» به کارگردانی الناز دیبافر سانس ۱۴، قصه دختران فروغ» ساخته خاطره حناچی سانس ۱۶، روزگار یک چهل ساله» اثر امین قدمی سانس ۱۸، فرزندان شب» ساخته بهروز نورانی‌پور سانس ۲۰ در بخش مسابقه ملی و به سلامتی» ساخته برونلا فیلی در بخش نمایش‌های ویژه سانس ۲۲ در سالن شماره یک پردیس سینمایی چارسو نمایش داده می‌شوند.

 

سالن شماره دو

برنامه نمایش فیلم‌های سالن دو به این شرح است: روح پیتر سلرز» ساخته پیتر مداک در بخش پرتره سانس ۱۸، سقوط ۶۴» اثر بهراد مهرجو در بخش خارج از مسابقه سانس ۲۰ و زنی در اسارت» به کارگردانی برنادت توزا ریتر در بخش آینه یک جشنواره: جشنواره مستند میلینیوم بلژیک سانس ۲۲.

 

سالن شماره سه

فیلم‌های بازی‌های خانگی» به کارگردانی آلیزا کوالنکو در بخش چشم‌انداز سینمای مستند کشورهای بالکان و بالتیک سانس ۱۰:۳۰، بانوی اول» ساخته لارن گرینفیلد در بخش مسابقه بین‌الملل سانس ۱۴، زمین بازی پنجشنبه‌ها» اثر هری زرنیکی و حیوانات از ‌نفس‌افتاده» به کارگردانی لی لی در بخش مسابقه بین‌الملل سانس ۱۶، وقتی بره‌ها شیر می‌شوند» به کارگردانی جان کاسبه در بخش مسابقه بین‌الملل سانس ۱۸، فلاویو- در ستایش فلاویو بوچی» ساخته ریکاردو زینا در بخش پرتره سانس ۲۰ و آرئو» به کارگردانی تاتو مورنو در بخش آینه یک جشنواره: جشنواره مستند میلینیوم بلژیک سانس ۲۲ در سالن شماره سه نمایش داده می‌شوند.

 

سالن شماره چهار

برنامه سالن شماره چهار نیز به این شرح است: داستان ناخدا خورشید» اثر محمد عارفی‌نیا و کامی» به کارگردانی میترا ابراهیمی در بخش خارج از مسابقه سانس ۱۴، بانو عصمت» ساخته محمد حبیبی منصور در بخش جایزه شهید آوینی سانس ۱۶، ۱۳ هزار قدم» اثر اشکان ، آهسته و آرام» ساخته دلاور دوستانیان و عروسکان» به کارگردانی علی دلکاری در بخش مسابقه ملی سانس ۱۸، مهدی عراقی را بکش!» ساخته عبدالرضا نعمت‌اللهی در بخش جایزه شهید آوینی سانس ۲۰، عیسی» اثر احمد شریف‌زاده و زیر گنبد مینا» ساخته بهروز ملبوس‌باف اصفهانی در بخش جایزه شهید آوینی سانس ۲۲.

 

سالن شماره پنج

فیلم‌های فرش چین» ساخته امیر منیری و مهمانی خداحافظی» به کارگردانی لقمان خالدی در بخش مستندهای کارآفرینی سانس ۱۴، در کنار هم» اثر سیدمجتبی خیام‌الحسینی و راویج» ساخته صادق داوری‌فر در بخش مستندهای کارآفرینی سانس ۱۶، دیده‌بان و بانو» اثر محمد صفا و تنها مدرس» ساخته معین شافعی در بخش جایزه شهید آوینی سانس ۱۸، خط نورانی» به کارگردانی نادر فرجی و پرسنل اداره سوم» ساخته ایمان گودرزی در بخش جایزه شهید آوینی سانس ۲۰ و دیشب تو را دیدم که می‌خندیدی» به کارگردانی کاویچ نیانگ در بخش نمایش‌های ویژه سانس ۲۲ در سالن شماره پنج روی پرده می‌روند.

 

سالن شماره شش

در سالن شماره شش هم مستندهای قُرقبان» ساخته فتح‌اله امیری و نیما عسگری در بخش مسابقه ملی سانس ۱۴، تا شش مدت دیگر» به کارگردانی الهام مرتضوی و آدور» اثر محمدصادق اسماعیلی در بخش مسابقه ملی سانس ۱۶، مهدی که به دنیا آمد» ساخته مشترک امیرمهدی حکیمی و حجت بامروت در بخش جایزه شهید آوینی سانس ۱۸، آبشار» ساخته علی شهابی‌نژاد و جمیله» به کارگردانی محمدباقر شاهین در بخش مسابقه ملی سانس ۲۰ و سوسن در سحر می‌شکفد» ساخته روح‌الله اکبری و همه‌چیز درباره آرزو» به کارگردانی کتایون جهانگیری در بخش مسابقه ملی سانس ۲۲ نمایش داده خواهند شد.

سیزدهمین دوره جشنواره بین‌المللی سینماحقیقت در روزهای ۱۸ تا ۲۵ آذر به دبیری محمد حمیدی‌مقدم در پردیس سینمایی چارسو برگزار می‌شود.


 

کدخبر : 780  

 

انجمن مطبوعات خارجی هالیوود که برگزارکننده جوایز سالانه گلدن گلوب است، فهرست نامزدهای ۲۰۲۰ این جوایز را در شاخه‌های سینمایی و تلویزیونی اعلام کرد.

نامزدهای هفتادوهفتمین دوره جوایز سینمایی و تلویزیونی گلدن گلوب با حضور چشمگیر داستان ازدواج»، مرد ایرلندی»، روزی روزگاری در هالیوود» و جوکر» در میان نامزدهای بخش سینمایی اعلام شد. 
 

فهرست نامزدهای شاخه‌های سینمایی جوایز گلدن گلوب ۲۰۲۰: 

*نامزدهای بهترین فیلم درام

مرد ایرلندی، جوکر، داستان ازدواج، 1917، دو پاپ

 

*نامزدهای بهترین فیلم کمدی یا موزیکال

دولمایت اسم من است، خرگوش جوجو، چاقوکشی، روزی روزگاری در هالیوود، راکتمن

 

*نامزدهای بهترین کارگردانی

بونگ جون-هو (اَنگل)، سم مندس (1917)، کوئنتین تارانتینو (روزی روزگاری در هالیوود)، مارتین اسکورسیزی (مرد ایرلندی)، تاد فیلیپس (جوکر)

 

*نامزدهای بهترین بازیگر نقش اول مرد درام

کریستین بیل (فورد در مقابل فراری)، آنتونیو باندراس (درد و شکوه)، آدام درایور (داستان ازدواج)، واکین فینیکس (جوکر)، جانتان پرایس (دو پاپ)

 

*نامزدهای بهترین بازیگر نقش اول زن درام

سینتیا ارویو (هریت)، اسکارلت یوهانسن (داستان ازدواج)، سیرشا رونان (ن کوچک)، چارلیز ترون (بمب‌شل)، رنی زلوگر (جودی) 

 

*نامزدهای بهترین بازیگر نقش اول مرد کمدی یا موزیکال

دنیل کریگ (چاقوکشی)، رومن گریفین دیویس (خرگوش جوجو)، لئوناردو دی‌کاپریو (روزی روزگاری در هالیوود)، تارون اگرتون (راکتمن)، ادی مورفی (اسم من دولمایت است) 

 

*نامزدهای بهترین بازیگر نقش اول زن کمدی یا موزیکال

آکوافینا (خداحافظی)، آنا دی آرماس (چاقوکشی)، بینی فلدستین (بوک‌اسمارت)، اما تامپسون (آخر شب)، کیت بلانشت (کجا میری برناردت)

 

*نامزدهای بهترین بازیگر نقش مکمل مرد

تام هنکس (یک روز زیبا در محله)، آل پاچینو (مرد ایرلندی)، جو پشی (مرد ایرلندی)، برد پیت (روزی روزگاری در هالیوود)، آنتونی هاپکینز (دو پاپ)

 

*نامزدهای بهترین بازیگر نقش مکمل زن

آنت بنینگ (گزارش)، مارگو روبی (بمب‌شل)، جنیفر لوپز (کاهبرداران)، کتی بیتز (ریچارد جول)، لارن درن (داستان ازدواج)
 

 

*نامزدهای بهترین فیلمنامه

داستان ازدواج، اَنگل، دو پاپ، روزی روزگاری در هالیوود، مرد ایرلندی

 

*نامزدهای بهترین موسیقی اصلی متن

بروکلین بی‌مادر، ن کوچک، جوکر، داستان ازدواج، 1917

 

*نامزدهای بهترین فیلم خارجی

خداحافظی، بینوایان، درد و شکوه، اَنگل، پرتره یک بانو در آتش

 

*نامزدهای بهترین انیمیشن

منجمد 2، شیرشاه، لینک گمشده، داستان اسباب‌بازی 4، چگونه اژدهایتان را تربیت کنید: دنیای پنهان


فهرست نامزدهای شاخه‌های تلویزیونی جوایز گلدن گلوب ۲۰۲۰: 

*بهترین سریال درام

دروغ‌های بزرگ کوچک، تاج، برنامه صبح، وراثت 

 

*بهترین سریال کمدی یا موزیکال

باری، فلیبگ، روش کامینسکی، خانم میزل شگفت‌انگیز، تمدار

 

*بهترین بازیگر مرد سریال درام 

برایان کاکس (وراثت)، کیت هارینگتون (بازی تاج و تخت)، رامی مالک (آقای رابر)، توبیاس منزیس (تاج)، بیلی پورتر (ژست)

 

*بهترین بازیگر زن سریال درام

جنیفر انیستون (برنامه صبح)، اولیویا کُلمن (تاج)، جودی کومر (کشتن ایو)، نیکل کیدمن (دروغ‌های بزرگ کوچک)، ریس ویتراسپون (برنامه صبح)

 

*بهترین بازیگر مرد سریال موزیکال یا کمدی

مایکل داگلاس (روش کامینسکی)، بیل هدر (باری)، بن پلت (تمدار)، پاول رود (زندگی کردن با خویشتن)،  رامی یوسف (رامی)

 

*بهترین بازیگر زن سریال موزیکال یا کمدی

کریستینا آپلگیت (مرگ بر من)، ریچارد براسنان (خانم میزل شگفت‌انگیز)، کریستین دانست (درباره خدا شدن در فلوریدای مرکزی)، ناتاشا لیونه (عروسک روسی)، فوئب والر-بریج (فلیبگ) 

 

*بهترین سریال کوتاه یا فیلم تلویزیونی

چرنوبیل، کچ-22، فاس/وردن، بلدترین صدا، بارونکردنی

 

*بهترین بازیگر زن سریال کوتاه یا فیلم تلویزیونی

کاتلین درو (باور نکردنی)، جوی کینگ (عمل کن)، هلن میرن (کاترین کبیر)، میشل ویلیامز (فاس-وردن)، مریت ویور (باورنکردنی)

 

*بهترین بازیگر مرد سریال کوتاه یا فیلم تلویزیونی

کریستوفر ابت (کچ-22)، ساشا بارن کوهن (جاسوس)، جارد هریس (چرنوبیل)، راسل کرو (بلندترین صدا)، سم راکول (فاس/وردن

 

*بهترین بازیگر زن مکمل سریال، سریال کوتاه یا فیلم تلویزیونی

مریل استریپ (دروغ‌های کوچک بزرگ)، هلنا بونهام کارتر (تاج)، امیلی واتسون (چرنوبیل)، پاتریشیا آرکت (عمل کن) 

 

*بهترین بازیگر مرد مکمل سریال، سریال کوتاه یا فیلم تلویزیونی

آلن ارکین (روشس کامینسکی)، کارین کالکین (وراثت)، اندرو اسکات (فلیبگ)، استلان اسکارسگارد (چرنوبیل)، هنری وینکلر (بری)

 

مراسم اعطای جوایز هفتاد و هفتمین دوره جوایز سینمایی و تلویزیونی گلدن گلوب در تاریخ ششم ژانویه ۲۰۲۰ (۱۶ دی‌ماه) برگزار می‌شود. 


 

بدترین فیلم‌های سینمایی سال ۲۰۱۹

پیتر دبروگ و اوون گلیبرمن ۲ منتقد سایت سینمایی ورایتی» بدترین فیلم‌های سال ۲۰۱۹ را انتخاب کردند.

 بدترین فیلم‌های سینمایی سال ۲۰۱۹ از نظر پیتر دبروگ و اوون گلیبرمن منتقدان سایت سینمایی ورایتی» در حالی منتشر شد که پیتر دبروگ در صدر فهرست بدترین فیلم‌های سال ۲۰۱۹، فیلم سینمایی دامبو » ساخته تیم برتون» را قرار داده و اوون گلیبرمن نیز مردان سیاهپوش: بین‌المللی» ساخته اف.گَری گِری را بدترین فیلم سال ۲۰۱۹ نامیده است.

پیتر دبروگ ضمن انتخاب دامبو» به عنوان بدترین فیلم سال ۲۰۱۹ نوشته است: در بازسازی فیلم‌های کلاسیک دیزنی، نتایج متفاوتی حاصل شده است و در حالی که فیلمی مثل کتاب جنگل» با موفقیت کامل روبه‌رو شد، دیزنی باید می‌دانست که با انتخاب تیم برتون» برای ساخت اکشنی زنده از انیمیشن محبوب دامبو»، فیلمی تیره و نسخه شوم و کابوس‌وار نسخه انیمیشن ساخته می‌شود. سبک گوتیک برتون در نهایت به کارناوالی از شخصیت‌های ظالم و حیواناتی مجازی بدل شده است و در نهایت این تصویرپردازی زشت کامپیوتری هرگز نتوانسته فیلم را به پرواز درآورد.

اوون گلیبرمن نیز ضمن انتخاب فیلم سینمایی مردان سیاهپوش: بین‌المللی» به عنوان بدترین فیلم سینمایی سال ۲۰۱۹، اظهار کرده است که با کلمات زیادی می‌توان این فیلم را توصیف کرد؛ از کسل‌کننده، بی‌روح و حریصانه گرفته تا فیلمی  که از حیث خیال‌پردازی ورشکسته است.

این منتقد ورایتی» در ادامه نوشته است که هنگام تماشای فیلم مردان سیاهپوش: بین‌المللی» قطعاً از خودتان خواهید پرسید که چرا دارم این فیلم را تماشا می‌کنم!


به گزارش خبرنگار 

گروه فرهنگی 

خبرگزاری میزان، دنی آیلو» بازیگر کهنه کار سینمای هالیوود دیشب در سن ۸۶ سالگی بعد از تحمل مدت‌ها بیماری در شهر نیوجرسی و در خانه خود چشم از جهان فروبست.

این بازیگر قدیمی سینما آثار متنوعی را از خود به یادگار گذاشته است، وی ۲۰ ژوئن ۱۹۳۳ در منطقه منهتن شهر نیویورک به دنیا آمد، بازیگری را از سال ۱۹۷۳ و با بازی در فیلم سینمایی طبل را آهسته بزن» آغاز کرد.

بازیگر فیلم سینمایی حرفه‌ای» در سن ۸۶ سالگی درگذشت////////////////////شنبه

در فیلم طبل را آهسته بزن» به کارگردانی جان دی هنکاک»، دنی آیلو با بازیگرانی همچون مایکل موریارتی، 

رابرت دنیرو، وینسنت گاردنیا، هدر مک‌ری، آن ودجورث، تام لیگن، سلما دیاموند و باربارا بابکوک همبازی شد تا شروع قدرتمندی را به ثبت برساند.

حضور آیلو در نسخه دوم فیلم سینمایی پدر خوانده» علاوه بر همکاری مجدد با رابرت دنیرو باعث شد تا وی برای دومین تجربه بازیگری اش با کارگردانی همچون فرانسیس فورد کاپولا همکاری کرده و با 

آل پاچینو نیز همبازی شود.

بازیگر فیلم سینمایی حرفه‌ای» در سن ۸۶ سالگی درگذشت////////////////////شنبه

آیلو طی سال‌ها فعالیت خود در عرصه بازیگری در نزدیک به ۱۰۵ اثر سینمایی و تلویزیونی به ایفای نقش پرداخت. روزی روزگاری در امریکا، 

حرفه‌ای، اغذیه فروشی، ماسک مرده و کار را درست انجام بده از جمله آثار مهم وی در کارنامه کاری‌اش محسوب می‌شود.

این بازیگر قدیمی در سال ۱۹۸۹ برای بازی در فیلم سینمایی کار را درست انجام بده» نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد، اما نتوانست این جایزه را به خانه ببرد. آیلو تا ماه‌های قبل از بیماری نیز در آثار سینمایی بازی کرد، وی هم اکنون دو فیلم در آستانه اکران دارد، نام وی در چند اثر سینمایی که مرحله پیش تولید را پشت سر می‌گذارند نیز آمده که حال باید دنبال بازیگر دیگری باشند.


سالی که گذشت شاهد نمایش شماری از فیلم‌های مطرح بود که بازیگران کهنه‌کار و تازه‌کار در آن‌ها خوش درخشیدند.

سینمای 2019

به گزارش همشهری آنلاین، مهر به نقل از هالیوود ریپورتر نوشت:  کهنه‌کارهای 

هالیوود در فیلم‌های ۲۰۱۹ جلوه‌های دیگری از استعدادهایشان را بروز داند و در عین حال تازه‌کارها نیز در بازی‌هایی که ارایه کردند، خوش درخشیدند.

هرچند نام بردن از همه این هنرنمایی‌ها ممکن نیست، اما فهرست زیر نشان دهنده بهترین بازیگران سال از نظر منتقدان هالیوود ریپورتر شامل جون فروش، شری لیندن، تاد مک‌کارتی و دیوید رونی است.

  • آنتونیو باندراس در درد و افتخار»

باندراس که اینجا نقش شخصیت جایگزین پدرو آلمودوار را ایفا می‌کند، به طور نابودکننده‌ای خوب است و در تک تک صحنه‌های ظریفی که شخصیتش سعی دارد راهش را در میان برخورد مزمن درد فیزیکی، رکود هنری، اعتیاد به دارو و مواد و افول رمانتیک پیدا کند، دوستی این دو نفر آشکار است. این احساسی‌ترین نقش‌آفرینی مسیر حرفه‌ای طولانی‌ باندراس است.

  • تیموتی شالامه در ن کوچک»

نقش‌آفرینی‌های عمیق شالامه طی ۲ سال اخیر او را در جایگاهی نادر قرار می‌دهند: حرکت ظریف او بین پیچیدگی احساسی، غیرقابل پیش‌بینی بودن و ظرافت فیزیکی آدم را یاد مونتگمری کلیفت چهره بزرگ سینما می‌اندازد.

آدام درایور و اسکارلت جوهانسون در داستان ازدواج»

به عنوان زوج مرکز این شاهکار نوآ باومباخ، این دو ستاره عمیق‌ترین، زنده‌ترین و دقیق‌ترین نقش‌آفرینی‌های مسیر حرفه‌ای کاری خود را به نمایش گذاشتند. خیلی نقش‌آفرینی‌ها قلب آدم را می‌شکنند، این‌ها هم همین کار را می‌کنند و بعد آن را سر هم می‌کنند.

  • جنیفر لوپز در شیادان»

بازی لوپز را باید کلاس درسی در جذبه ستاره سینما بودن و چیزی فراتر از آن خواند. لوپز به این شخصیت که وحشی و خودخواه است گرمایی دل‌انگیز می‌دهد. این نقش‌آفرینی به ما نشان می‌دهد که احساسات صادقانه می‌توانند در کنار غریزه‌های بدون صداقت وجود داشته باشند و افراد چنان پیچیده هستند که همیشه با منطق جور در نمی‌آید.

  • جورج مک‌کی در ۱۹۱۷»

داستان‌سرایی بصری بخشی حیاتی برای این درام جنگ جهانی اول هیجان‌انگیز است اما اثر احساسی آن از طریق نقش‌آفرینی اغلب بی‌کلام مک‌کی منتقل می‌شود. شخصیت او بارها با مرگ مواجه می‌شود و بعضی مواقع فقط از روی شانس از آن اجتناب می‌کند.

  • ادی مورفی در دولومایت نام من است»

تعجبی ندارد که مورفی مهارت کمدی لازم برای ایفای نقش این شخصیت کارآفرین غیرقابل توقف را دارد. اما نقش‌آفرینی او در عین حال درون‌نگر هم هست، ‌ حتی بیشتر از خود فیلم، و وزن کامل خود را پشت خنده‌ها می‌گذارد.

  • لوپیتا نیونگو در ما»

شاید خیره‌کننده‌ترین عنصر نگران‌کننده این فیلم ترسناک جوردن پیل نقش‌آفرینی دوگانه نیونگو به عنوان هم زن و همسری آرام و مادری که سخت کار کرده تا درد دوران کودکی خود را کنار بگذارد، باشد. دوقلوی انتقام‌جوی همین زن از سایه‌ها بیرون می‌آید تا چیزی که به او تعلق دارد را بگیرد.

  • جو پشی در ایرلندی»

همانطور که یکی از شخصیت‌ها در فیلم مارتین اسکورسیزی می‌گوید، اگر فقط به طرف نگاه کنی نمی‌فهمی اما تمام جاده‌ها به راسل ختم می‌شوند». پشی نقش شخصیت راسل را با کنترل خیره‌کننده ایفا کرده و این بهترین بازگشت سینمایی از بازنشستگی در دوران معاصر است.

  • خواکین فینیکس در جوکر»

فینیکس که یک سنگینی غیرمنتظره و همچنین فرم فیزیکی خارق‌العاده‌ای به دشمن خندان بتمن بخشیده، حرکت دردناک جوکر از یک فرد بی‌اثر جدامانده تا دیوانه‌ای با پیروان بسیار را به زیبایی به تصویر می‌کشد.

  • برد پیت در روزی روزگاری در هالیوود»

از همان ثانیه اولی که پیت در این فیلم ظاهر می‌شود مخاطب را حامی خود می‌کند و تا آخر فیلم نقش این شخصیت تنهای با اعتماد به نفس بالا و به شدت جذاب را به شیوه‌ای ایفا می‌کند که نمایانگر قدرت ستاره‌ای با ولتاژ بسیار بالاست. هیچ کس امسال لذت لحظه به لحظه بهتری را روی پرده‌های سینما به تصویر نکشید.

دیگر بازیگرانی که این منتقدان از آنها نام برده‌اند شامل آوکوافینا در وداع»، پی‌یر دولادونشا و ونسان لات در فرشته متاسف»، کارول دوآرته و جولیا استاکلر در زندگی نامریی»، کریس گالوست و لولو اسپنسر در به من آزادی بده»، نورا حمزوی در غیرداستانی»، تام مرسیه در مترادف‌ها»، نائومی مرلانت و آدل هائنل در پرتره بانو در آتش»، مری کی پلیس در دایان»، تیلور راسل در امواج»، آفری وودارد در کلمنسی» بوده‌اند.  


 

درخشش سینمای ایران در جشنواره فیلم کودک هندوستان

پنجمین دوره‌ جشنواره‌ کودک و نوجوان (SIFFCY ) با کسب چند جایزه برای فیلم‌های ایرانی در کشور هندوستان برپا شد.

ایران با یک فیلم سینمایی بلند و چهار فیلم کوتاه که سه فیلم از آنها پویانمایی بودند، در این دوره از جشنواره شرکت داشت و از این میان فیلم سینمایی اینجا روستای من» به کارگردانی عباس آرام توانست بیش‌ترین تعداد جوایز را از آن خود کند. 

جایزه‌ی بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه بخش مسابقه‌ی بین‌الملل، همچنین جایزه‌ بهترین فیلم از نگاه حلقه منتقدان هندوستان  (FCCI) و جایزه‌ هیئت داوران بخش CIFEJ به فیلم اینجا روستای من» تعلق گرفت.

انیمیشن کوتاه این سو، ان سو» به کارگردانی لیدا فضلی نیز توانست جایزه‌ بهترین فیلمنامه‌ انیمیشن را از بخش مسابقه‌ فیلم‌های کوتاه و همچنین جایزه‌ بهترین فیلم از نگاه داوران جوان این جشنواره را دریافت کند.

همچنین محسن چینی‌فروشان به عنوان داور بخش بین الملل سیفژ در این رویداد حضور داشت و رسول صدرعاملی نیز کارگاه آموزش فیلمسازی برای گروه سنی ۱۴ تا ۲۰ سال برگزار کرد.

پنجمین جشنواره‌ کودک و نوجوان (SIFFCY) از تاریخ ۹ الی ۱۳ دسامبر (۱۸ الی ۲۲ آذرماه) در کشور هندوستان و در شهر دهلی‌نو برگزار شد.


 

آکادمی علوم و هنرهای سینمایی اسکار فهرست نامزدهای اولیه ۹ شاخه این از جمله شاخه بهترین فیلم بین‌المللی و مستند بلند اسکار ۲۰۲۰ را اعلام کرد.

نامزد‌های اولیه اسکار ۲۰۲۰ معرفی شدندآکادمی علوم و هنرهای سینمایی اسکار فهرست نامزدهای اولیه ۹ شاخه این از جمله شاخه بهترین فیلم بین‌المللی و مستند بلند اسکار ۲۰۲۰ را اعلام کرد.

در شاخه بهترین فیلم غیرانگلیسی که از امسال به شاخه "بهترین فیلم بین‌المللی" تغییر نام داده است از میان بیش از ۹۰ کشور که فیلم‌های برگزیده خود را بر ای رقابت در این بخش به آکادمی ارسال کرده بودند در نهایت ۱۰ فیلم توانستند به فهرست نامزدهای اولیه این شاخه راه یابند.

 

فیلم اَنگل» به نمایندگی از سینمای کره جنوبی، درد و شکوه» (اسپانیا)، پرنده رنگ شده» (جمهوری چک)، حقیقت و عدالت» (استونی)، بینوایان) (فرانسه)، آنها که باقی ماندند» (مجارستان)، مستند سرزمین عسل» (مقدونیه شمالی)، کورپس کریستی» (لهستان)، Beanpole» (روسیه) و آتلانتیکس» (سنگال)، ۱۰ فیلمی هستند به فهرست کوتاه شاخه بهترین فیلم بین‌المللی نود و دومین دوره جوایز سینمایی اسکار راه یافتند.

سینمای ایران نیز مستند در جستجوی فریده» به کارگردانی آزاده و کوروش عطایی را امسال به عنوان نماینده خود در شاخه بهترین فیلم بین‌المللی انتخاب کرده بود که این فیلم از راهیابی به جمع ۱۰ نامزد اولیه بازماند.

آکادمی علوم و هنرهای سینمایی اسکار در جستجوی فریده» را در فهرست ۱۵۹ اثر مستند واجد شرایط رقابت در شاخه بهترین مستند اسکار ۲۰۲۰ نیز قرار داده بود، اما در نهایت ۱۵ فیلم را به عنوان نامزدهای اولیه در این شاخه انتخاب شدند که شامل کارخانه آمریکایی»، آپولو ۱۱»، برای سما»، حامی»، آپولو»، سرزمین عسل»، ملت تک‌فرزندی»، خانواده نیمه‌شب»، دوشیزه»، آکوارلا»، بزرگترین مزرعه کوچک»، غار»، لبه دموکراسی»، هک بزرگ» و ویران کردن پارلمان» می‌شوند.

فهرست کامل نامزدهای اولیه اسکار ۲۰۲۰ در ۹ شاخه اعلام شده از این قرار است:

بهترین فیلم بین‌المللی (فیلم غیرانگلیسی)

اَنگل(کره جنوبی)، درد و شکوه» (اسپانیا)، پرنده رنگ شده (جمهوری چک)، حقیقت و عدالت (استونی)، بینوایان (فرانسه)، آنها که باقی ماندند (مجارستان)، سرزمین عسل (مقدونیه شمالی)، کورپس کریستی (لهستان)، Beanpole» (روسیه)، آتلانتیکس (سنگال)

بهترین مستند بلند

کارخانه آمریکایی، آپولو ۱۱، برای سما، حامی، آپولو، سرزمین عسل، ملت تک‌فرزندی، خانواده نیمه‌شب، دوشیزه، آکوارلا، بزرگترین مزرعه کوچک، غار، لبه دموکراسی، هک بزرگ، ویران کردن پارلمان

بهترین موسیقی متن

ن کوچک، داستان ازدواج، بروکلین بی‌مادر، ۱۹۱۷، درد و شکوه، جنگ ستارگان: خیزش اسکای‌واکر، انتقام جویان: آخر بازی، بمب‌شل، خداحافظی، فورد در مقابل فراری، منجمد ۲، خرگوش جوجو، جوکر، پادشاه، ما

بهترین ترانه اصلی

علاء‌الدین، پدرخوانده سیاه، خط‌ شکنی، برانکس آمریکا، منجمد ۲، هریت، فیلم لگو ۲: قسمت دوم، شیرشاه، بروکلین بی‌مادر، اَنگل، راکتمن، تونی موریسون، داستان اسباب‌بازی ۴، رُز وحشی

*در این شاخه دو ترانه از فیلم-انیمیشن شیرشاه» نامزد شده‌اند*

بهترین فیلم کوتاه

برادری، هدیه کریسمس، دست‌های کوچک، میلر و پسر، باشگاه فوتبال نفطه، پنجره همسایه، پناهنده، ساریا، یک خواهر، بعضی وقت‌ها به مُردن فکر می‌کنم

بهترین مستند کوتاه

پس از ماریا، آتش در بهشت، ارواح شوگرلند، در غیبت، یادگرفتن اسکیت در منطقه جنگی، زندگی از من پیشی می‌گیرد، شب‌زنده‌داران، سنت لوئیس سوپرمن، نزدیک بمان، قدم بزن بدو چا-چا

بهترین انیمیشن کوتاه

دختر، عشق مو، او بدون جهان نمی‌تواند زندگی کند، Hors Piste، کیت بول، به یادماندنی، مراقب ذهنم باش، فیزیک اندوه، خواهر، عمو توماس: مروری بر روزها

بهترین چهره‌پردازی

بمب شِل، دولمایت اسمن من است، دانتون ابی، جوکر؛ جودی، ن کوچک، مالفیسنت: سردسته اهریمنان، ۱۹۱۷، روزی روزگاری در هالیوود، راکتمن

بهترین جلوه‌های بصری

آلیتا: فرشته مبارزه، انتقام جویان: آخر بازی، کاپیتان مارول، گربه‌ها، مرد ماه جوزا، مرد ایرلندی، شیرشاه، ۱۹۱۷، جنگ ستارگان: خیزش اسکای‌واکر، ترمیناتور: سرنوشت تاریک

نامزدهای نهایی نود و دومین دوره جوایز سینمایی اسکار روز ۱۳ ژانویه (۲۳ دی‌ماه) مشخص و مراسم اعطای این جوایز فوریه (بامداد دوشنبه ۲۱ بهمن) برگزار خواهد شد.


 

به نقل از هالیوود ریپورتر، فیلم سینمایی مهلکه» اولین فیلم دهه اخیر است که توسط یک زن کارگردانی شده بود.
البته در این دهه، دده گارنر هم توانست برای تهیه کنندگی فیلم‌های دوازده سال بردگی» و مهتاب» به تنها زنی تبدیل شود که دو بار جایزه اسکار بهترین فیلم را دریافت کرده است.
در این دهه همچنین شاهد تعداد قابل توجهی فیلم بر اساس داستان‌های واقعی و رویداد‌های تاریخی بودیم که از جمله آن‌ها می‌توان به مهلکه»، آرگو»، ۱۲ سال بردگی»، افشاگر» و کتاب سبز» اشاره کرد. اما با فیلم‌های عجیب و غریبی هم مثل آرتیست»، شکل آب» به کارگردانی گیلرمو دل تورو، کمدی و درام سیاه مرد پرنده ای» به کارگردانی آلخاندرو ایناریتو و همچنین مهتاب» روبرو شدیم.
در ادامه، برندگان جایزه بهترین فیلم اسکار را در دهه اخیر (۲۰۱۰ تا ۲۰۱۹) از نظر بگذرانید:

برندگان اسکار
مهلکه» ۲۰۱۰

فیلم هیجان انگیز کاترین بیگلو داستان یک گروه خنثی کننده بمب را روایت می‌کند که توسط یک شخص تکرو هدایت می‌شود و نقش آن را جرمی رنر بازی کرده است. آنتونی مک کی و برایان گراگتی هم دیگر بازیگران فیلم هستند و مارک بوال هم نویسندگی این فیلم را بر عهده داشته است. این فیلم در جوایز اسکار جایزه بهترین فیلم، کارگردانی، بهترین فیلمنامه، بهترین تدوین، بهترین ترکیب صدا و بهترین ترکیب صدا را دریافت کرد. سه نامزدی در بخش‌های دیگر دستاورد دیگر این فیلم بود.

برندگان اسکار
سخنرانی پادشاه» ۲۰۱۱

سخنرانی پادشاه» فیلمی به کارگردانی تام هوپر و نقش آفرینی کالین فرث در نقش جرج ششم (پادشاه سابق انگلیس) به همراه جئوفری راش و هلنا بونهام در نقش ملکه الیزابت است. این فیلم چهار جایزه اسکار شامل بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بازیگری و فیلمنامه دریافت کرد و علاوه بر آن ۸ نامزدی دیگر هم کسب کرد. بونهام کارتر و راش هرکدام در بخش مکمل نامزد شده بودند. خلاصه داستان فیلم از این قرار است که جرج ششم پادشاه بریتانیا، لکنت زبان دارد و قصد دارد سخنرانی بی نقصی را ارائه دهد.

برندگان اسکار
آرتیست» ۲۰۱۲

این فیلم به کارگردانی میشل آزاناویسوس سیاه و سفید است و یک داستان عاشقانه در عصر فیلم‌های صامت را روایت می‌کند. ژان دوژاردن در نقش اصلی این فیلم به نام جرج ولنتاین است و جان گود من هم در آن نقش آفرینی می‌کند. آرتیست» در مجموع پنج جایزه اسکار برای بخش‌های بهترین فیلم، کارگردانی، بازیگر مرد، طراحی لباس و بهترین موسیقی دریافت کرد.

برندگان اسکار
۱۲ سال بردگی» ۲۰۱۴

استیو مک کوئین این فیلم را کارگردانی کرده و نویسندگی آن را جان ریدی با اقباس از کتاب سلیمان نورتاپ است که داستان و ماجرای او را به عنوان برده روایت می‌کند. چیوتل اجیفور نقش این برده را در فیلم سینمایی دارد که در مقابل ماکیل فازبندر، لوپتیا نیونگو، بندیکت کامبربچ نقش آفرینی می‌کند. این فیلم سه جایزه اسکار بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش مکمل زن و بهترین نویسنده را دریافت کرد و ۶ نامزدی دیگر حاصل تلاش این فیلم در اسکار است.

برندگان اسکار
مرد پرنده ای» ۲۰۱۵

فیلم مرد پرنده ای» به کارگردانی آلخاندرو ایناریتو، چهار جایزه اسکار بهترین فیلم و کارگردانی، فیلمنامه و تصویربرداری را دریافت کرد. مایکل کیتون در این فیلم نقش یک بازیگر ابرقهرمانی فراموش شده را دارد که به دنبال احیای حرفه بازیگری خود است. این فیلم پنج نامزدی دیگر در بخش‌های مختلف اسکار به دست آورده است.

برندگان اسکار
افشاگر» ۲۰۱۶

این فیلم بر اساس یک داستان واقعی است که پیرامون یک گروه تحقیقاتی بوستون گلوب روی می‌دهد و پرده از راز یک پرونده کودک آزاری در آمریکا بر می‌دارند. این فیلم توسط تام مک کارتی کارگردانی شده که به همراه جاش سینگر نویسنده آن نیز هست. این فیلم جایزه بهترین فیلم و فیلمنامه را دریافت کرد و علاوه بر آن نامزدی‌ در چندین بخش دیگر را هم تجربه کرد.

برندگان اسکار
شکل آب» ۲۰۱۸

عاشقانه فانتزی گیرمو دل تورو با بازی هاپکینز، اوکتاویا اسپنسر و مایکل شانون چهار جایزه اسکار شامل بهترین فیلم، کارگردانی، بهترین موسیقی متن و بهترین طراحی صحنه را دریافت کرد. نامزدی در ۹ بخش دیگر حاصل حضور این فیلم در جوایز اسکار بود.

کتاب سبز» ۲۰۱۹

کتاب سبز پیتر فارلی داستان یک موسیقیدان سیاه پوست به نام دونالد شرلی با بازی ماهرشالا علی را روایت می‌کند که یک راننده سفید پوست (ویگو مورتنسن) را برای تور موسیقی خود انتخاب می‌کند. این فیلم در پنج بخش نامزد و در سه بخش بهترین فیلم، فیلمنامه و بازیگر نقش مکمل جایزه این آکادمی را دریافت کرد.


آلبرت فینی ( ۹ می ۱۹۳۶ - ۷ فوریه ۲۰۱۹)

آلبرت فینی» که در مدت حدود شش دهه فعالیت در سینما نامزد دریافت پنج جایزه اسکار شده بود، پس از یک دوره کوتاه بیماری امسال در سن ۸۲ سالگی از دنیا رفت. او تنها بازیگر سینماست که برای ایفای نقش کارآگاه هرکول پوآرو در فیلم قتل در قطار سریع‌السیر شرق» به کارگردانی سیدنی لومت» در سال ۱۹۷۴ نامزد اسکار بازیگری شده است. تام جونز» (۱۹۶۳)، متصدی لباس» (۱۹۸۳)، زیر کوه آتشفشان» (۱۹۸۴) و ارین براکوویچ» (۲۰۰۰) دیگر فیلم‌هایی هستند که برای او نامزدی اسکار به ارمغان آورد.

فینی» همچنین برای بازی در نقش وینستن چرچیل» در فیلم تلویزیونی توفان فزاینده» در ۲۰۰۲ چند جایزه از جمله ‌امی برد. او در ۱۹۸۰ از دریافت نشان فرمانده امپراتوری بریتانیا (CBE) و ۲۰ سال بعد از دریافت نشان شوالیه امتناع کرد. 

برونو گانتس (۲۲ مارس ۱۹۴۱- ۱۶ فوریه ۲۰۱۹)

برونو گانتس» بازیگر سرشناس سوئیسی که بازی در نقش هیتلر و همچنین آثاری از تئو آنجلوپولوس» و ویم وندرس»را در کانامه داشت، اوایل سال ۲۰۱۹ میلادی در سن ۷۷ سالگی درگذشت. او در سال ۲۰۰۴ برای بازی در نقش هیتلر دیکتاتور آلمانی در فیلم سقوط» ساخته الیور هرشبیگل» به شهرت بین‌المللی دست یافت و در فیلم‌های مهمی چون نوسفراتو، خون‌آشام» به کارگردانی ورنر هرتزوگ»، زیر آسمان برلین» ساخته ویم وندرس» و ابدیت و یک روز» از تئو آنجلوپولوس» نیز به ایفای نقش پرداخته است.

آنیس واردا (۳۰ می ۱۹۲۸ - ۲۹ مارس ۲۰۱۹)

آنیس واردا» کارگردان یونانی‌- فرانسوی که از او به عنوان مادر موج نوی سینمای فرانسه یاد می‌شود، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سینمای جهان بود که امسال در۹۰ سالگی درگذشت.

این فیلمساز، عکاس و هنرمند که با فیلم‌هایش چون نقطه کوتاه»، کلئو از ۵ تا ۷» و شادی» نقش تعیین‌کننده‌ای در تعریف موج نوی سینمای فرانسه داشت، در سال ۲۰۱۸ فیلم چهره‌ها مکان‌ها» را کارگردانی کرد و این اثر توانست به جمع نامزدهای نهایی شاخه بهترین اثر مستند بلند اسکار راه یابد تا این فیلمساز فرانسوی رکورددار کهن‌سال‌ترین نامزد اسکار در شاخه‌های رقابتی را به نام خود ثبت کند.

واردا» در سال ۱۹۵۵ اولین فیلمش را با نام نقطه کوتاه» ساخت و سواحل آنیس» نیز دیگر ساخته اوست که جایزه بهترین اثر مستند جوایز سزار را کسب کرد، او در سال ۲۰۱۱ به‌جهت خدماتش در عرصه فرهنگ و هنر فرانسه، به مقام لژیون دونور رسید.

او همچنین در سال ۱۹۹۲ نامزد نخل طلای کن بود، در سال ۱۹۸۵ شیر طلای ونیز را برد و در سال ۱۹۶۵ خرس نقره‌ای جشنواره برلین و در سال ۲۰۱۵ نخل افتخاری کن را به‌دست آورد. مستند واردا به روایت آنیس» آخرین ساخته او بود که در جشنواره برلین ۲۰۱۹ رونمایی شود و خودش ساخت این فیلم را نوعی وداع با تماشاگران توصیف کرده بود.

جان سینگلتون (۶ ژانویه ۱۹۶۸ - ۲۸ آوریل ۲۰۱۹)

جان سیگلتون» سینماگر آمریکایی که به عنوان اولین سیاه پوست و همچنین جوان‌ترین چهره نامزد اسکار کارگردانی در تاریخ جوایز سینمایی اسکار شناخته می‌شد، در سن ۵۱ سالگی بر اثر بروز سکته درگذشت. فیلم پسران در محله» که نگاهی به زندگی جوانان سیاه پوست در جوامع درگیر خشونت و مصرف مواد مخدر است، نامزدی جایزه اسکار بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه‌اصلی را برای او به ارمغان آورد تا سینگلتون» دو رکورد را نیز به نام خود ثبت کند: اولین کارگردان سیاه پوست نامزد اسکار کارگردانی و جوان‌ترین نامزد اسکار کارگردانی با ۲۴ سال.

پیتر میهو (۱۹ می ۱۹۴۴ - ۳۰ آوریل ۲۰۱۹) 

پیتر میهو» برای بازی در نقش چوباکا» در فیلم‌های جنگ ستارگان» (۱۹۷۷)، امپراطور ضربه می‌زند» (۱۹۸۰)، بازگشت جدای» (۱۹۸۳)، انتقام سیت» (۲۰۰۵) و نیرو برمی‌خیزد» (۲۰۱۵) برای طرفداران این مجموعه فیلم‌های جنگ ستارگان» شناخته می‌شد. او در سال ۱۹۷۷ و زمانی که مشغول کار به عنوان دستیار پرستار در یک بیمارستان بود توسط جورج لوکاس» کشف شد و کار خود را به عنوان بازیگر نقش چوباکا» در این مجموعه فیلم آغاز کرد. وی پس از بازی در اولین فیلم از مجموعه جنگ ستارگان» دوباره به کار خود در بیمارستان بازگشت و تا زمان اکران فیلم بازگشت جدای» (۱۹۸۳) آن را رها نکرد و به چهره‌های محبوب نزد طرفداران این  فیلم تبدیل شده بود.

کارمن کاریدی (۲۳ ژانویه ۱۹۳۴ - ۲۸ می ۲۰۱۹)

کارمن کاریدی» بازیگر قسمت دوم و سوم از سه گانه پدرخوانده» و اولین اخراجی آکادمی اسکار بود که امسال در سن ۸۵ سالگی چشم از جهان فرو بست. او در پدرخوانده ۲» به کارگردانی فرانسیس فورد کاپولا» در نقش کارمین روزاتو» و در قسمت سوم نیز در نقش آلبرت ولپ» بازی کرده بود و در طول شش دهه فعالیت هنری خود در در تئاتر برادوی، تلویزیون و سینما حضور پررنگی داشت و در آثار زیادی نقش‌آفرینی کرد. کاریدی» در سال ۲۰۰۴ به سبب اشتراک‌گذاری فیلم‌ها از عضویت در آکادمی علوم و هنرهای سینمایی اسکار اخراج شد و متهم به پرداخت ۳۰۰ هزار دلار غرامت به دو استودیو فیلمسازی شد. او همچنین سابقه بازی در فیلم شاهزاده شهر» ساخته سیدنی لومت»، قمار باز» ساخته کرال رایز»، کمدی مانی پیت» و باگزی» از بری لوینستون» را نیز در کارنامه دارد. 

فرانکو زفیرلی (۱۲ فوریه ۱۹۲۳ - ۱۵ ژوئن ۲۰۱۹)

فرانکو زفیرلی»، کارگردان نامزد اسکار فیلم رومئو و ژولیت» که بیشتر برای اقتباس از آثار شکسپیر» شناخته می‌شد  نیز یکی دیگر از چهره‌های سینمایی بود در سن ۹۶ سالگی درگذشت. این کارگردان ایتالیایی به سبب طراحی‌های صحنه چشمگیر در اُپرا و سینما، سبک خاص کارگردانی و ساخت فیلم‌های اُپرایی، مذهبی و حماسی و پرداختن به داستان‌های عاشقانه‌های شکسپیر» به شهرت رسیده بود. فیلم رومئو و ژولیت» که با بازی لئونارد وایتنیگ» و اولیویا هاسی» بازیگران ناشناخته آن زمان همراه بود علاوه بر نامزدی در شاخه بهترین فیلم و کارگردانی، موفق به کسب اسکار بهترین فیلمبرداری و طراحی صحنه شد. 

زفیرلی» یک سال پیش از آن یعنی در سال ۱۹۶۷، اقتباسی دیگر از آثار شکسپیر» با نام رام کردن زن سرکش» را به سینما آورده بود که الیزابت تیلور» و ریچارد برتون» در اوج دوران حرفه‌ای خود در آن نقش‌آفرینی کردند. او در سال ۱۹۹۰ میلادی نیز فیلم هملت» را با بازی مل گیبسون» ساخت که در آن زمان به عنوان ستاره فیلم‌های اکشن شناخته می‌شد.

برادر خورشید، خواهر ماه» (۱۹۷۲)، عیسی ناصری» (۱۹۷۷)، قهرمان» (۱۹۷۹)، عشق بی‌پایان» (۱۹۸۱)، دلقک» (۱۹۸۲)، اُتللو» (۱۹۸۶)، توسکانینی جوان» (۱۹۸۸)، گنجشک» ۱۹۹۳)، جین ایر» (۱۹۹۶)، چای با موسولینی» (۱۹۹۹) و کالاس جاودان» (۲۰۰۲) از جمله مهم‌ترین آثار سینمایی فرانکو زفیرلی» هستند.

دی.ای. پنی‌بیکر (۱۵ جولای ۱۹۲۵ - اول اوت ۲۰۱۹)

دی.ای. پنی‌بیکر» از مهم‌ترین مستندسازان معاصر سینما بود که برای ساخت مجموعه‌ای از مستندهای مهم و تاثیرگذار به شهرت جهانی رسیده بود. او در سن ۹۴ سالگی و به دلیل کهولت سن درگذشت. ساخت مستندهای کلاسیک به عقب نگاه نکن» (۱۹۶۷)، مونتری پاپ» (۱۹۶۸)، اتاق جنگ» (۱۹۹۳) و الن استریچ در کتابخانه» (۲۰۰۲) از پنی‌بیکر» چهره‌ای تاثیرگذار و جریان‌ساز در عالم سینمای مستند ساخته است. 

این مستندساز که در سال ۲۰۱۳ موفق به دریافت جایزه اسکار افتخاری شده است با همسرش کریس هاگیدس» که بیشتر آثارش را در چند دهه اخیر با همکاری او ساخته است در سال ۱۹۹۴ برای ساخت مستند اتاق جنگ» نامزد جایزه اسکار بهترین اثر مستند شد و مستند الن استریچ در کتابخانه» نیز در سال ۲۰۰۴ برای بهترین کارگردانی در جوایز امی نامزد کسب جایزه شد. دی.ای پنی‌بیکر» در سال ۲۰۰۵  میلادی با دریافت جایزه یک عمر دستاورد سینمایی از انجمن بین‌المللی مستند مورد تقدیر قرار گرفت. 

پیتر فوندا (۲۳ فوریه ۱۹۴۰ - ۱۶ اوت ۲۰۱۹) 

پیتر فوندا» بازیگر، فیلمنامه‌نویس و تهیه‌کننده فیلم نامزد اسکار ایزی رایدر» و فرزند هنری فوندا» بود که در سن ۷۹ سالگی بر اثر بیماری از دنیا رفت. او علاوه بر بازی در فیلم معروف جاده‌ای ایزی رایدر»، نویسندگی مشترک و تهیه‌کنندگی آن را نیز برعهده داشت. پیتر فوندا» در ابتدا برای نگارش فیلمنامه ایزی رایدر» نامزد جایزه اسکار شد و پس از آن برای نقش آفرینی در فیلم طلای اولی» در سال ۱۹۹۷ در نقش یک سرباز جنگ ویتنام در شاخه بازیگری نیز نامزد کسب جایزه اسکار شد.

گرچه او در دوران فعالیت هنری خود هرگز به موفقیت پدر و خواهرش (هنری فوندا و جین فوندا) دست نیافت اما تاثیر فیلم ایزی رایدر» که اخیرا پنجاهمین سالگرد ساخت آن جشن گرفته شد او را به چهره‌ای ماندگار در فرهنگ عامه آمریکا تبدیل کرد. ایزی رایدر» در فهرست ۱۰۰ فیلم برتر موسسه فیلم آمریکا قرار گرفته و در سال ۱۹۹۸ نیز به سبب اهمیت فرهنگی، تاریخی و زیبایی‌شناختی در فهرست آثار ملی آمریکا به ثبت رسید. 

رابرت فورستر (۱۳ جولای ۱۹۴۱ - ۱۱ اکتبر ۲۰۱۹)

رابرت فورستر» ستاره کهنه‌کار هالیوود در سینما برای بازی در فیلم جکی براون»، ساخته کوئنتین تارانتینو، مشهور بود و در تلویزیون با سریال محبوب توئین پیکس» شناخته می‌شد. او در ۷۸ سالگی درلس آنجلس دیده از جهان فروبست. او در سال‌های اخیر در سریال برکینگ بد» و دنباله سینمایی آن یعنی فیلم ال کامینو» نیز بازی کرد.

رابرت اوانز (۲۹ ژوئن ۱۹۳۰ - ۲۶ اکتبر ۲۰۱۹)

رابرت اوانز» از مدیران‌ استودیوی پارامونت، تهیه‌کننده اثاری چون محله چینی‌ها» و گاوچران شهری» از تاثیرگذارترین چهره‌های تاریخ هالیوود بود که در سن ۸۹ سالگی درگذشت.  ماراتن من»، یکشنبه سیاه»، شبح»، داستان عشق» و سرپیکو» از دیگر فیلم‌های مهمی است که او تهیه‌کننده آنها بوده است. او به عنوان یکی از مهم‌ترین چهره‌های سینمای دهه ۹۰ آمریکا نقش مهمی در شکل‌گیری و ساخت فیلم معروف پدرخوانده» در جایگاه رئیس کمپانی پارامونت داشت. 

 

دنی آیلو (۲۰ ژوئن ۱۹۳۳ - ۱۲ دسامبر ۲۰۱۹)

دنی آیلو» بازیگر نامزد اسکار فیلم‌ کار درست را انجام‌ بده» بود که در روزهای پایانی سال ۲۰۱۹ میلادی در سن ۸۶سالگی درگذشت. او از میانه‌های دهه ۱۹۷۰ میلادی کار خود را آغاز کرد و همواره حضور مستمری در سینما و تئاتر داشت و در طول دوران حرفه‌ای کار خود در نقش‌های متنوعی از پلیس تا تبهکار، مقابل دوربین کارگردانان نامداری رفت. 

بازی در فیلم در آپاچی: برانکس» (۱۹۸۱) در کنار پل نیومن» نقطه عطفی در کارنامه هنری آیلو بود و او بعد از آن در دهه‌های ۸۰ و ۹۰ میلادی در چندین فیلم دیگر بازی کرد. آیلو» در مینی‌سریال آخرین دون» که بر اساس کتاب ماریو پوزو»، نویسنده پدرخوانده» ساخته شده بود نیز بازی کرد.  از دیگر فیلم‌های مهم با بازی دنی آیلو» می‌توان به روزی روزگاری در آمریکا» به کارگردانی سرجیو لئونه»، پدرخوانده: قسمت دوم» از فرانسیس فورد کاپولا»، و رز ارغوانی قاهره»، روزگار رادیو» و برادوی دنی‌ رز» از ساخته‌های وودی آلن»، نردبان یعقوب» به کارگردانی آدریان لینو» و لئون: حرفه‌ای» به کارگرانی لوک بسون» اشاره کرد. 

آنا کارینا (۲۲ سپتامبر ۱۹۴۰ - ۱۴ دسامبر ۲۰۱۹) 

آنا کارینا» دومین چهره مهم موج نوی سینمای فرانسه پس از آنیس واردا» بود که امسال درگذشت. او بیشتر برای بازی در فیلم‌های سرباز کوچک»، گذران زندگی»، دسته جدا افتاده‌ها»، پیر خله» و آلفاویل» از ساخته‌های ژان لوک گدار» کارگردان بزرگ فرانسوی در دهه ۱۹۶۰ میلادی شناخته شده است،‌ برای بازی در فیلم زن زن است» دیگر ساخته گدار» موفق به کسب جایزه خرس نقره‌ای بهترین بازیگر جشنواره برلین در سال ۱۹۶۱ شد. کارینا»سابقه همکاری با دیگر فیلمسازان مطرح از جمله آنیس واردا»، ژاک ریوت» و لوکینو ویستی» را نیز در کارنامه دارد. 


رمان کری» استیون کینگ سریال می‌شود

رمان کری» نوشته استیون کینگ که پیش از این در چند فیلم سینمایی و تلویزیونی مورد اقتباس قرار گرفته بود،‌ دست‌مایه سریالی تازه خواهد شد. به گزارش سینماسینما به نقل از ورایتی، کری» از داستان‌های مشهور استیون کینگ در قالب یک سریال محدود، برای شبکه FX ساخته می‌شود. این سریال اقتباسی جدید از

 

رمان کری» نوشته استیون کینگ که پیش از این در چند فیلم سینمایی و تلویزیونی مورد اقتباس قرار گرفته بود،‌ دست‌مایه سریالی تازه خواهد شد.

 

به گزارش 

سینماسینما به نقل از ورایتی، کری» از داستان‌های مشهور استیون کینگ در قالب یک سریال محدود، برای شبکه FX ساخته می‌شود.

این سریال اقتباسی جدید از رمان کری» است که سال ۱۹۷۴ منتشر شد. این پروژه در مراحل ابتدایی خود است و اطلاعی بیشتر از آن در دست نیست.

در سال ۲۰۱۳ سونی-اسکرین جمز فیلم» فیلمی از این رمان با بازی کلوئی گریس مورتز و جولین مور به کارگردانی کیمبرلی پیرس بر مبنای فیلمنامه لارنس دی کوهن ساخته شد.

نسخه‌های دیگری هم از کری موجود است و این رمان نخستین بار در سال ۱۹۸۸ به برادوی هم راه یافت و سال ۲۰۰۲ نیز یک فیلم تلویزیونی به کارگردانی دیوید کارسون از آن ساخته شد.

البته نسخه سال ۱۹۷۶ را نباید فراموش کرد که به کارگردانی برایان دی‌پالما موفق شد نامزدی اسکار را برای سیسی اسپاسک رقم بزند. پیپر لوری نیز نامزدی بهترین بازیگر مرد مکمل را در اسکار ۱۹۷۷ برای همین فیلم کسب کرد.

کری» تنها پروژه تصویری بر مبنای یکی از آثار استیون کینگ نیست و چند اثر دیگر بر مبنای داستان‌های این نویسنده در دست ساخت است که ساخت سریالی برای شبکه اپیکس با اقتباس از داستان کوتاه جروسلمز لات» با بازی آدرین برودی به کارگردانی آلس رأس پری از جمله آنهاست.

نسخه‌ای سینمایی از ایستادگی» که رمانی ترسناک / فانتزی و پسارستاخیزی است، نیز برای سی‌بی‌اس در دست ساخت.


امیر ادیب‌پرور تدوین فیلم سینمایی ستاره بازی» به کارگردانی هاتف علیمردانی را آغاز کرده است.

 

 با پایان فیلمبرداری فیلم سینمایی ستاره بازی» به کارگردانی هاتف علیمردانی و تهیه‌کنندگی علی سرتیپی و بازگشت گروه از آمریکا به ایران تدوین آن از هفته پیش توسط امیر ادیب‌پرور آغاز شده است.

egNPw0JP0ZiA

 

عوامل این فیلم در تلاش هستند تا بتوانند با پایان مراحل فنی در  سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر حضور داشته باشد.

H7zEKXadZdfk

فرهاد اصلانی، مایکل مدسن، شبنم مقدمی، مارشال منش و ملیسا ذاکری در کنار لیندا جویز، هاوارد رسنزتین، دان لیستر، هیدی کدنبرگ، دان فورد، جان ویلر، حسن صنعتی، سامان اصلانی، هستی جوادی در این فیلم به ایفای نقش می‌پردازند.


نشریه سینمایی اسکرین رنت در آخرین روزهای سال ۲۰۱۹ دست به انتخاب بهترین نقش‌آفرینی‌های سال ۲۰۱۹ زده است.

ایران آرت: "کارلا پیلوسوف" منتقد و نویسنده نشریه سینمایی "اسکرین رنت" در آخرین روزهای سال ۲۰۱۹ دست به انتخاب بهترین نقش‌آفرینی‌های امسال زده است؛ وی معتقد است که نقش‌آفرینی درخشان از "آل‌پاچینو" در نقش جیمی هافا رهبر اتحادیه کارگران آمریکا در "مرد ایرلندی" و بازی "واکین فینیکس" در "جوکر" از بهترین نقش آفرینی‌های سال ۲۰۱۹ است.

در سال ۲۰۱۹ تماشاگران سینما شاهد همبازی شدن "دی کاپریو" با "برد پیت" و "کریستین بیل" با "مت دیمون" بودند؛ چهار بازیگر تراز اول دهه‌های اخیر سینما که پیش از این کسی همکاری آنها را به چشم ندیده بود.

به گزارش تسنیم، ۱۰ نقش‌آفرینی‌ برتر سال ۲۰۱۹ از نگاه "اسکرین رنت" عبارتند از:

۱-واکین فینیکس در فیلم "جوکر"

۲-لوپیتا نیونگو در فیلم "ما"

۳-تارون اگرتون در فیلم "راکت‌من"

۴-لئوناردو دی کاپریو در فیلم "روزی روزگاری در هالیوود"

۵-کریستین بیل در فیلم "فراری"

۶-برد پیت در فیلم "به سوی ستارگان"

۷-آدام درایور در فیلم "داستان ازدواج"

۸-اسکارلت جوهانسون در فیلم "داستان ازدواج"

۹-رابرت پتینسون در فیلم "پادشاه"

۱۰-آل پاچینو در فیلم "مرد ایرلندی"

جوکر بهترین بازیگر سال شد/ معرفی ۱۰ ستاره برتر ۲۰۱۹


 

نیویورک تایمز در فهرست سالانه خود از برترین آثار سینمایی جهان، مستند سرزمین عسل» را در رتبه نخست قرار داد.

مستند 2019

سرزمین عسل» به کارگردانی لوبومیر استفانوف» و تامارا کوتفسکا» که آن را می‌توان مهم‌ترین 

مستند سال دانست، اولین نمایش جهانی خود را در جشنواره فیلم ساندنس آمریکا آغاز کرد و توانست سه جایزه ویژه هیات داوران بخش مستند سینمای جهان، جایزه بزرگ هیات داوران جشنواره و همچنین جایزه بهترین فیلمبرداری را از آن خود کند. 

این مستند که روایتی شاعرانه از زندگی یک زنبودار در مقدونیه شمالی را به تصویر می‌کشد در مجموع تا به امروز ۲۷ جایزه سینمایی کسب کرده که از آن جمله می‌توان به جایزه بهترین مستند جشنواره آتن، بهترین مستند از نگاه انجمن منتقدان بوستون، بهترین فیلم جشنواره مستند بارسلون، بهترین مستند سال به انتخاب انجمن منتقدان نیویورک و همچنین جایزه سالانه پر لورنز و بهترین فیلمبرداری از جوایز انجمن بین‌المللی مستند (IDA) اشاره کرد. 

سرزمین عسل» در اسکار ۲۰۲۰  نماینده سینمای مقدونیه شمالی در شاخه بهترین فیلم غیرانگلیسی است و توانسته هم در این شاخه و هم شاخه بهترین مستند بلند اسکار به فهرست کوتاه دسامبر وارد شود. 

نیویورک تایمر با قرار دادن مستند سرزمین عسل» در جایگاه نخست بهترین فیلم‌های سال ۲۰۱۹، آن را فیلمی حماسی و یک تمثیل محیطی واقعی و در عین حال یک کمدی انتقادی تند درباره مشکلات دیرینه این کشور با همسایگان خود دانست.

در این فهرست و در رتبه‌های بعدی به ترتیب فیلم سوغات» به کارگردانی ژوانا هاگ»، اَنگل» ساخته بونگ چون هو»،

مرد ایرلندی» از مارتین اسکورسیزی»، داستان ازدواج» به کارگردانی نوآ بابمباک»، ن کوچک» ساخته گرتا گرویگ»، پاترلو» ساخته مایک لی»، مستند لبه دموکراسی» از پترا کاستا»، روزی روزگاری در هالیوود» به کارگردانی کوئنتین تارانتینو» و آتلاتتیکس» ساخته وتی دیوپ» قرار گرفته‌اند. 


داریوش مهرجویی، فیلم‌ساز، رمان‌نویس و مترجم شهیر ایرانی و از جمله چهره‌های برجسته سینمای ایران به‌شمار می‌رود. او که از چهره‌های اصلی موج نو سینمای ایران به حساب می‌آید، امروز زادروز هشتاد سالگی خود را جشن می‌گیرد.

داریوش مهرجویی در ۱۷ آذر ۱۳۱۸ در تهران به دنیا آمد. در نوجوانی به موسیقی علاقه‌مند شد و در کلاس موسیقی نیز شرکت کرد. او همچنین با کمک پدرش سنتور نواخت و پس از علاقه‌مندی به موسیقی غربی، پیانو نیز نواخت. مهرجویی در ۱۷ سالگی به سینما علاقه‌مند شد و برای درک بهتر فیلم‌های روز، به آموختن زبان انگلیسی پرداخت. داریوش مهرجویی به مدت یک سال مدیریت هتل آتلانتیک را برعهده داشت و در بیست سالگی برای تحصیل راهی آمریکا شد. مهرجویی در ابتدا سینما می‌خواند، اما خیلی زود سینما را رها کرد و در فلسفه به ادامه تحصیل پرداخت.

او لیسانس فلسفه خود را در سال ۱۳۴۴ از دانشگاه UCLA آمریکا گرفت و در همان سال ۱۳۴۴ سردبیری نشریه پارس ریویو را برعهده گرفت. مهرجویی یک سال بعد به تهران بازگشت. وی در سال ۱۳۴۶ اولین فیلم خود را با نام الماس ۳۳» ساخت که از فیلم‌های پرهزینه سینمای ایران بود. فیلم، اما در زمینه فروش موفق نبود و به یک شکست تجاری تبدیل شد. مهرجویی دو سال بعد و در سال ۱۳۴۸ فیلم گاو» را ساخت. فیلم گاو» یکی از اولین فیلم‌های سینمای ایران است که در غرب و اروپا مورد توجه قرار گرفته است. این فیلم براساس داستان عزاداران بیل» نوشته غلامحسین ساعدی ساخته شده است.

داریوش مهرجویی امروز چشمش را رو به جهان باز می‌کند

خود غلامحسین ساعدی نیز در تهیه فیلم‌نامه این فیلم با مهرجویی همکاری کرده است. مهرجویی علاوه‌بر کارگردانی و تهیه فیلم‌نامه، تهیه‌کننده این فیلم هم بود. این فیلم سینمایی که با رای‌گیری منتقدان در سال‌های ۱۳۵۱، ۱۳۶۷ و ۱۳۷۸ به عنوان بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران انتخاب شده است، در جشنواره‌هایی مانند کن، برلین، مسکو، لندن و لس‌آنجلس روی پرده رفت. نسخه ترمیم شده این فیلم سینمایی نیز در جشنواره ایل چینما ریترواتو ایتالیا به نمایش درآمد.

داریوش مهرجویی یک سال پس از گاو»، فیلم آقای هالو» را جلوی دوربین برد. این فیلم بر اساس نمایشنامه‌ای با همین نام از علی نصیریان ساخته شد. مهرجویی برای چهارمین فیلم خود سراغ ساخت فیلم سینمایی پستچی» رفت. فیلم‌نامه این فیلم سینمایی توسط خود داریوش مهرجویی براساس نمایش‌نامه ویتسک» نوشته گئورک بوخنر نوشته شد. فیلم پستچی» نیز مانند فیلم گاو» در جشنواره‌های جهانی مورد استقبال قرار گرفت. مهرجویی پس از فیلم پستچی» در سال ۱۳۵۳ فیلم دایره مینا» را جلوی دوربین برد.

این اولین فیلم رنگی داریوش مهرجویی بود که فیلم‌نامه آن را بر اساس داستان کوتاه آشغال‌دونی» نوشته غلامحسین ساعدی نوشت. این فیلم سینمایی سه سال توقیف شد و سرانجام در سال ۱۳۵۶ پروانه نمایش گرفت. دایره مینا» زمینه تاسیس سازمان انتقال خون را فراهم کرد. مهرجویی دو سال پس از اکران دایره مینا»، در سال ۱۳۵۹ مدرسه‌ای که می‌رفتیم» را ساخت و این‌بار هم مانند فیلم‌های دیگرش در نگارش فیلم‌نامه دست داشت.

داریوش مهرجویی امروز چشمش را رو به جهان باز می‌کند

مهرجویی چندسالی را از سینما دور بود تا اینکه سرانجام در سال ۱۳۶۶ یکی از متفاوت‌ترین فیلم‌های خود یعنی اجاره نشین‌ها» را ساخت. این فیلم که مضمونی کمدی-اجتماعی داشت، در سال ۱۳۶۶ اکران شد و به پرفروش‌ترین فیلم آن سال هم تبدیل شد. این فیلم براساس نظرسنجی ماهنامه فیلم از منتقدین به عنوان یکی از ۱۰ فیلم برتر تاریخ سینمای ایران انتخاب شد. مهرجویی در سال ۱۳۶۶ شیرک» را جلوی دوربین برد و در نگارش این فیلم با کامبوزیا پرتوی همکاری کرد. فیلم شیرک» از جمله فیلم‌های موفق مهرجویی بود و جوایز بسیاری را از آن خود کرد.

مهرجویی در سال ۱۳۶۸ هامون» را ساخت که یکی از مطرح‌ترین فیلم‌های این کارگردان است. فیلم سینمایی هامون» براساس کتاب بوف کور» نوشته صادق هدایت ساخته شده است. مهرجویی در سال ۱۳۷۰ فیلم بانو» را جلوی دوربین برد. بانو» که نوشته خود مهرجویی بود، دومین همکاری او با بیتا فرهی و خسرو شکیبایی پس از فیلم هامون» محسوب می‌شود. مهرجویی در سال ۱۳۷۱ فیلم سارا» را براساس نمایش‌نامه خانه عروسک اثر هنریک ایبسن کارگردانی کرد. همچنین دو سال بعد فیلم پری» را با اقتباس از رمان رفانی و زویی» و داستان کوتاه یک روز خوش برای موزماهی» نوشته جروم دیوید سالینجر جلوی دوربین برد.

داریوش مهرجویی امروز چشمش را رو به جهان باز می‌کند

این اقتباس بدون اجازه مولف ساخته شد و این اتفاق شکایت نویسنده آن را هم در پی داشت. داریوش مهرجویی یک سال بعد فیلم لیلا» را جلوی دوربین برد. لیلا» براساس داستانی از مهناز انصاریان ساخته شد. لیلا» به نوعی پایانی بود بر سه‌گانه‌ای که با ساخت فیلم سارا» آغاز شد، با پری» ادامه پیدا کرد و با لیلا» به پایان رسید. این سه فیلم بارزترین فیلم‌های مهرجویی درباره ن محسوب شده‌اند. داریوش مهرجویی پس از لیلا» فیلم درخت گلابی» را براساس داستان کوتاهی از مجموعه داستان جایی دیگر» نوشته گلی ترقی کارگردانی کرد. او در سال ۱۳۷۷ قسمت اول داستان‌های جزیره را با نام دختردایی گمشده» ساخت.

این کارگردان شهیر ایرانی در سال ۱۳۸۰ فیلم سینمایی بمانی» را جلوی دوربین برد. این فیلم که توسط داریوش مهرجویی و وحیده محمدی‌فر نوشته شده بود، درباره سه دختر اهل ایلام به نام‌های مدینه، نسیم و بمانی بود. مهرجویی در این فیلم علاوه بر نویسندگی و کارگردانی وظیفه تدوین، تهیه و طراحی صحنه و لباس را نیز برعهده داشت. مهرجویی دو سال بعد و در سال ۱۳۸۲ فیلم کمدی مهمان مامان» را براساس کتابی به همین نام نوشته هوشنگ مرادی کرمانی ساخت، اما درسال ۱۳۸۵ بود که نوبت به ساخت فیلم سینمایی سنتوری» رسید.

این فیلم که بهرام رادان را به عنوان بازیگر اصلی در نقش علی سنتوری داشت، درمورد سقوط شخصیت هنرمندان و درگیری‌های شخصیتی آن‌ها بود. سنتوری» هیچ‌گاه اکران عمومی را تجربه نکرد و مدتی پس از ساخت به صورت ویدیویی منتشر شد. مهرجویی در همان سال ۱۳۸۵ فیلم کوتاه فرش و فرشته» را نیز ساخت. همچنین پس از آن در سال ۱۳۸۸ فیلم طهران: روز‌های آشنایی» را به عنوان اپیزود اول فیلم دو اپیزدوی طهران طهران» ساخت. این کارگردان سینمای ایران در همان سال ۱۳۸۸ فیلم آسمان محبوب» را جلوی دوربین برد. او دو سال بعد فیلم نارنجی‌پوش» را جلوی دوربین برد و پس از آن به ترتیب در سال‌های ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ فیلم‌های چه خوبه که برگشتی» و اشباح» را کارگردانی کرد.

داریوش مهرجویی امروز چشمش را رو به جهان باز می‌کند

بر اساس نتایج یک نظرسنجی در سال ۱۳۸۳، داریوش مهرجویی با خلق هفت شخصیت، بیشترین شخصیت سینمایی ماندگار را در سینمای ایران خلق کرده است. شخصیت هامون از فیلم هامون» نیز به عنوان ماندگارترین شخصیت تاریخ سینمای ایران انتخاب شده است. در یک نظرسنجی دیگر نیز داریوش مهرجویی پس از بهرام بیضایی به عنوان برترین کارگردان تاریخ سینمای ایران انتخاب شد. داریوش مهرجویی در سال ۲۰۱۴ نشان لژیون دونور، درجه شوالیه را از سوی سفیر فرانسه دریافت کرد.

بعد زیبایی‌شناختی و زیباشناختی واقعیت» از هربرت مارکوزه، جهان هولوگرافیک» اثر مایکل تالبوت، یونگ، خدایان و انسان مدرن» نوشته آنتونیو مورنو، نمایشنامه‌های غرب واقعی و طفل مدفون» از سام شپارد و آوازه‌خوان طاس و درس» نوشته اوژن یونسکو، مجموعه کتب ترجمه شده داریوش مهرجویی است. همچنین به خاطر یک فیلم بلند لعنتی»، روشنفکران رذل و مفتش بزرگ»، در خرابات مغان»، آن رسید لعنتی»، سفر به سرزمین فرشتگان»، سفرنامه پاریس، عوج کلاب» و بوف کور، رساله‌ای درباره رمان صادق هدایت به زبان انگلیسی» مجموعه آثار تالیفی داریوش مهرجویی را تشکیل می‌دهند.


 

مادران ماندگار سینمای ایران روی پرده نقره‌ای

شخصیت مادر در سینمای ایران به خصوص پس از پیروزی انقلاب‌اسلامی به جایگاه اصلی خود دست یافت و از این رو هنرمندان و فیلمسازان متعدد، شمایل مادر را با جزییات و ویژگی‌های منحصر به‌فردش بر روی پرده نقره‌ای به تصویر کشیدند.

جایگاه مادر در فرهنگ و تاریخ ایران زمین و سراسر دنیا همواره جایگاهی رفیع و دارای قداست بوده و از همین رو نگاه افراد جامعه نسبت به این گوهر ناب همیشه با احترام همراه بوده است. سینمای ایران نیز به دلیل این فرهنگ ناب و ارزشمند همواره نگاهی ستایش آمیز به مادران دارد. وقتی صحبت از فیلم‌ های سینمایی به میان می‌ آید که محوریت قصه آنان بیشتر بر پایه حضور یک بازیگر زن در نقش مادر است، ناخودآگاه تصویر تعداد کثیری از بانوان هنرمند این سرزمین در اذهان هر ایرانی تداعی می شود. مادرانی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همواره در فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی تلاش کرده اند تا تصویری حقیقی و دلنشین از مادران اصیل، دلسوز و فداکار ایرانی و مسلمان را از خود به یادگار بگذارند. هرچند که هنوز هم آنچنان که باید در سینمای ما، پرداخت مناسبی نسبت به این موضوع مهم صورت نگرفته‌است و  در صورت تأمل و تعمق بیشتر اهالی سینما می توان کاراکترهایی به یادماندتی تر از مادران این مرز و بوم خلق کرد.

در این گزارش به بهانه سالروز درگذشت زنده یاد رقیه چهره آزاد که از مسن ترین و به یادماندنی ترین مادران سینمای ایران است، به واکاوی برجسته ترین مادران سینمای ایران پرداخته ایم:

 آرامگاه رقیه چهره آزاد

زنده یاد رقیه چهره آزاد در فیلم سینمایی مادر به کارگردانی زنده یاد علی حاتمی، در سینمای ایران شاید تنها نمونه کاملی باشد که شخصیت یک مادر ایرانی را به تصویر کشید. مادری که در واپسین روزهای عمرش تمامی فرزندانش را که مدتی است از یکدیگر دور افتاده اند در حریم امن خانه و خانواده دور یکدیگر جمع می کند و به آنها خصلت های نیک زندگی را می آموزد. نگاه نوستالژیک علی حاتمی در این فیلم باشکوه شاید یکی از دلایل عمده ای باشد که هر مخاطبی را با این اثر شگفتی ساز همراه می کند. رقیه چهره آزاد در این فیلم نقشی را بازی کرد که هرگز از خاطرها پاک نخواهد شد. نقش مادر در فیلم مادر علی حاتمی از آن قبیل نقش ها بود که به هیچ وجه از خاطره ها محو نخواهد شد، این بازیگر با آن صورت مهربان گزینه مناسبی برای این نقش بود و نخستین فردی به شمار می رود که در اذهان هر عاشق سینمایی به عنوان مادر تداعی می شود.

 

 

زنده یاد حمیده خیرآبادی بازیگر دیگری است که در برخی محافل سینمایی لقب مادر سینمای ایران به وی اتلاق می شود. بازیگری که شاید در صدها فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی در نقش مادران مهربان، اصیل و فداکار ایرانی ایفای نقش کرده است و همواره نقش هایش با اینکه شبیه به یکدیگر بوده اند، هیچ گاه مخاطب را از خود خسته و آزرده خاطر نساخته اند چرا که بازی دلنشین وی احساس نوستالژیک را در تمامی مخاطبان آثار این بانوی هنرمند پدید آورده و باعث می شود که رنگی از کلیشه در بازی هایش دیده نشود. صورت مهربان و لبخندهای مادرانه‌اش از او سیمایی ساخته که تصویر ذهنی همه ما از مادر ایرانی را کامل می‌کند، مادری احساساتی، زودرنج و مهربان که سعی می‌کند اختلاف‌های فرزندانش را حل کند. چادر نمازی که خیرآبادی همیشه بر سر دارد به یکی از ویژگی‌های کاراکتر او تبدیل شده، با این چادر او شمایل یک مادر سنتی و ایرانی را به خود می گیرد.

انتخاب یک اثر سینمایی از میان صدها فیلمی که زنده یاد خیرآبادی در آن ها ایفای نقش کرده است به هیچ عنوان کار آسانی نیست. به ویژه آنکه بازی های درخشان وی در بسیاری از سریال های تلویزیونی از جمله مجموعه ماندگار پدر سالار نمی تواند در این گزارش انتخاب شود! اما در این میان اجاره نشین ها به کارگردانی داریوش مهرجویی یکی از فیلم های این بانوی هنرمند است که در آن به خوبی هرچه تمام تر در نقش یک مادر مهربان، فداکار و اصیل ایرانی به ایفای نقش پرداخت. مادری که مانند همه مادران ایرانی در پی آن است که همه را با یکدیگر آشتی دهد و با کدبانو گری اش تمامی همسایگان اش را مانند یک فرزند زیر پر و بال خود بگیرد.

 

زنده یاد پروین دخت یزدانیان نیز یکی دیگر از مادران آشنای سینمای ایران است. نقشی که پروین دخت یزدانیان در نقش بی بی در سریال قصه های مجید به کارگردانی کیومرث پوراحمد ایفا کرد از خاطر بچه هایی که در دهه ۶۰ خورشیدی به دنیا آمدند و در دهه ۷۰ خورشیدی کودکی شان را سپری کردند، پاک نشده است و هنوز این نقش در ذهن دهه شصتی ها جاودانه است. این بازیگر توانا جدا از این اثر ماندگار تلویزیونی در بسیاری از فیلم های سینمایی از جمله: مهریه بی بی، خواهران غریب، شرم و صبح روز بعد نیز در نقش مادر مهربان، اصیل و فداکار ایرانی ایفای نقش کرده است که هیچ یک از آن ها تا ابد از اذهان مخاطبان جدی سینما پاک نخواهند شد اما در این میان بازی این بازیگر توانا در فیلم صبح روز بعد به کارگردانی کیومرث پوراحمد تصویری دلنشین تر از دیگر آثارش است تا آنجا که وی برای بازی در این فیلم سینمایی برنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش دوم زن از یازدهمین جشنواره بین المللی فیلم فجر نیز شد.

 

زنده یاد جمیله شیخی نیز یکی دیگر از مادران ماندگار سینما و تلویزیون ایران به شمار می آید که توانست شمایل مادری با شخصیت متفاوت را برای مخاطبان ایرانی متصور شود. حضور جمیله شیخی در فیلم مسافران بهرام بیضایی نقشی بود که به خاطر ویژگی هایی که این نقش داشت، کاراکتر مادر در انحصار جمیله شیخی قرار گرفت. بازی بی نظیر و دلنشین این بانوی هنرمند تا سالیان متمادی در یاد تمامی عاشقان سینمای ایران باقی خواهد ماند.

 

 

گلاب آدینه دیگر بازیگر توانمند سینمای ایران محسوب می شود که در فیلم های بسیاری در نقش مادر حضور داشته است اما بازی وی در ۳ فیلم سینمایی مهمان مامان به کارگردانی داریوش مهرجویی، زیر پوست شهر به کارگردانی رخشان بنی اعتماد و وقتی همه خواب بودند به کارگردانی فریدون حسن پور از تأثیرگذارترین و به یادماندنی ترین نقش هایی است که از شخصیت مادر در سینمای ایران به یادگار ماند.

گلاب آدینه در زیر پوست شهر به خوبی توانست از عهده ایفای نقش یک مادر زحمتکش برآید و یکی از ماندگارترین نقش‌های تاریخ سینمای ایران را خلق کند. او مادری‌ است با دست‌های پینه‌ بسته و دلسوز که به هیچ عنوان حاضر نیست، فرزندان خود را برای لحظه‌ ای، آشفته ببیند. مهمان مامان اما ورقی دیگر از بازی این هنرمند در نقش یک مادر است. مادری از طبقه فرودست جامعه که مانند تمامی مادران اصیل ایرانی، برای خانواده اش حرمت، احترام و شخصیت قائل است و مانند تمامی بانوان ایرانی می خواهد، بهترین مهمان نوازی را از مهمانان خود داشته باشد. تصویری حقیقی از یک کاراکتر آشنا که هر ایرانی اصیل در کنار خود چنین شخصیت هایی را به وفور دیده و آن ها را درک کرده است. این بانوی هنرمند در وقتی همه خواب بودند، نیز نقش پیرزن مهربانی را ایفا می کند که شاید تنها آرزویش دیدار خانه خداست و در نهایت به صورت تلویحی به زیارت کعبه نائل می شود.

 

 

سوسن تسلیمی یکی دیگر از مادران سینمای ایران است که باوجود فیلم های نه چندان زیاد اما توانست نام خود را در سیاهه مادران ماندگار سینمای ایران به یادگار بگذارد. آنچه بیش از همه کاراکتر نایی‌جان در باشو غریبه کوچک را در یاد ماندنی می‌کند، وجه اسطوره‌ای این زن است. زنی که نمادی از زمین و زندگی هم هست. او است که باشو (عدنان عفراویان) را در پناه خود می‌گیرد و جای خالی مادری را که جنگ از او گرفته، پر می‌کند.

بهرام بیضایی در شخصیت پردازی نایی‌جان، نگاه ویژه‌ای به زن و جایگاه تاریخی آن دارد. زنی که با همه اطرافیانش تفاوت دارد و زبان طبیعت را خوب می‌شناسد. این وجوه ویژه و خاص می‌توانست نایی‌جان را به یک کاراکتر تصنعی و غیرقابل باور تبدیل کند اما توجه به جزئیات شخصیت پردازی و نزدیک کردن نایی به زندگی و تمرکز روی ارتباط او و فرزندانش باعث شد، نایی‌جان، هم کاراکتری قابل باور و تاثیرگذار از کار در آید و وجوه اسطوره‌ای یک زن یا مادر را با قدرت به نمایش بگذارد. بازی قابل توجه سوسن تسلیمی در این نقش، خاطره‌انگیز و در یاد ماندنی است. او حس مادرانه را در چشمانش و احساسات و عواطف نه را در چهره‌اش با هنرمندی منعکس کرد. باشو غریبه کوچک اگرچه درباره پسر جنوبی و جنگ زده‌ای است که آرامش را در شمال کشور پیدا می‌کند اما در حقیقت ستایشی از مادر ایرانی و جایگاه و منزلت او در تاریخ و فرهنگ کشورمان است.

 

 

فاطمه معتمدآریا دیگر بازیگری است که در بسیاری از فیلم های سینمایی در نقش مادر ایفای نقش کرد اما در این میان ۳ نقش وی در فیلم مهر مادری به کارگردانی کمال تبریزی، گیلانه به کارگردانی رخشان بنی اعتماد و اینجا بدون من به کارگردانی بهرام توکلی بسیار تأثیرگذارتر و باورپذیرتر از دیگر نقش هایش بوده است.

فیلم گیلانه، تأثیر جنگ را بر خانواده ای که مادری نگران و درد کشیده، بار تمام زندگی را بر دوش دارد و بعد از فلج شدن پسرش در جنگ و رفتن دامادش به دلیل بروز جنگ، باید تلاشی مستمر اما نه چندان مفید را برای حفظ و بقای خانواده ای ناامید کند، نشان می دهد. تصویری دردناک اما حقیقی از یک مادر ایرانی که تمامی فشارهای زندگی را یک تنه به جان می خرد و می خواهد، برای فرزندان خود هر جان فشانی را که لازم است، انجام دهد.

 

 

بیتا فرهی این فرصت را داشته که نقش ۲ مادر ویژه را بازی کند. در کیمیا، شکوه در بحبوحه جنگ، نوزادی را نجات می‌دهد و در پناه حس مادرانه نسبت به او آرامش پیدا می‌کند. شکوه، مادر واقعی کیمیا نیست، اما احساس و عاطفه او نسبت به این دختر که بخشی از جوانی او و گذشته‌ای است که در جنگ جا مانده باعث می‌شود، پدر واقعی دختر، رضا (خسرو شکیبایی) کیمیا را به شکوه بسپارد. در سکانس نخستین دیدار رضا با کیمیا اضطراب و دل‌نگرانی شکوه از مواجهه پدر و دختر و بیم مادرانه او به خاطر از دست دادن کیمیا به خوبی در بازی این بازیگر دیده می‌شود.

اما بازی فرهی در خون‌بازی یکی از بهترین بازی‌های کارنامه او به شمار می رود. سیما زنی تحصیلکرده و مرفه است که بحران اعتیاد دخترش او را در موقعیت روحی شکننده‌ای قرار می دهد. سیما از ضمن آنکه تلاش می‌کند تا سارا (باران کوثری) را به زندگی پیوند بزند از طرفی مقابل سماجت و رفتارهای عصبی و پرخاشگرانه‌اش مستأصل می شود. این استیصال و رنج مادرانه را به خوبی در بازی بیتا فرهی می‌توان دید. رنج مادرانه و ناتوانی سیما در مواجهه با سارا در بازی فرهی تبلوری مادرانه پیدا کرده است. سکانسی که او مجبور است به سارا موادمخدر بدهد، تکان‌دهنده و تاثیرگذار از کار درآمده است.

 

مریلا زارعی در فیلم سینمایی شیار۱۴۳ به کارگردانی نرگس آبیار نیز یکی از تأثیرگذارترین، بازیگرانی است که اگرچه خود هنوز در دوره کهنسالی قرار نگرفته اما در نقش یک مادر شهید ایفای نقش می کند. بازی روان، یکدست و بی غش این بازیگر توانمند در برانگیخته شدن احساسات تمامی مخاطبان این اثر سینمایی تأثیر شگفتی می گذارد. زارعی در این فیلم نقش مادری را ایفا می کند که تنها فرزندش را به جبهه می فرستد و بیش از ۳ دهه انتظار می کشد تا فرزندش باز گردد اما در نهایت با پیکر فرزندش مواجه شده و با صبر و بردباری مثال زدنی با این مصیبت کنار می آید. شیار ۱۴۳ بعد از مادر دومین مادرانه مهم سینمای ایران است، مادرانه ای از نوعی دیگر با بازی درخشان بازیگر توانا مریلا زارعی.

 

 

هنگامه قاضیانی با بازی در ۳ فیلم سینمایی من مادر هستم به کارگردانی فریدون جیرانی، به همین سادگی به کارگردانی سید رضا میرکریمی و بشارت به یک شهروند هزاره سوم به کارگردانی محمدهادی کریمی دیگر بازیگری است که تاکنون توانسته در نقش مادر بدرخشد و تصویری حقیقی و در جایی شاید کمی متفاوت از مادران واقعی و دلسوز ایرانی را از خود به یادگار بگذارد.

یک روز زندگی طاهره در فیلم به همین سادگی، نزدیک به روزهای همیشگی مادران ایرانی است. روزهایی که شاید در ظاهر خسته کننده، کسالت بار و تکراری به نظر برسند اما برای مادران ایرانی که دل در گروه مهر همسر و فرزندان شان دارند، هیچ چیز به تکرار نمی رسد و آن ها عاشقانه به زندگی خانوادگی شان عشق می ورزند و با تمام قدرت و توان مانند تمامی مادران اصیل و مسلمان ایرانی در کنار فرزندان شان هستند.

 

 


شبنم مقدمی جزو معدود بازیگرانی است که به دلیل تنوع در انتخاب‌هایش، تجربه بازی در نقش کاراکترهای مختلفی را داشته که هرکدام از نظر ویژگی‌های شخصیتی، سن یا طبقه اجتماعی با یکدیگر متفاوت بوده اند.

بعضی از بازیگران زن سینما، انتخاب‌هایشان را محدود به یک کاراکتر خاص با ویژگی‌های شخصیتی یکسان می‌کنند و مخاطبان از اکثر نقش‌هایی که بازی کرده‌اند، تصویر واحدی دارند. البته ناگفته نماند علت این اتفاق فقط مربوط به انتخاب‌های بازیگر نیست و در سینمای ایران کمتر پیش می‌آید که نقش‌های مهم، تاثیرگذار و متنوعی برای بازیگران زن نوشته شود، بنابراین ناخودآگاه دایره انتخاب‌های بازیگران محدود می‌شود، اما شبنم مقدمی جزو معدود بازیگرانی است که به دلیل تنوع در انتخاب‌هایش، تجربه بازی در نقش کاراکترهای مختلفی را داشته که هرکدام از نظر ویژگی‌های شخصیتی، سن یا طبقه اجتماعی با یکدیگر متفاوت بوده اند. به بهانه اکران فیلم خداحافظ دختر شیرازی”، درباره تنوع نقش‌هایی نوشته ایم که طی دو سال گذشته از او دیده‌ایم.

مادری سنتی و رنج‌دیده

شبنم مقدمی در فیلم شبی که ماه کامل شد” نقش شخصیتی را بازی کرد که از سن و سال خودش بزرگ تر بود. او در نقش مادر شهیدان فائزه و شهاب منصوری، زنی از طبقه مذهبی و سنتی جامعه بود که به اعتقاد بسیاری، در این فیلم خوش درخشید. او شاهد لحظه شهید شدن پسرش بود و دخترش فائزه” نیز سرنوشت مشابهی داشت. عصمت” شمایل مادری مصیبت‌دیده و صبور است. او برای بازی در این فیلم، در جشن خانه سینما نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل زن شد و بازی تأثیرگذارش مورد توجه مخاطبان نیز قرار گرفت.

زنی لات و خلافکار

این بازیگر در فیلم زهرمار” به کارگردانی جواد رضویان، نقش شخصیتی منفی به نام لیلا” را بازی می‌کند. او به دلیل فقر مواد مخدر می‌فروشد، خلافکاری پیشه کرده و طی ماجراهایی از مداحی باآبرو، اخاذی می‌کند. لیلا” متناسب با شخصیت اش ادبیات متفاوت و لات منشانه‌ای دارد. شبنم مقدمی در این فیلم در نقش یک زن لات و هوچی، بازی قابل قبول و باورپذیری دارد اما خود فیلم جزو ضعیف‌ترین آثاری‌ است که او در آن بازی کرده است.

زن احساساتی و بامزه

شبنم مقدمی در فیلم خداحافظ دختر شیرازی” در نقش یک زن احساساتی، برون‌گرا، کم‌اعتمادبه‌نفس و کمی عصبی ظاهر شده که دختری هشت ساله دارد و همسر دومش او را ترک کرده است. شبنم” احساساتی است، زود به آدم‌ها اعتماد می‌کند. او از همین روحیه‌ خود ضربه خورده است و با کار در یک کافه زندگی اش را اداره می‌کند. بازی خوب مقدمی در این فیلم هم مخاطب را تحت‌تأثیر لحظات حسی فیلم قرار می‌دهد و هم او را به خنده می‌اندازد.

شهره” تازه‌به‌دوران‌رسیده

این بازیگر در سریال هیولا” نقش شهره” را بازی می‌کند، زنی تازه‌به‌دوران‌رسیده که وقتی همسرش به ثروت می‌رسد، خودش را می‌بازد، سبک زندگی را که تا پیش از این داشت، فراموش و سعی می‌کند با دیگر ن ثروتمندی که به مرور با آنان آشنا می‌شود، رقابت کند. او اصالتاً متمول نیست و تلاش می‌کند با تغییر پوشش یا عادت‌های خود  و با تقلید رفتارهای افراد پولدار، خود را متمول جا بزند. بازی شبنم مقدمی در این سریال، جزو بهترین بازی‌های کارنامه اوست.

زنی میان سال و روستایی

کاراکتر صنم” در فیلم خجالت نکش” از متفاوت‌ترین نقش‌های شبنم مقدمی است. او نقش زنی مسن‌تر از سن واقعی‌اش را بازی می‌کند. صنم” زنی میان سال است که از رفتارهای خودسرانه و گاهی بی‌عقلانه همسر خود به ستوه آمده است. او در روستا زندگی می‌کند و با لهجه من‌درآوردی که نمی‌توان آن را متعلق به جغرافیای خاصی دانست، صحبت می‌کند. شبنم مقدمی در سی‌وششمین جشنواره فیلم فجر، برای بازی در این فیلم نامزد بهترین بازیگر نقش اول زن شد.

مادر جدی و آرام

پس از نقش عصمت” در شبی که ماه کامل شد”، نقش شبنم مقدمی در درساژ” دومین شخصیت غیرکمدی او در میان شش نقشی است که نام بردیم. او در این فیلم نقش مادری آرام و جدی را بازی می‌کند که از لحاظ مالی زندگی خوب و بی‌نیازی ندارد، با همسرش درگیر مشکلاتی است و نمی‌تواند با دختر نوجوان خود گلسا” که شخصیت جسور و لجبازی دارد، به خوبی ارتباط برقرار کند. شبنم مقدمی در این فیلم بازی متوسطی داشته است.

زن اشراف‌زاده و مرفه

شبنم مقدمی در فیلم کلمبوس” نقش زنی را بازی می‌کند که در خانواده مرفه و ثروتمندی بزرگ شده، سختی نکشیده و همان طور که در فیلم به آن اشاره می‌شود، در خانه دست به سیاه‌وسفید نمی‌زند و در ایران زندگی مرفهی دارد اما آرزو دارد همراه خانواده به کشور آمریکا مهاجرت کند. نقش شبنم مقدمی در این فیلم خیلی پررنگ نیست اما او در حضور نسبتا کوتاه خود، توانسته در نقش یک کاراکتر بامزه ظاهر شود و بازی قابل قبولی داشته باشد.

زن هزار چهره سینمای ایران کیست؟ +عکس

 


روز پنجم آذر1385. آثار بابک بیات» از همه جا به گوش می‌رسید اما پنج، شش سالی بود که او برای هیچ فیلمی موسیقی نساخته بود. آخرین کارش در فیلم سینمایی سام و نرگس» به کارگردانی ایرج قادری بود که در سال 1379 ساخته و اکران شد اما قبل از آن برای قریب به 75 فیلم سینمایی آهنگسازی  کرد.

 بیات از همان اولین دوره جشنواره فیلم فجر با فیلم مرگ یزدگرد» ساخته حضور پیدا کرد. آن مرد مهربان بود. آن مرد نواهایی در سر داشت که رهایش نمی‌کردند. آن مرد وقت کمی داشت، نه آن قدر که صداهای سرش را ردیف کند یا به دستگاهی بسپارد.آن مرد گله‌های همه ما را شنید و گله‌هایش را با خود برد.بیش از هر چیز متاسفم به خاطر دل‌آزردگی‌هایی که موجب مرگ این هنرمند شد و متاسفم به این‌ دلیل که هیچ‌یک از کارهای او به صورت قابل قبولی در دسترس مردم قرار نگرفت.».این حرف‌های بهرام بیضائی در روز پنجم آذر 85 و  بیست و پنج سال بعد از اولین همکاری سینمایی شان بود.

بیات البته بعد از آن دوبار دیگر در شاید وقتی دیگر.» و مسافران» با بهرام بیضائی همکاری کرد و برای هر دو فیلم هم نامزد دریافت جایزه بهترین موسیقی متن جشنواره فجر شد. اوج کار بیات در سینمای پس از انقلاب را موسیقی متن فیلم مرسدس» می‌دانند اما این موسیقی که حتی بخشی از بار تاثیرگذاری فیلم را به دوش می‌کشد، هرگز در جشنواره فجر مورد توجه قرار نگرفت. موسیقی متن فیلم مرسدس» شاید به این دلیل که حتی بیشتر و جلوتر از خود فیلم با مخاطب ارتباط برقرار می‌کرد، کاندیدای سیمرغ بلورین نشد اما بعد از 23 سال اگر مرسدس» به یاد مخاطبان سینما مانده است، به خاطر موسیقی متن آن است.

موسیقی بابک بیات علاوه بر استحکام، ترکیب بندی و حجم، همواره توانسته ارتباط عاطفی عمیقی با مخاطب برقرار کند و این می‌تواند رمز موفقیت او باشد آن هم در حالی که اصولا فرهنگ موسیقایی عامه ایران سخت موسیقی ارکسترال را می‌پسندد و درک می کند اما موسیقی‌های بیات کاملا بر عکس  است؛ با وجود این خاصیت به لایه‌های عمیق احساس و عواطف مخاطب ایرانی چنگ می‌زند. این موضوع احتمالا ریشه در تفکر و ایدئولوژی موسیقی دارد که می گوید: " ترانه، درد مردم یک اجتماع است".

این ترکیب موسیقی بیات را تبدیل به یک موسیقی مدرن ایرانی کرده که می‌تواند همپای زمانه و مخاطبان حرکت کند. او دوازده بار به خاطر موسیقی متن فیلم‌هایش کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین شده و سه بار برای عروس»، سرزمین خورشید» و مردی شبیه باران» این جایزه را گرفت. بابک بیات» را می‌توان یکی از مهم‌ترین آهنگسازان فیلم در تاریخ جشنواره‌ فیلم فجر دانست.


هنرپیشه مشهور بالیوودی آمیتا باچان جایزه ۱ میلیون روپیه‌ ای را به دست آورده که این جایزه را به همراه بالاترین افتخار سینمایی هند از دستان رئیس جمهور این کشور دریافت کرده است.

آمیتا باچان ستاره سینمای بالیوود به تازگی موفق به دریافت جایزه بالاترین افتخار سینمای هند شده است که علاوه بر اینکه یک نشان دریافت کرده است جایزه ۱ میلیون روپیه‌ای نیز به وی رسیده است. در ادامه جزئیات این جایزه هنری را در نیک صالحی بخوانید.

آمیتا باچان بازیگر بالیوود

آمیتاب باچان” هنرپیشه مشهور بالیوودی بالاترین افتخار سینمایی هند را از دست رام نات کویند” رئیس‌جمهور هندوستان دریافت کرد.

او جایزه معتبر دادا صاحب پهالک” را در راشتراپاتی بهاوان از دست رئیس‌جمهور رام تان کویند” دریافت کرد.

باچان ۷۷ ساله به خاطر سهم برجسته‌اش در سینمای بالیوود، مفتخر به دریافت بالاترین افتخار صنعت فیلم شد.

آمیتا باچان

عکس های آمیتا باچان

این جایزه شامل یک تندیس طلایی به همراه جایزه نقدی به مبلغ یک میلیون روپیه می‌شود. همسر وی جایا و پسرش آبیشک باچان این بازیگر را برای این مراسم معتبر همراهی کردند.

آمیتاب باچان امسال بخاطر بیماری در مراسم جوایز ملی فیلم شرکت نکرده بود. او در توئیتر اعلام کرده بود که دکترش به دلیل بیماری اجازه سفر به او نمی‌دهد.

آمیتا باچان

آمیتاب باچان در کنار پسر و عروسش

آمیتاب باچان در کارنامه برجسته‌اش، به دلیل بازی در فیلم‌های مسیر آتش”، سیاه”، پدر” و پیکو” موفق به کسب چهار جایزه فیلم ملی شده است.

باچان امسال با فیلم جدیدش بدلا” (انتقام) که تریلری تعلیقی است، طرفدارانش را خوشحال کرد.

آمیتا باچان

آمیتا باچان و همسرش

آمیتا باچان افتخار سینمایی هند

آمیتاب باچان زادهٔ ۱۱ اکتبر ۱۹۴۲ در الله‌آباد هند بازیگر، تهیه‌کننده، خواننده و مجری تلویزیونی فیلم‌های بالیوود در کشور هند است. این ستاره بالیوودی که در تحت عنوان Big B” نیز مشهور است بیش از بیست میلیون هوادار در توییتر دارد و در دنیای هنری این کشور مانند پادشاه با او برخورد می‌شود.

آمیتا باچان

آمیتاب باچان بازیگر بالیوود

باچان نخستین هنرپیشه هندی است که در موزه لندن جایی برای خود دارد و همچنین در نظرسنجی سال ۱۹۹۹ ملقب به بازیگر هزاره” شد. او به پدر سینمای هند” نیز مشهور است. او تا بحال دوازده بار جایزه فیلم فیر، جایزه اصلی فیلم‌های هندی، را از آن خود کرده‌ است. باچان در طول پنج دهه، در حدود ۱۹۰ فیلم هندی بازی کرده است.

همچنین بخوانید :  اینستاگرام ستاره‌ های بالیوود در روز ملی هند را ببینید +تصاویر

پدرش یک شاعر معروف هندی بود. همسر او جایا بهادری و پسر او آبیشک نیز از هنرپیشگان سرشناس سینمای هند به‌شمار می‌روند.

آمیتا باچان

آمیتاب باچان هنرپیشه مشهور

آمیتاب باچان در کنار بازیگری در زمینه تهیه‌کنندگی نیز فعالیت می‌کند. او هنرپیشگی را در سال ۱۹۶۹ با فیلم سات هندوستانی آغاز کرد و این حرفه را تا به امروز ادامه داده‌ است. او یکی از بهترین هنرپیشگان سینمای هند و یکی از گران‌قیمت‌ترین ستارگان سینمای بالیوود است. او در سال ۱۹۸۴ دستی نیز در ت داشت و به عنوان نماینده پارلمان هند انتخاب شد ولی در سال ۱۹۸۷ این سمت را کنار گذاشت.


اسامی فیلم های بخش نگاه نو» سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر اعلام شد.
به گزارش روابط عمومی جشنواره فیلم فجر، دقایقی پیش، پس از پایان جمع بندی آرای هیأت انتخاب بخش فیلم های سینمایی سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر متشکل از: محمد احسانی، محمود اربابی، همایون اسعدیان، یلدا جبلی، رضا درستکار، سید محمود رضوی و حسین کرمی، اسامی فیلم های بخش نگاه نو (ویژه فیلم اول کارگردانان) به شرح زیر اعلام شد:
1-آن شب (کارگردان: کورش آهاری، تهیه کننده: محمد درمنش)
2- بی صدا حون (کارگردان: بهرنگ دزفولی زاده، تهیه کننده: مرتضی شایسته)
3- پدران (کارگردان: سالم صلواتی، تهیه کننده: شهرام مسلخی)
4- پوست (کارگردان: بهمن ارک و بهرام ارک، تهیه کننده: محمدرضا مصباح)
5- دشمنان (کارگردان: علی درخشنده، تهیه کننده: مجید برزگر)
6- روز صفر (کارگردان: سعید ملکان، تهیه کننده: سعید ملکان)
7- ریست (کارگردان: محمدرضا لطفی، تهیه کننده: سیدامیر سیدزاده)
8- شنای پروانه (کارگردان: محمد کارت، تهیه کننده: رسول صدرعاملی)
9- کشتارگاه (کارگردان: عباس امینی، تهیه کننده: جواد نوروزبیگی)
10-لباس شخصی (امیرعباس ربیعی، تهیه کننده: حبیب والی نژاد)
این ده فیلم نخستین تجربه فیلمسازان هستند که پروانه ساخت سینمایی خود را از سازمان سینمایی کسب کرده اند.
سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر 12 تا 22 بهمن ماه سال جاری همزمان با گرامیداشت چهل و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی به دبیری ابراهیم داروغه زاده برگزار می شود.


کارگردان کره‌ای در بین نامزدهای انجمن کارگردان‌های آمریکا/ رقابت تنگاتنگ انگل، 1917 و مرد ایرلندی

نامزد‌های انجمن کارگردان‌های آمریکا معرفی شدند و نام بونگ جون هو کارگردان کره‌ای در میان آنها دیده می‌شود.

انجمن کارگردان‌های آمریکا بونگ جون هو را برای فیلم سینمایی "انگل"، سم مندس را برای فیلم "۱۹۱۷" و مارتین اسکورسیزی را برای فیلم "مرد ایرلندی" در بین نامزد‌هایش قرار داد.

نامزد‌های جوایز امسال انجمن کارگردان های آمریکا نیز قدمی دیگر به سوی اسکار است؛ چرا که برنده‌های این جوایز در شش سال گذشته موفق به دریافت جایزه اسکار نیز شده‌اند. سال قبل آلفونسو کوارون کارگردان فیلم "رُما" توانست برنده این جایزه و بهترین کارگردان اسکار شود.

در بخش کارگردان‌های فیلم اولی سه کارگردان (ماتی دیوپ برای "آتلانتیکز"، آلما هارل برای "پسر عزیز" و ملینا ماتسوکاس برای "ملکه و اسلیم") توسط این انجمن نامزد شده اند. این در حالی است که گلدن گلوب و بفتا در جوایز امسال خود هیچ یک از کارگردان‌های زن را نامزد نکردند.

به گزارش باشگاه خبرنگاران، مراسم انجمن کارگردان های آمریکا در تاریخ ۲۶ ژانویه ۲۰۲۰ (۳۰ دی) برگزار می‌شود. در ادامه فهرست این نامزدها را ببینید:

نامزدهای کارگردانی فیلم بلند:

بونگ جون هو برای "انگل"

سم مندس برای "۱۹۱۷"

مارتین اسکورسیزی برای "مرد ایرلندی"

کوئنتین تارانتینو برای "روز و روزگاری در هالیوود"

تایکا وایتیتی برای "خرگوش جوجو"

کارگردان‌های فیلم اولی:

متی دیوپ برای "آتلانتیکز"

آلما هارل برای "پسر عزیز"

ملینا ماتسوکاس برای "ملکه و اسلیم"

تایلر نیلسون و مایل شوارتز برای "شاهین کره بادام زمینی"

جو تالبوت برای "آخرین مرد سیاه پوست در سان فرانسیسکو"


 

انجمن سینمای جوانان

گزارش عملکرد مالی انجمن سینمای جوانان ایران با اعلام رقم سه میلیارد و 330 میلیون تومان برای برگزاری جشنواره فیلم کوتاه تهران و 198 میلیون تومان برای اکران 40 عنوان فیلم در 51 سینما سیار منتشر شد.

ببه نقل از روابط عمومی سازمان امور سینمایی و سمعی بصری، این گزارش در راستای ت شفاف‌سازی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و در چارچوب قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات، به عنوان یکی از موسسات تابعه سازمان سینمایی در 9 ماه سال 98 منتشر شده است.

اطلاعات گزارش عملکرد مالی انجمن سینمای جوانان ایران بر اساس حمایت از تولید فیلم کوتاه ( داستانی، مستند ،انیمیشن) ،حمایت از گسترش فعالیت انجمن سینمای جوانان ایران در کشور (هزینه پشتیبانی 58 دفتر انجمن در کشور)، حمایت از برگزاری جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران و برگزاری همزمان در استان‌ها، حمایت از برگزاری جشنواره‌های منطقه‌ای فیلم کوتاه، حمایت از برگزاری هفته فیلم و عکس استان‌ها پاتوق فیلم، حمایت از برگزاری دوره‌های آموزش فیلم سازی از طریق دفاتر انجمن سینمای جوانان ایران، حمایت از برگزاری المپیاد فیلمسازی نوجوانان، حمایت از اکران فیلم در مناطق غیر برخوردار به صورت سینما سیار تنظیم شده است.

در این گزارش از رقم‌های صرف شده در جشنواره فیلم کوتاه تهران به طور جزئی امار داده شده که در مجموعه بودجه سه میلیارد و 330 میلیون تومانی را برای برپایی آن نشان می‌دهد.

همچنین در بخش سینما سیار 40 عنوان فیلم در 74 شهر که شاکل 51 سینما سیار می‌شود نمایش داده شده و برای این کار حدود 200 میلیون تومان هزینه شده است.

در بخشی دیگر نیز فیلمسازانی که مورد حمایت قرار گرفته‌اند مشخص شده است


 به نقل از روابط عمومی باغ فردوس، نشست رسانه‌ای چهلمین سال مرکز اسلامی آموزش فیلمسازی باغ فردوس، ظهر امروز (چهارشنبه ۱۸ دی) در موزه سینما برگزار شد.

کامران ملکی از فارغ‌التحصیل باغ فردوس در ابتدای این نشست گفت: باغ فردوس مرکزی نوستالژیک است و بسیاری از فیلمسازان یا فارغ‌التحصیل اینجا بودند یا مدرس. بعد از مرکز فیلمسازی، اینجا موزه سینما شد. هیأت موسس انجمن فارغ‌التحصیلان باغ فردوس قرار است درباره آن صحبت کنند.

رهبر قنبری درباره ایده تشکیل انجمن با اشاره به نقش همایون علیخانی درباره شکل‌گیری انجمن گفت: شهریور سال گذشته یک روز که گردهم آمده بودیم، نامه‌ای جمعی به معاونت سینمایی ارسال کردیم و خواستیم ما را در امر تشکیل انجمن کمک کنند و اولین همایش شکل گرفت و اولین انتخابات شکل گرفت. امیدوارم در انتخابات آتی که هفته بعد است، گروه‌های جوان‌تر جای ما را بگیرند.

وی گفت: ۲ شهید و ۱۲ ایثارگر در میان فارغ‌التحصیلان باغ فردوس داریم. برای حضور ۲۶ نفر از اعضای ساکن شهرستان هم هماهنگی برای حضورشان انجام شده است.

علی خسروی کوهستانی درباره اهمیت و جایگاه مرکز آموزش اسلامی در تاریخ سینما توضیحاتی ارائه کرد و گفت: وقتی درباره سینما صحبت می‌کنیم، منظورمان سینمای تجربی نیست، سینما به عنوان یک پدیده فرهنگی مدنظر است که بعد از انقلاب با خلأ مواجه شده بود و نیاز به نیروی انسانی جدید داشت. به همین دلیل وم تأسیس یک مدرسه آموزش فیلمساز‌ی احساس شد. این در حالی است که با وجود جنگ تحمیلی، بهترین امکانات در اختیار این مرکز قرار گرفت.

وی افزود: آقایان اثنی عشر، مرادخانی، سیف‌الله داد و طالب‌زاده از جمله مدیران مدرسه فیلمسازی باغ فردوس هستند و ۱۲۴ استاد تا کنون در این مرکز به تدریس پرداخته‌اند.

سیاوش دولت سرایی درباره تاریخچه انجمن گفت: وقتی سال ۶۱ اولین جشنواره فیلم فجر کار خود را آغاز کرد، فقط ۵ فیلم ایرانی داشتیم و مابقی خارجی بودند. شاید بتوان مدرسه اسلامی آموزش فیلمسازی را بتوان اولین دانشگاه جامع علمی کاربردی دانست که البته با سوء مدیریت، از امکانات آن استفاده صحیح انجام نگرفت. البته خروجی‌های این مدرسه، انجمن سینمای جوانان را شکل دادند

غلامرضا صیامی زاده هم درباره ارتباطات بین‌المللی انجمن برای عرضه فیلم‌های فارغ‌التحصیلان باغ فردوس گفت: به واسطه دفتری که در استانبول داریم، می‌توانیم فیلم‌های سینمایی را در ترکیه اکران کنیم و در وهله دوم هم فروش تلویزونی فیلم‌ها را هدف بگیریم. تولیدات مشترک با کشور‌های همسایه از دیگر اولویت‌های ماست.

وی یادآور شد: در دهه هفتاد، یک دوره برای بسیج و یک دوره برای جوانان افغانستانی برگزار شده است.

همایون علیخانی دانش آموخته دوره اول مدرسه فیلمسازی باغ فردوس درباره ارتباطات انجمن با اعضا گفت: باغ فردوس ۲۷۰ خروجی داشت، اما حضور مؤثری در بدنه سینما نداشت. الان هم این مرکز بدون داشتن تشکل قوی، برای رسیدن به اهداف مطلوب سینمایی موفق نخواهد بود. امیدوارم با تشکیل یک انجمن قوی این اتفاق رخ دهد.

وی گفت: انجمن مستقل است و از امسال به بعد، با دریافت حق عضویت تمامی هزینه‌ها توسط خود انجمن هزینه خواهد شد.

ارد عطارپور هم در ادامه این نشست درباره گرایش مستند در مرکز اسلامی آموزش فیلمسازی باغ فردوس گفت: اساتید در این مرکز به مستند توجه ویژه داشتند و این گرایش در میان فارغ‌التحصیلان غالب بود. مخصوصا که آن زمان که فیلم‌ها نگاتیو بود و به همین دلیل، دقت مضاعفی برای فیلمبرداری می‌طلبید.

وی افزود: نمی‌دانم با چند درصد از انرژی آن زمان اکنون گرد هم آمده‌ایم، اما می‌دانم دانشجویان آن زمان، سهم‌خواهی نمی‌کردند و بدون چشمداشت به موقعیت‌های مالی و اجتماعی، در بخش آموزش فعال شدند و نسلی را تربیت کردند که اکنون در سینمای مستند جهان شناخته‌شده هستند.


حالا پس از فروزن ۲» عنوان دومین انیمیشن پرفروش تاریخ به نخستین قسمت از فِروزن» می‌رسد و رده سوم را شگفت‌انگیز‌های ۲» با ۱.۲۴۳ میلیارد دلار در اختیار دارد.

 

قسمت نهم جنگ ستارگان» برای سومین هفته متوالی در صدر آثار پرفروش سینما‌های امریکای شمالی قرار گرفت و در اکثر کشور‌های دیگر دنیا هم پیشتاز جدول فروش فیلم‌ها ماند و حالا ۴۵۵ میلیون دلار در امریکا و کانادا و ۹۲۵ میلیون دلار با احتساب تمامی قاره‌ها و کشور‌ها فروش داشته است و با این اوصاف، بزودی به‌هفتمین فیلم کمپانی قدیمی، اما همچنان موفق والت‌دیسنی تبدیل می‌شود که در طول سال ۲۰۱۹ (و نخستین روز‌های ۲۰۲۰) بیش از یک میلیارد دلار فروش داشته‌اند.


شاید هم باید نتیجه گرفت که این کمپانی به روز‌های اوج خود رسیده است، زیرا قسمت دوم کارتون یخ‌زده» هم در هفتمین هفته اکرانش توانست با فروش ۱.۳۲۵ میلیارد دلار در سطح جهان، از یخ‌زده یک» -که پیشتر با ۱.۳۰۰ میلیارد دلار درصدر پرفروش‌ها ایستاده بود- پیشی بگیرد و پرفروش‌ترین انیمیشن تمام تاریخ لقب گیرد.

 

یخ‌زده ۲» آمار جدید و موقعیت تازه‌اش را در سایه فروش همین هفته‌اش به دست آورد؛ ۱۱.۳ میلیون دلار در امریکای شمالی و ۴۳ میلیون دلار در سایر قاره‌ها، که رقم دوم سبب شد میزان فروش این انیمیشن در تمام کشور‌ها به غیر از امریکای شمالی به رقم خیره‌کننده ۸۸۰ میلیون دلار برسد. حالا پس از یخ‌زده ۲» عنوان دومین انیمیشن پرفروش تاریخ به نخستین قسمت از یخ‌زده» می‌رسد و رده سوم را شگفت‌انگیز‌های ۲» با ۱.۲۴۳ میلیارد دلار در اختیار دارد.


پیشتازی با ۵۳ درصد تنزل
رقمی که سومین صدرنشین پیاپی را در جدول فروش سینما‌های امریکای شمالی شامل حال جنگ ستارگان ۹: خیزش اسکای واکر» کرد؛ ۳۵ میلیون دلار در ۴ روز پایانی هفته گذشته بود. این عدد ثابت می‌کند که هر چند میزان فروش این فیلم در سومین هفته نمایش‌اش ۵۳ درصد افت کرده است، اما از آن‌جایی که با همین رقم صدرنشین جدول فروش است، نمی‌توان این عدد را نادیده گرفت.

 

هرچند این نسخه از جنگ ستارگان» با روند کند پیشرفت خود، امیدی به تکرار موفقیت جنگ ستارگان ۸» که بیش از ۲ میلیارد دلار فروش داشت، ندارد، اما گذر از مرز ۹۳۰ میلیون دلار، دستاوردی است که این فیلم در طول ۱۹ روز نمایش به دست آورد. علاوه بر اینکه هیچ نیرویی نتوانست اسکای واکر معروف را سرنگون کند و نمی‌توان از کنار این موفقیت به سادگی گذشت.


مراتب و مراحل ناکامی محصول جدید سونی
عنوان ناکام این هفته را باید به کمپانی سونی تقدیم کرد که هرچند کینه»‌اش در رده چهارم جدول پرفروش‌ها ایستاد، اما در سینما‌های امریکا، ۱۱.۳ میلیون دلار در چهار روز پایانی هفته فروش داشت. شاید این رقم طبیعی به نظر برسد، اما اگر این عدد را در کنار حدود ۴۳۰۰ سالن نمایش این فیلم در سطح امریکا و کانادا بگذاریم، بیشتر یک شکست بود تا پیروزی. سایت سینما اسکور که کارش ارزش‌گذ اری روی فیلم‌های جدید است، با درجه نازل F» از این فیلم استقبال کرد که مایه ناامیدی سینمارو‌ها شد و آن‌ها را به تماشای کینه» بدبین کرد.

 

این فیلم در ۲۹ کشور و منطقه و بازار دیگر در سطح جهان، به فروش ۵.۸ میلیون دلار رسید که بیشترین میزان آن را اندونزی با گیشه‌ای یک میلیون دلاری رقم زد. قدم‌های بعدی برای تولید‌کنندگان این فیلم، شروع اکران آن در بازار‌های بالقوه پر سود آلمان و فرانسه از روز‌های ۱۹ و ۲۴ دی و سپس روسیه و بریتانیا در ۲۶ دی و ۳ بهمن است و استرالیا هم تماشاخانه‌های خود را از ۱۰ بهمن به‌روی این فیلم خواهد گشود.


رونق فزاینده کار چاقوکش‌ها!
بررسی‌های جدول فروش این هفته سینما‌های جهان بدون توجه به فیلم تحسین‌شده چاقوکشی»، محصول لایونزکیت کامل نخواهد شد. این فیلم که در فصل جوایز برای خودش اسم و رسمی به هم زده و یکی از امید‌های موفقیت در اسکار هم به حساب می‌آید، در این هفته از اکرانش در ۲۱۴۳ تالار در سطح امریکا و کانادا، فقط ۹ درصد تنزل در فروش نسبت به آمار هفته قبلی خود داشت.

 

رقم فروش این فیلم در امریکای شمالی، ۱۳۲ میلیون دلار و با احتساب تمام قاره‌ها ۲۵۰ میلیون دلار است که برای فیلمی مضمون‌گرا و در بافت غیرتجاری یک موفقیت به حساب می‌آید. این فروش یک افتخار شخصی برای رایان جانسون، فیلمنامه‌نویس و کارگردان جوان چاقوکشی» به حساب می‌آید که سه سال پیش با ساخت و ارائه بسیار موفقیت‌آمیز جنگ ستارگان ۸» ثابت کرده بود در مقوله فیلم‌های صد‌دردصد تجاری و حادثه‌ای و فانتزی مهارت بسیار دارد و هالیوود می‌تواند هر پروژه بزرگی را به او بسپارد.


۱۹۱۷» در ۳۲۰۰ سالن
از آن‌جایی که حرف از پروژه‌های پرهزینه شد، باید یادآوری کنیم که زیر آب» ساخته فاکس، از روز پنجشنبه اکران عمومی خود را در امریکای شمالی آغاز می‌کند و مثل یک رئیس»، محصول جدید پارامونت نیز از همین روز به سینما‌ها می‌آید.

 

اما در این میان نباید فراموش کرد که میهمان غیرمنتظره فصل جوایز، از این هفته به جای ۱۱ سالن نمایش در شهر‌های لس‌آنجلس، نیویورک و شیکاگو، ۳۲۰۰ سالن در امریکا در اختیار خواهد گرفت. ۱۹۱۷» ساخته سام مندس بریتانیایی که در هفته نخست فقط ۵۹۰ هزار دلار فروخته بود، حالا پس‌از موفقیت بی‌نظیرش در گلدن گلوب ۲۰۲۰ و دریافت دو جایزه مهم بهترین فیلم درام و بهترین کارگردانی قدم به فصل خوب اکران عمومی‌اش می‌گذارد.


 

 فیلم سینمایی جاسوس من» با بازی دیو باتیستا» بازیگر مطرح این روزهای سینمای هالیوود در روز اول با فروشی یک میلیون دلاری کار خود را در گیشه هالیوود آغاز کرد.

 

 

فیلم سینمایی جاسوس من» با بازی دیو باتیستا» بازیگر مطرح این روزهای سینمای هالیوود در روز اول با فروشی یک میلیون دلاری کار خود را در گیشه هالیوود آغاز کرد.، باتیستا توانسته تا با حضور در مجموعه فیلم‌های نگهبانان کهکشان» و

اونجرز» به شهرتی جهانی دست پیدا کند. 

جاسوس من»یک فیلم سینمایی آمریکایی در ژانر کمدی اکشن به کارگردانی پیتر سگال که توسط جان و اریش هوبر نوشته شده است.

نخستین تصاویر از فیلم کمدی خانوادگی جاسوس من» منتشر شد/////////////////دوشنبه

علاوه بر دیو بوتیستا بازیگرانی همچون کریستن شوال، پریسا فیتز هنلی، کلوئه کلمن و کن جونگ می‌باشند. داستان فیلم دربارهٔ یک مأمور سیا است که باید از یک دختر جوان محافظت کند.

فیلمبرداری اصلی این فیلم در ۱۵ اکتبر ۲۰۱۸ در تورنتو، انتاریو، کانادا شروع شد؛ و در ۳۰ نوامبر ۲۰۱۸ به پایان رسید. این فیلم در ابتدا قرار بود برای اکران در ۲۳ اوت ۲۰۱۹ آماده شود، اما از زمان اکران به به تاریخ ۱۰ ژانویه سال ۲۰۲۰ موکل شد.

نخستین تصاویر از فیلم کمدی خانوادگی جاسوس من» منتشر شد/////////////////دوشنبه

حال اکران فیلم سینمایی جاسوس من» بار دیگر به تعویض افتاده است، این فیلم در نهایت ۱۳ ماه مارس ۲۰۲۰ اکران بین المللی خود در سینماهای جهان را آغاز خواهد کرد. 

دیوید باتیستا به عنوان جی جی، کریستن شوال به عنوان بابی، پریسا فیتز-هنلی به عنوان کیت، کلوئه کلمن در نقش سوفی، کن جئونگ به عنوان کیم، دیوید راجرز به عنوان کارلوس و اولیویا دپاتی در نقش سلما در این فیلم به ایفای نقش پرداخته اند. 


اظهارات جنجالی عضو سرشناس آکادمی اسکار

پس از آنکه جوایز اسکار در معرفی نامزدهای نود و دومین دوره این جایزه سینمایی کارگردانان زن و هنرمندان رنگین‌پوست را نادیده گرفت، این موضوع مورد انتقادات بسیاری قرار گرفت.

در این بین ‌استفن کینگ» موضع متفاوتی را در پیش گرفت. نویسنده درخشش»، آن» و رستگاری در شائوشنگ»، صبح روز سه‌شنبه درباره سه شاخه جوایز اسکار یعنی شاخه بهترین فیلم، بهترین فیلم‌نامه اصلی و بهترین فیلم‌نامه اقتباسی که درآن‌ها حق انتخاب نامزد دارد اظهار نظر کرد.

‌کینگ» در این‌باره گفت جنسیت و رنگین‌پوست بودن نکته‌ای نیست که او به عنوان یکی از اعضای آکادمی حین رای دادن برای نامزدها به آن توجه کند.

این نویسنده در صفحه توئیتر خود نوشت: من هیچگاه جنسیت و رنگین‌پوست بودن را در حوزه هنر به عنوان یکی از عوامل تعیین‌کننده در نظر نمی‌گیرم. تنها کیفیت برایم اهمیت دارد. فکر می‌کنم هر بینشی جز این نادرست خواهد بود.»

چهره‌های برجسته هالیوود و نویسنده‌های نامدار بسیاری با استناد به اینکه اظهارت کینگ» طرز فکر بی‌ارتباط بودن کیفیت و تنوع نژادی و جنسیتی را بار دیگر مطرح می‌کند، توئیت این نویسنده را مورد انتقاد قرار دادند.

ایوا دوورنی» کارگردان آمریکایی در واکنش به اظهارات اخیر  کینگ » در صفحه توئیتر خود نوشت : وقتی صبح از خواب بلند می‌شوی و سعی می‌کنی به تلفن همرات برای چک کردن‌ آن چه که در جهان می‌گذرد، دسترسی پیداکنی، توئیت فردی را می‌بینی که همواره او را ستایش کردی اما محتوی آن آنقدر جاهلانه و پیش‌پاافتاده است که می‌خواهی دوباره به رخت‌خوابت بازگردی.»

کینگ» کمی بعد با انتشار توئیت دیگری در صفحه توئیتر خود سعی کرد اظهارات خود را تصریح کند:مهم‌ترین کاری که می‌توانیم به عنوان یک هنرمند و یک فرد خلاق انجام دهیم آن است که اطمینان حاصل کنیم همه افراد فارغ از جنسیت و نژاد از شانس یکسان برای برنده شدن برخوردار باشند.»

با این حال پاسخ دوباره کینگ» هنوز هم برای بسیاری از منتقدان راضی‌کننده نبوده است.


متن بیانه خانه سینما به شرح زیر است :


سال‌هاست رسانه‌ انحصاری ملی که مدعی ارتقای فرهنگ و هنر و دانش اجتماعی و حقوق شهروندی است نه تنها از انجام تکالیف ملی و اصلی‌اش جا مانده، بلکه هرازچندگاهی با خروج خود از مرزهای اخلاق و انسانیت -به بهانه دفاع از ارزش ها- را در شبکه‌های متعددش به رخ می‌کشد و در مسیر این ماموریت، چه چهره‌هایی شاخص‌تر از هنرمندان جامعه برای آنکه هدف تخریب قرار گیرند؟


اهانت اخیر و بی‌شرمانه صدا و سیما به بانویی محترم از جمع کارگردانان سینمای ملی ایران و فرزند هنرمندش، پیش و بیش از آنکه خدشه‌ای به ساحت اعتبار و ارزش این سرمایه فاخر فرهنگی و هنری کشور وارد کند، برای ما سینماگران و همه کسانی که سینمای اجتماعی او را در تمام این سال‌ها دنبال کرده‌اند، گواه گویایی است بر تداوم عامدانه روند ایجاد تفرقه و تخریب توسط سازمان مذکور.


خانه سینما به درخواست روسای صنوف و جمع کثیری از اعضای خود، طی این بیانیه ضمن اعلام وظیفه اخلاقی،فرهنگی، حرفه‌ای و صنفی خود در حراست از  حیثیت کلیه اعضا-به ویژه یکی از فاخرترین چهره‌های فیلمسازش- و ضمن اظهار تأسف برای مدیریت سازمانی که ظاهراً بر محتوای تولیدات رسانه‌اش هیچ نظارت هوشمندانه‌ای ندارد، به نمایندگی از جامعه اصناف سینمایی کشور به مردم ایران اعلام می‌کند که همسو با مطالبات مدنی و حق‌جویانه آنها، چشم بر روی اینگونه توهین‌ها و عملکردهای رسانه ملی نخواهد بست.


همچنین به همه همکاران سینمایی خود پیشنهاد می‌دهد که با خودداری از حضور در برنامه‌های به اصطلاح سینمایی و تحلیلی این رسانه، همدل و همراه، در این اعتراض حرفه ای مشارکت کنند تا این رسانه گمان نبرد که به اتکای قدرت و بودجه وافرش می‌تواند هر تهمت و توهینی را نثار سینمای ایران و چهره‌های فرهنگی این سرزمین کند.»


 

صبح امروز در خانه شعر و ادبیات منطقه فرهنگی و گردشگری عباس‌آباد کتابخانه و موزه زنده‌یاد نادر ابراهیمی افتتاح شد.

افتتاح کتابخانه و موزه زنده‌یاد نادر ابراهیمی

کتابخانه و موزه زنده یاد نادر ابراهیمی نویسنده، پژوهشگر و فیلمساز برجسته کشور با حضور رئیس سازمان سینمایی، رئیس کانون پرورش فکری کودک و نوجوان، مدیرعامل بنیاد ادبیات داستانی، کارگردانان، نویسندگان، شاعران و اعضای شورای اسلامی شهر تهران جمعه ۲۷ دی ساعت ۱۷:۳۰ برگزار می‌شود.

خانه شعر و ادبیات از مراکز منطقه فرهنگی و گردشگری عباس‌آباد در راستای معرفی مفاخر ادبی کشور، کتابخانه و موزه زنده یاد نادر ابراهیمی، داستان نویس، مترجم و پژوهشگر را افتتاح می‌کند.

این کتابخانه شامل ۵ هزار جلد از کتاب‌های کتابخانه شخصی نادر ابراهیمی است که توسط همسر و خانواده تحویل خانه شعر و ادبیات شده و تمامی لوازم شخصی شامل دست‌نوشته‌ها، لوازم کوهنوردی و جوایزهای متعدد کسب شده استاد در موزه خانه شعر و ادبیات در معرض دید علاقمندان قرار می‌گیرد.

نادر ابراهیمی، نویسنده، داستان‌نویس، مترجم، فیلمساز و پژوهشگری است که آثار بزرگی همچون بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم»، آتش بدون دود»، ابن مشغله»، چهل نامه به همسرم» و… را از خود به یادگار گذاشته است. او همچنین در زمینه ادبیات کودک فعالیت‌هایی برجسته داشته که از جمله آثار وی می‌توان به دور از خانه»، کلاغ‌ها»، سنجاب‌ها»، قصه گل‌های قالی» و… اشاره کرد. آخرین عادل غرب» و صدای صحرا» فیلمنامه‌های به جا مانده از این نویسنده بزرگ است.

خانه شعر و ادبیات از مراکز تحت پوشش منطقه فرهنگی و گردشگری عباس‌آباد است که پاتوق اساتید، نویسندگان، شاعران، ترانه‌سرایان و فعالان حوزه ادبی کشور بوده و برگزاری کلاس‌های آموزشی، برپایی شب شعر، بزرگداشت ادبی کشور، نکوداشت مفاخر برجسته را مأموریت خود قرار داده است.


 

حامد بهداد، شبنم مقدمی، رضا عطاران، فرشته صدرعرفایی، ماهور الوند، مصطفی زمانی، حمید فرخ نژاد، امین حیایی، بهرام رادان، مهرداد صدیقیان، پارسا پیروزفر، نیکی کریمی، رامبد جوان، نگار جواهریان، مهتاب کرامتی از جمله بازیگران غایب در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر هستند.

 

با اعلام اسامی آثار بخش سودای سیمرغ و بخش نگاه نو سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر حضور و یا غیاب بازیگران، کارگردانان و سایر عوامل سینما در جشنواره امسال مسجل شد و حال می‌توان شانس‌های اصلی دریافت سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر را مورد بررسی قرار داد. 

اخبار چهره ها - اما در کنار هنرمندانی که امسال شانس نامزدی و یا دریافت سیمرغ بلورین جشنواره فیلم را دارا هستند، بازیگرانی هم وجود دارند که امسال آثاری در این رویداد سینمایی نداشته و یا به دلایل فنی و کیفی آثارشان به دبیرخانه جشنواره فیلم فجر نرسیده و یا توسط هیات انتخاب رد شده است.

شبنم مقدمی

شبنم مقدمی سال گذشته درخشش خیره کننده‌ای را با فیلم سینمایی شبی که ماه کامل شد» برای خود به ثبت رساند اما امسال هیچ فیلمی را در دو بخش جشنواره ندارد. 

هر چند مقدمی امسال دو فیلم زنبور کارگر» به کارگردانی افشین صادقی و ستاره بازی» ساخته هاتف علیمردانی را کار کرده بود اما هیچکدام از این دو اثر نتوانستند در فهرست نهایی سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر حضور داشته باشند.

فرشته صدرعرفایی

فرشته صدرعرفایی دیگر ستاره جشنواره فیلم فجر در دوره سی و هفتم بود، وی سال گذشته برای بازی در فیلم شبی که ماه کامل شد» به کارگردانی نرگس آبیار سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن را به خانه برد اما در نهایت نتوانست جزو بازیگران امسال جشنواره باشد. 

صدرعرفایی که بیشتر زمانش در سال جاری را به حضور در تئاتر مشغول بود، در فیلم سینمایی شهربانو» به کارگردانی مریم بحرالعلومی به ایفای نقش پرداخت اما این فیلم نیز جزو غایبان سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر بود. 

حامد بهداد

بهداد بازیگر فیلم سینمایی سد معبر نیز امسال در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر فیلمی ندارد، وی سال گذشته فیلم تحسین شده قصرشیرین» را داشت و برای این فیلم نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد شد، هر چند بهداد این جایزه را به خانه نبرد اما این فیلم یکی از آثار برتر سال گذشته لقب گرفت. 

البته بهداد امسال بیش از سینما معطوف به حضور در شبکه نمایش خانگی بود، وی امسال در سریال نمایش خانگی دل به ایفای نقش پرداخته است، سریالی که شاید مشغولیت در آن باعث شد تا بهداد فرصتی برای حضور سینمایی نداشته باشد. 

مصطفی زمانی

مصطفی زمانی هم دیگر بازیگری است که در جشنواره فجر امسال فیلم ندارد، البته زمانی امسال در هیچ فیلمی هم بازی نکرد تا شانسی برای حضور در جشنواره فیلم فجر داشته باشد.

زمانی هم امسال همچون حامد بهداد تمامی وقت خود را برای حضور در شبکه نمایش خانگی گذاشت، البته زمانی نسبت به بهداد سابقه بیشتری در شبکه نمایش خانگی دارد، وی بعد از حضور در سریال نهنگ آبی این روزها سریال کرگدن را در حال پخش دارد. 

حمید فرخ نژاد

دیگر بازیگر فهرست غایبان جشنواره فیلم فجر امسال حمید فرخ نژاد است، بازیگری که سال گذشته در فیلم سمفونی نهم» به کارگردانی محمدرضا هنرمند به ایفای نقش پرداخته بود امسال هیچ فیلمی در جشنواره ندارد، اتفاقی که برای فرخ نژاد کمی بعید به نظر می رسید. 

البته فرخ نژاد امسال در دو فیلم دبیت» به کارگردانی مهدی نادری» و زنبور کارگر» به کارگردانی افشین صادقی حضور داشت. همچنان از مراحل ساخت دبیت اطلاعات درستی در دست نیست اما زنبور کارگر با وجود تمایل به حضور در جشنواره فیلم فجر در این رویداد سینمایی پذیرفته نشد. 

نوید محمدزاده

نوید محمدزاده دیگر بازیگری است که در جشنواره فیلم فجر امسال فیلم ندارد، وی که طی سالهای گذشته همواره یک پای نامزدی و یا دریافت سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر بوده همچون دیگر بازیگران این فهرست درگیر حضور در شبکه نمایش خانگی بوده است. وی این روزها مشغول بازی در سریال نمایش خانگی قورباغه است، اثری به کارگردانی هومن سیدی که از سال آینده پخش می شود. 

محمدزاده سال گذشته دو فیلم مطرح سرخ پوست به کارگردانی نیما جاویدی و متری شیش و نیم به کارگردانی سعید روستایی را در کارنامه داشت، وی برای حضور در هر دو فیلم نامزد سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر شد اما نتوانست این جوایز را به خانه ببرد. 

امین حیایی

امین حیایی که پیش از اعلام اسامی آثار حاضر در بخش نهایی جشنواره فیلم فجر همه از وی به عنوان یکی از شانس‌های نامزدی در جشنواره فیلم فجر خبر می‌دادند امسال در این رویداد مهم سینمایی حضور نخواهد داشت، وی که تجربه موفقی را با حمید نعمت الله در شعله ور به ثبت رسانده بود امسال نتوانست این تجربه شیرین را تکرار کند. 

حیایی با حضور در فیلم سینمایی شعله ور» تا دریافت سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر هم پیش رفت اما نتواست بعد از نامزدی برای بهترین بازیگر نقش اول مرد این جایزه را به خانه ببرد، وی امسال در قاتل و وحشی» به ایفای نقش پرداخت، فیلمی که حدوداً همه از حضورش در فجر مطمئن بودند اما سر آخر به دلیل مشکلات داخلی عوامل پروژه به فجر امسال نرسید تا حیایی هم جزو فهرست غایبان سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر باشد.

بهرام رادان ، مهرداد صدیقیان، پارسا پیروزفر، نیکی کریمی، رامبد جوان، نگار جواهریان، هومن سیدی، محمدرضا گار، رضا عطاران، محمدرضا فروتن، ساره بیات، بهرام افشاری، پرویز پرستویی، رضا کیانیان، ماهورالوند، میلادکی مرام و لیلا حاتمی از دیگر غایبان در جشنواره سی و هشتم فیلم فجر هستند.


سورپرایز دیوید لینچ در روز تولدش/ عکس

فیلم کوتاهی به کارگردانی و بازیگری دیوید لینچ افسانه‌ای در روز تولدش منتشر شد.

در سالروز تولد "دیوید لینچ" سینماگر صاحب سبک آمریکایی، شبکه نتفلیکس از یک فیلم کوتاه به کارگردانی و بازیگری او رونمایی کرد.

به نقل از نیویورک پُست، این فیلم کوتاه و ۱۷ دقیقه‌ای که از لحاظ مضمونی مشابه فیلم‌های نوآر ساخته شده، روایتگر داستان یک کاراگاه با بازی "لینچ" است که از یک میمون متهم به قتل به نام "جک کروز" بازجویی می‌کند.

"جک چه کار کرد" نام این فیلم سیاه و سفید است که به سبک فیلم "کله پاک‌کن" اولین فیلم "دیوید لینچ" در سال ۱۹۷۷ ساخته شده است. این فیلم کوتاه که اتفاقات آن در ابتدا خلاف منطق به نظر می‌رسد در انتها به گونه‌ای پایان می‌یابد که برای مخاطب قابل فهم است.

پس از رونمایی از این فیلم کوتاه و سورئال از طریق سرویس نتفلیکس، منتقدان زیادی درباره آن نوشته‌اند و تلاش کرده‌اند تا پوچی موجود در این فیلم کوتاه را درک کنند.
61547204

"دیوید لینچ" که روز گذشته جشن تولد ۷۴ سالگی خود را جشن گرفت، متولد سال ۱۹۴۶ میلادی است و اوایل دهه ۱۹۷۰ وارد وادی فیلمسازی شد. "مرد فیل‌نما" اولین موفقیت سینمایی او بود که نامزد هشت جایزه اسکار شد. این فیلم جایزه بهترین فیلم خارجی سزار فرانسه را نیز دریافت کرد.

او در اواخر دهه ۸۰ با "مارک فارست"، تهیه‌کننده معروف برای ساختن سریال تلویزیونی "توئین پیکس" قرارداد بست. این مجموعه تلویزیونی در دهه ۹۰ در شبکه ABC به نمایش درآمد و به موفق‌ترین سریال تلویزیونی دهه ۹۰ تبدیل شد. اخیراً نیز پس از حدود ۳۰ سال فصل سوم آن منتشر شده است.

یکی از موفق‌ترین آثار کارنامه سینمایی لینچ "در قلب وحشی" است که در سال ۱۹۹۰ موفق به دریافت جایزه نخل طلای کن شد. در سال ۱۹۹۷ لینچ فیلم "بزرگراه گمشده" را ساخت. این فیلم در گیشه موفقیتی به دست نیاورد و نقدهای متنوع مثبت و منفی دریافت کرد.

در سال ۲۰۰۱ بود که فیلم "جاده مالهالند" به عنوان یکی از آثار ماندگار لینچ به دنیای سینما آمد. این فیلم با نقش‌آفرینی "نائومی واتس" جایزه بهترین کارگردانی جشنواره کن و نامزدی اسکار بهترین کارگردانی را برای لینچ به‌همراه آورد و در جوایز سزار فرانسه بهترین فیلم خارجی انتخاب شد. انجمن منتقدان فیلم لس‌آنجلس فیلم "جاده مالهلند" را به‌عنوان بهترین فیلم دهه گذشته سینمای جهان انتخاب کرد.

در سال ۲۰۰۵ "لینچ" در جشنواره کن اعلام کرد که در حال ساخت اولین پروژه دیجیتالی خود با نام "امپراتوری درون" است. این فیلم در سال ۲۰۰۶ اکران شد و منتقدان استقبال چشمگیری از آن داشتند؛ فیلمی که بنا بر گفته خود "لینچ" آخرین ساخته سینمایی او بوده است اما بعدها حرف خود را پس گرفت و گفت هیچکس نمی‌داند در آینده چه اتفاقی روی می‌دهد. وی در همان سال ۲۰۰۶ جایزه شیر طلای افتخاری جشنواره ونیز را نیز دریافت کرد.

"لینچ" پس از فیلم "امپراطور درون" در سال ۲۰۰۶، هیچ فیلم بلند دیگری نساخته اما چندی پیش فصل سوم شاهکار تلویزیونی خود یعنی سریال "توئین پیکس" را پس از یک وقفه ۲۷ ساله رونمایی کرد.


والت دیزنی رسما نام فاکس قرن بیستم و فاکس سرچلایت را تغییر داده و این دو استودیو دیگر نام برند فاکس را نخواهند داشت.

 

اسفند سال گذشته بود که قرارداد خرید بخش تلویزیونی و فیلمسازی کمپانی فاکس قرن بیستم توسط شرکت والت دیزنی رسما نهایی شد تا بزرگترین ادغام‌های تاریخ سینما و تلویزیون را شاهد باشیم. حال در جدیدترین اخبار سینما و تلویزیون، دیزنی تغییراتی در نام استودیوهای فیلمسازی سابق شرکت فاکس قرن ۲۱ داده است. دیزنی اخیرا نام دو برند فاکس قرن بیستم و فاکس سرچلایت را تغییر داده و با حذف نام فاکس از نام این دو استودیو، حال نام آن‌ها به ترتیب به ۲۰th Century Studios (استودیوی قرن بیستم) و Searchlight Pictures (سرچلایت پیکچرز) تغییر کرده است. در حال حاضر لوگوی استودیوی سرچلایت پیکچرز نیز بروزرسانی شده و شاهد استفاده از آن در فیلم Downhill با بازی جولیا لوئی درایفوس و ویل فرل، بودیم. شما در ادامه می‌توانید لوگوی جدید سرچلایت پیکچرز را مشاهده کنید:

سرچلایت پیکچرز

همچنین قابل انتظار است که از لوگوی جدید در فیلم The Call of the Wild (ندای وحش) که برای اکران در تاریخ ۲۱ فوریه ۲۰۲۰ (۲ اسفند ۱۳۹۸) برنامه‌ریزی شده است، نیز رسما رونمایی شود. پیش از این فاکس قرن بیستم در سال ۱۹۳۵ با ادغام Twentieth Century Pictures و Fox Film Corporation به‌وجود آمد و همچنین سرچلایت اخیرا ۲۵امین سالگرد تاسیس خود را جشن گرفته است. این تغییر برند قرار است در بخش تلویزیون نیز صورت بگیرد که هنوز بحث و گفتگو برای انتخاب نام جدید ۲۰th Century Fox Television و Fox 21 Television Studios ادامه دارد و تاکنون توافقی حاصل نشده است. با توجه به اینکه هنوز بخشی از شرکت فاکس در حال فعالیت است، این تغییر برند نمی‌تواند توسط دیزنی خیلی اتفاق عجیب و غیر منتظره‌ای باشد.

در سال ۲۰۱۹، مجموع فیلم‌های دیزنی و استودیوی قرن بیستم/سرچلایت، بیش از ۱۳.۱ میلیارد دلار در سراسر جهان فروش کرده بودند که سهم ۲۰th Century Studios و Searchlight Pictures حدود دو میلیارد دلار بوده است. همچنین این تغییر نام برند قرار نیست تاثیری را روی عملکرد این دو استودیو بگذارد و آن‌ها قرار است مثل گذشته به فعالیت خود تحت نام جدید ادامه دهند.


فیلم جنگی و درام ۱۹۱۷ ساخته سم مندس و با بازی ریچارد مدن و بندیکت کامبربچ اخیرا به‌روی پرده سینماها رفت و توانست امتیازات خوبی را از منتقدان سینمایی بگیرد.

 

 

 

فیلم ۱۹۱۷ یکی از جدیدترین آثار درام و جنگی شرکت یونیورسال پیکچرز (Universal Pictures) است که به‌دست کارگردان بسیار خوبی به‌نام سم مندس، نویسنده و کارگردان فیلم Revolutionary Road (جاده انقلابی)، فیلم Away We Go (جایی که می‌رویم)، فیلم Spectre (اسپکتر)، فیلم Skyfall (اسکای فال)، فیلم Jarhead (جارهد)، فیلم Road to Perdition (جاده‌ای به سوی تباهی) و فیلم American Beauty (زیبایی آمریکایی) و غیره ساخته شده است. در فیلم ۱۹۱۷، بازیگران و هنرمندان بااستعداد و محبوبی مانند جرج مک‌کای در نقش سرجوخه اسکوفیلد، دین چار چپمن در نقش سرجوخه بلیک، مارک استرانگ در نقش فرمانده اسمیت، اندرو اسکات در نقش ستوان لی، ریچارد مدن در نقش ستوان بلیک، کلر دوبورک در نقش لوری، کالین فرث در نقش ژنرال ارین مور، بندیکت کامبربچ در نقش سرهنگ مکنزی، دنیل میز در نقش گروهبان سندرز، آدریان اسکاربورو در نقش سرگرد هپبرن، جیمی پارکر در نقش ستوان ریچاردز، مایکل جیبسون در نقش ستوان هوتون و ریچارد مک‌کیب در نقش سرهنگ کالینز و چند تن دیگر حضور داشته و به ایفای نقش پرداخته‌اند.

فیلم ۱۹۱۷ در تاریخ ۴ دسامبر ۲۰۱۹ (۱۳ آذر ۱۳۹۸) در سالن نمایش مخصوص شهر لندن یعنی Royal Film Performance، برای اولین‌بار به نمایش درآمد و تا به امروز امتیاز ۸۰ را از بین ۳۹ نقد فیلم و سریال که در سایت متاکریتیک قرار گرفته، به‌دست آورده است. لازم به ذکر است که این اثر برای اکران در سینماهای سرتاسر ایالات متحده، در تاریخ ۲۵ دسامبر ۲۰۱۹ (۴ دی ۱۳۹۸) تنظیم شده بود. به‌طور کلی می‌توان گفت که این فیلم، نقدها و امتیازات مختلفی را از منتقدان دریافت کرده است که در حال حاضر بخش زیادی از آن‌ها در قسمت بسیار بالا و تعدادی متوسط  قرار دارند. این اثر تا حد زیادی مورد تحسین منتقدان قرار گرفت علاوه‌بر این، فیلم ۱۹۱۷ در سه بخش بهترین فیلم درام، بهترین کارگردانی و بهترین موسیقی در هفتاد و هفتمین مراسم گلدن گلوب نامزد دریافت جایزه شد. از طرف دیگر هم ۹۰ درصد از منتقدان سایت راتن تومیتوز هم که این اثر درام را تماشا کرده بودند، آن را دوست داشتند.

از آن‌جا که مدتی است که از نمایش فیلم ۱۹۱۷ به‌صورت عمومی در سینماهای سرتاسر ایالات متحده می‌گذرد، سایت‌های بین‌المللی معتبر و محبوب در زمینه نقد فیلم و سریال، نقد و امتیاز‌های خود را برای این فیلم منتشر کرده‌اند. در ادامه مروری بر نقد فیلم ۱۹۱۷ از دید سایت‌های معتبر دنیا خواهیم داشت؛ اما پیش از آن می‌توانید خلاصه‌ی داستان این فیلم را که منتشر شده هم بخوانید:

در اوج دوران جنگ جهانی اول، به دو سرباز انگلیسی جوان به نام اسکوفیلد (با بازی جرج مک‌کای) و بلیک (با بازی دین چار چپمن) ماموریتی داده می‌شود؛ ماموریتی که غیرممکن به‌نظر می‌رسد. آن‌ها باید تمام تلاش خود را بکنند که در سریع‌ترین زمان ممکن، از خاک دشمن عبور کنند و پیامی را که می‌تواند یک حمله مرگبار به صدها سرباز را متوقف کند، به محل مورد نظر برسانند؛ سربازانی که برادر بلیک هم در میان آن‌ها قرار دارد.

فیلم 1917

حال بیایید با هم نگاهی به نقدهای منتشر شده از فیلم ۱۹۱۷ بیندازیم:

کیم هیوز | اوریجینال سین

۱۰۰ از ۱۰۰

غیرممکن است که کسی بخواهد در رابطه با احساسات فوق‌العاده زیاد و جنبه‌های روانشناسی‌ای که در این فیلم وجود دارد، اغراق کند. مندس در تمام آن سنگرهایی که خدا آن‌ها را رها کرده، وجود دارد و کنترل ماجرا را در دست می‌گیرد.

جانی اولکسینسکی | نیویورک پست

۱۰۰ از ۱۰۰

فیلم ۱۹۱۷ یک اثر جنگی مدرنِ کلاسیک است و به جرئت یکی از بهترین آثار سینمایی سال جاری محسوب می‌شود.

جیم وجوودا | آی جی ان

۹۵ از ۱۰۰

فیلم ۱۹۱۷ اثری است که با دقت و تخصص زیادی ساخته شده است؛ اثری که داستان آن در پشت خطوط دشمن جریان دارد و پر از هیجان و دلهره است. فیلم ۱۹۱۷ که سم مندس ساخت آن را برعهده داشت، فیلم‌برداری باشکوه، سرعت پیشروی قاطعانه و درست، بازسازی زمان و مکان بسیار خوب را در خود دارد. مندس آنقدر هوشمند است که هیچوقت در داستانی با مقیاس بسیار بزرگ و اکشن که داستانی سریع هم دارد، از عناصر خیلی کوچک و صمیمی اصلا چشم‌پوشی نمی‌کند و حواسش به همه چیز هست.

بردلی گیبسون | فیلم ترد

۹۰ از ۱۰۰

این جنگی است که در قالب تیراندازی اول شخص روایت می‌شود. به همین دلیل هم به‌طرز فوق‌العاده‌ای می‌تواند مخاطب را در لحظه قرار دهد و هیجان را به او وارد کند.

جیمز براردینلی | ریل ویوز

۸۸ از ۱۰۰

این فیلم به جرئت به‌عنوان یکی از به یاد ماندنی‌ترین تجربه‌های سال جاری انتخاب می‌شود.

فیلم 1917

پیتر دبروژ | ورایتی

۸۰ از ۱۰۰

فیلمسازی مندس برخی اوقات می‌تواند خیلی حیرت‌انگیز باشد. او بیشتر از تکنیک و روش، به شخصیت توجه زیادی دارد. همین مورد هم باعث شده تا فیلم ۱۹۱۷ تبدیل به یکی از چشمگیرترین دستاوردهای سینمایی سال ۲۰۱۹ شمرده شود.

بری هرتز | گلوب اند میل

۷۵ از ۱۰۰

در رابطه با فیلم ۱۹۱۷ سم مندس که حول محور جنگ جهانی اول می‌چرخد، اینگونه می‌توان گفت که این اثر، دقیقا همان تجربه سینمایی‌ای محسوب می‌شود که باید روی بزرگ‌ترین مقیاس ممکن به نمایش در بیاید.

پیتر سوبچنسکی | RogerEbert.com

۶۳ از ۱۰۰

نشستن در سالن سینما و تماشای این فیلم، درست همانند زمانی است که فرد دیگری به مدت ۲ ساعتِ کامل در حال بازی کردن یک بازی ویدیویی است؛ بازی‌ای که هیچ موضوع خاص و قانع‌کننده‌ای ندارد.

مانولا دارگیس | نیویورک تایمز

۵۰ از ۱۰۰

یک اثر جنگی که با دقت خیلی زیاد و براساس اصول توسط سم مندس ساخته شده است. کارگردان با این اثر جنگی، یکی از فاجعه‌بارترین بخش‌های این دوران را تبدیل به تمرینی برای به نمایش گذاشتن فن نمایش خود استفاده کرده است.

لازم به ذکر است که این فیلم تا به این لحظه توانسته رتبه ۷۳ را در فهرست بهترین آثار سینمایی سال ۲۰۱۹ کسب کند. همچنین در پایان و به‌عنوان جمع‌بندی باید گفت که فیلم ۱۹۱۷ نمره‌هایی کسب کرده که باعث می‌شوند بتوانیم آن را تجربه‌ای عالی و بسیار جذاب بدانیم؛ بنابراین اگر با مطالعه قسمت مقدمه این پست و نظرات منتقدین، حس می‌کنید که این اثر مطابق با سلیقه شما است، پس ما هم تماشای آن را به شما کاربران خوب زومجی پیشنهاد می‌کنیم.


استفاده از جلوه‌های ویژه بصری و کامپیوتری در فیلم‌های سینمایی جدید به یک فاکتور حیاتی تبدیل شده است.

بودجه‌هایی که برای ساخت فیلم‌ها صرف می‌شود، بسیار زیاد و در برخی موارد سرسام آور است. البته فیلم‌های اکشن، ابرقهرمانی و در کل هر فیلمی که انفجار‌ها و شخصیت‌های غیر انسانی داشته باشد، به هزینه زیادی برای ساخت احتیاج خواهد داشت.

به همین خاطر بیشتر هزینه فیلم‌ها به جلوه‌های ویژه ساخته شده توسط کامپیوتر‌ها و به اصلاح CGI اختصاص داده می‌شود. بیشتر فیلم‌ها با چنین جلوه‌هایی تجربه‌هایی باورنکردنی از سینما را خلق می‌کنند، اما همیشه میزان بودجه و هزینه‌ای که برای ساخت این فیلم‌ها صرف می‌شود مورد سوال مخاطبان قرار می‌گیرد. البته همه آن‌ها هم با موفقیت روبرو نمی‌شوند؛ چنانکه در سال ۲۰۱۹ میلادی شاهد شکست فیلم‌های "مرد ماه جوزا" و "گربه ها" بودیم که جلوه‌های ویژه زیادی را استفاده کرده بودند.

به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، در اینجا لیستی از پر هزینه‌ترین فیلم‌هایی که تا کنون ساخته شده اند را می‌بینید که دلیل آن جلوه‌های ویژه گسترده آنهاست.

پارک ژوراسیک: سقوط پادشاهی (۲۰۱۸)

1

این، آخرین و جدیدترین فیلم سینمایی از دنیای محبوب دنیای ژوراسیک است که به خاطر استفاده از جلوه‌های ویژه برای خلق دایناسور‌ها به یک فیلم با هزینه سنگین تبدیل شد. طبیعتاً این روز‌ها برای خلق دایناسور‌ها باید از جلوه‌های ویژه کمک گرفت که باعث می‌شود بودجه این فیلم علمی تخیلی با نقش آفرینی کریس پرت به نزدیکی ۲۰۰ میلیون دلار برسد.

آلیس در سرزمین عجایب (۲۰۱۰)

2

با نگاه کردن به این فیلم سینمایی متوجه خواهیم شد که چه میزان از جلوه‌های ویژه بصری برای ساخت آن استفاده شده است. در حالی که گریم و طراحی لباس این فیلم قابل توجه بوده است، از جلوه‌های ویژه هم برای خلق تعداد زیادی از موجودات عجیب و غریب آن استفاده شد. این فیلم سینمایی ۲۰۰ میلیون دلار خرج کرده تا بتواند مخاطبان را به دنیای جلوه‌های ویژه خود بیاورد.

کینگ گ (۲۰۰۵)

3

این فیلم توسط پیتر جکسون کارگردانی شده است و قطعاً هزینه زیادی برای ساخت داشته است؛ چرا که خلق یک گوریل غول پیکر با جلوه‌های ویژه کار سخت و پر خرجی خواهد بود. بیشتر سهم بودجه ۲۰۷ میلیون دلاری این فیلم برای خلق شخصیت کینک گ و همچنین انفجار‌ها و تصادف‌هایی که برای هلی کوپتر‌ها به وجود آمد، صرف شده است.

تبدیل شوندگان: آخرین شوالیه (۲۰۱۷)

4

پنجمین فیلم سینمایی از مجموعه سینمایی ربات‌های بیگانه، سرمایه زیادی را برای ساخت این ماشین‌های تبدیل شونده با جلوه‌های بصری به خود اختصاص داده و بودجه این فیلم بالای ۲۰۰ میلیون دلار اعلام شده است. یکی از سکانس‌های این فیلم به تنهایی ۱۵ میلیون دلار هزینه داشته و جلوه‌های بصری گسترده‌ای را درگیر کرده است.

هابیت: ویرانی‌های اسماگ (۲۰۱۳)

5

این فیلم باز هم توسط پیتر جکسون کارگردانی شده و فیلم دیگری است که از طراحی لباس و گریم‌های سنگینی استفاده کرده است؛ اما مثل همیشه جلوه‌های بصری نیز به کمک آن آمده اند. برای شروع، خلق شخصیت اسماگ جلوه‌های ویژه گسترده‌ای نیاز داشت. به خصوص سکانسی که شخصیت هابیت برای ی به "کوه تنها" رفته بود، چون به دقت زیادی نیاز داشت. ۲۲۵ میلیون دلار بودجه‌ای است که برای ساخت این فیلم خرج شده است.

آواتار (۲۰۰۹)
6

این فیلم سینمایی اوج برترین جلوه‌های ویژه در هالیوود است. این فیلم سینمایی به کارگردانی جیمز کامرون هزینه زیادی برای ساخت داشته است و شاید به این دلیل است که جلوه‌های ویژه زیادی در آن استفاده شده؛ چرا که شخصیت‌های این فیلم به رنگ آبی هستند و تمامی سیاره پاندورا هم با جلوه‌های ویژه ساخته شده است. فروش این فیلم هم خوب بوده و جزو پرفروش‌ترین‌های تاریخ سینماست.

ان دریایی کارائیب: سوار بر امواج ناشناخته (۲۰۱۱)

7

این عنوان چهارمین فیلم از این مجموعه سینمایی محبوب با بازی جانی دپ به عنوان جک اسپارو است. در این فیلم شخصیت‌هایی درگیر هستند که جلوه‌های ویژه زیادی را نیازمندند؛ چرا که کل فیلم سینمایی در اقیانوس به همراه کشتی ارواح روایت می‌شود. در نهایت این فیلم ۲۵۰ میلیون دلار خرج داشته و بیشتر آن هم صرف جلوه‌های ویژه شده است.

انتقام جویان: پایان بازی (۲۰۱۹)

8

فیلم‌های سینمایی مارول به این موضوع مشهور هستند که اکثر فیلم‌های آن‌ها با جلوه‌های ویژه ساخته شده است. در حالی که فیلم سینمایی "عصر اولتران" هزینه بسیار زیادی را صرف سکانس‌های خود کرده بود، اما این هزینه در فیلم سینمایی "پایان بازی" کاهش اندکی داشت. خلق شخصیت تانوس در این فیلم نیازمند جلوه‌های ویژه زیادی است و طبیعتا دیگر شخصیت‌های ابرقهرمانی هم به صورت بصری ساخته شده اند. اما این هزینه‌ها نتیجه داد تا این فیلم را پرفروش‌ترین فیلم تاریخ بدانیم.


 

زندگی خصوصی چهره‌های سرشناس

 

اول داستان

 

خبری که از دو روز پیش در فضای مجازی دست به دست چرخید بسیار عجیب و تکان دهنده بود، سحر دولتشاهی (همسر سابق رامبد جوان)، با همایون شجریان ازدواج کرد. شاید در اصل خود این خبر خیلی عجیب نباشد اما پر شدن آن در این فضا و سکوت هر دو طرف بیشتر به این شایعه دامن زد.

سحر دولت شاهی ۴ سال با رامبد جوان زندگی کرد و درست زمانی که به نظر می‌رسید نامشان قرار است در لیست سفید بازیگران بی حاشیه ثبت شود خبر جدایی‌اش پخش شد. مدتی بعد نگار جواهریان بازیگر دیگر سینما همسر سوم رامبد جوان شد. سحر دولتشاهی بعد از این اتفاق بازی کردن در فیلم‌های زیادی را قبول کرد و انصافاً بازی‌های خوبی از خودش در این سال‌ها نشان داد.

 

Image result for ‫سحر دولتشاهی و همایون‬‎

 

همایون شجریان بعد از ازدواج دوم پدرش با کتایون خوانساری، او گیتا خوانساری ازدواج کرد و حاصل آن یک دختر حدودا ۱۰ساله است که این روزها بعد از طلاق پدر و مادر ش زندگی می‌کند.

همایون شجریان بعد از ازدواج جنجالی پدرش و انتخاب خواهر همسر پدرش به عنوان همسر، یک‌بار سر و صدای زیادی در رسانه‌ها ایجاد کرده بود؛ اما این بار گویا صداها از حد تصورش بالاتر رفته که هنوز هیچ واکنشی نشان نداده است.

 

شروع همکاری

 

چند سال پیش همایون شجریان آلبوم نه فرشته‌ام نه شیطان» را منتشر کرد. آهنگ چرا رفتی» از این آلبوم با شعری از سیمین بهبهانی بی نهایت در میان مردم نفوذ کرد و تا مدت‌ها سر زبان‌ها بود. این آلبوم یکی از آلبوم‌های رسمی استودیویی همایون شجریان و طهمورث اظری است که در اسفند ۹۲ توسط ایران گام با ۸ قطعه اصلی با تیراژ ۵۰ هزار نسخه‌ای منتشر شد. این آلبوم در برکلی، لس‌آنجلس، استانبول و تهران ضبط شده است، آهنگسازی کل قطعات از طهمورث اظری است، تنظیم آن نیز از طهمورث اظری، به علاوه آهنگساز معروف آمریکایی دیوید گارنر است.

 

CVt5IOUKQGXH

 

در همان زمان باران کوثری با ساخت و انتشار کلیپی با همکاری چند نفر از هنرمندان باعث شد این آهنگ نه تنها دوباره سر زبان‌ها بیافتد بلکه تبدیل به دابسمش خنده داری شود که هر کس تصمیم بگیرد آن را مسخره کند. همکاری سحر دولتشاهی با تیم همایون شجریان از این کلیپ شروع شد. در این کلیپ سحر دولتشاهی، باران کوثری، امیر جدیدی، مهرداد صدیقیان، سهراب اظری، نوید محمد زاده، ستاره پسیانی و حضور داشتند.

به رغم آنکه در آغاز کلیپ تذکر داده شده بود این کلیپ تنها برای مراسم رونمایی آلبوم ساخته شده، ابتدا سایت‌های خبری و موسیقیایی نسبت به انتشار این آلبوم تأکید کردند و سپس در شبکه‌های اجتماعی، شاهد اشتراک گذاری‌اش بودیم و حتی از شبکه‌های ماهواره‌ای نیز پخش شد و به شهرت این آلبوم افزود.

 

زندگی خصوصی چهره‌های سرشناس

 

در آن زمان البته همایون شجریان ساکت نماند و در گفتگویی با رومه شرق درباره این کلیپ گفت: بسیار متعجب شدم وقتی فهمیدم کلیپ رونمایی همه‌ جا پخش شده است و شبکه‌های ماهواره‌ای آن را نشان می‌دهند. چون این کار به پیشنهاد طهمورث اظری تنها برای استفاده در مراسم رونمایی ساخته شد و من از پخش غیرمنتظره آن در شبکه‌های ماهواره‌ای کاملاً غافلگیر شدم. هر چند پخش این کلیپ به دیده شدن و فراگیرشدن این اثر مخصوصاً در نزد جوان‌ترها بسیار کمک کرد.

 

زندگی خصوصی چهره‌های سرشناس

 

همکاری سحر دولتشاهی با تیم همایون شجریان از کلیپ چرا رفتی» شروع شد

 

با وجود این تعدد نظرات، این واقعیت را نمی‌توان کتمان کرد که در عصر امروز تصویر می‌تواند به فراگیر شدن اثر موسیقی کمک کند. ساخت کلیپ برای موسیقی اصیل، امری است که تا به حال به‌ندرت در داخل ایران اتفاق افتاده است و صد در صد حرکتی رو به کمال خواهد داشت. هرگونه بازتابی در مورد کلیپ و آهنگ چرا رفتی برای من و خالقان اثر قابل توجه است و بعضاً برخی از این انتقادات می‌توانند سازنده باشند. حتی نگاه طنز به یک اثر یا کاریکاتوری از یک چهره می‌تواند دوست‌داشتنی باشد؛ به شرط آنکه حرمت‌ها را نگه داریم و در کلام و قلممان دوستی‌ها را حفظ کنیم.»

 

ادامه کار

 

چند سال بعد از ساخت این کلیپ و حواشی آن تیم اظری و شجریان دست به اقدام تازه‌ای زد و با همکاری حمید نعمت‌الله که قبلاً در دو فیلم با این دو هنرمند همکاری کرده بود، کنسرت نمایشی تاریخی را روی صحنه برد. ماجرای کنسرت نمایش سی» به قدری پر سر و صدا و جذاب بود که کمتر کسی  از دیدنش غافل شد. تکرار اجرا به دفعات، شبهای طولانی و سالنی که حتی یک شب خالی نماند. کاخ سعدآباد در فضای باز این برنامه را اجرا کرد و انصافاً یکی از ماندگارترین برنامه‌های این روزها بود. نمایشی که با داستانی تاریخی از شاهنامه به روایت نغمه ثمینی با صدای همایون شجریان و بازی سحر دولتشاهی و هنرمندان دیگر اجرا شد.

در این نمایش سحر دولتشاهی یکی از نقش‌های اصلی را بر عهده داشت، او در نقش رودابه مادر رستم بازی می‌کرد و روایت عشق با زال و سرانجام این ازدواج زاده شدن رستم محور اصلی این قصه بود. او در این نمایش به شکل تنگاتنگ با تیم شجریان همکاری داشت و ۳۰ شب در کنار هم نمایش را روی صحنه بردند.

 

زندگی خصوصی چهره‌های سرشناس

 

همایون شجریان و دخترش 

پایان داستان

 

این همکاری اما این بار برای سحر دولتشاهی و همایون شجریان بار سنگینی به همراه داشت. اینکه چرا این همه شایعه خیلی ناگهانی در فضای مجازی دست به دست می‌شود هنوز مشخص نیست و تا زمانی که یکی از دو طرف تائید یا تکذیب این خبر را اعلام نکند باید منتظر ادامه دار شدن این داستان باشیم، اما اینکه بعد از چند همکاری با یک تیم و شاید دیده شدن این گروه با همدیگر در مکان‌های مختلف این شایعات تند می‌شود جای سؤال دارد.

چرا باید زندگی خصوصی آقا و خانم ایکس، انقدر برای مردم پر هیجان و پر کشش باشد که با ساختن چنین شایعاتی باعث برهم خوردن آرامش آنها شوند؟ حالا که دو روز از پخش این خبر گذشته نه تنها همایون شجریان و سحر دولتشاهی هیچ پاسخی به شایعات ندادند بلکه با سکوت خبری خود باعث دامن زدن بیشتر به این داستان شدند.

 

زندگی خصوصی چهره‌های سرشناس

 

 همایون شجریان و سحر دولتشاهی هیچ پاسخی به شایعات ندادند

 

اینکه چرا ترجیح دادند به جای تائید یا تکذیب سکوت کنند یک تصمیم کاملاً شخصی و در حوزه حریم خصوصی آن‌هاست. اما تجربه‌ای که در پی این شکل شایعات نهفته، نشان داده در این موارد اگر طرفین سکوت خود را بشکنند و واقعیت را مطرح کنند بازی زودتر تمام می‌شود. سکوت کردن از آنجایی که علامت رضایت هم هست می‌تواند بیشتر به تائید این قصه کمک کند. البته نباید نقش شبکه‌های اجتماعی و فضای بیمار مجازی را در این مورد نادیده گرفت، که همین چند روز پیش هم دو هنرمند دیگر سر یک شوخی اینستاگرامی مجبور به تکذیب خبر ازدواج خود شدند.

 

Image result for ‫سحر دولتشاهی و همایون‬‎

ماجرای ازدواج سحر دولتشاهی و همایون شجریان چیست ؟

 ایران ناز : ، بازیگر زن سینما و سوپر استار دنیای موسیقی سوژه داغ رسانه ها شدند . خبری مبنی بر ازدواج سحر دولتشاهی با همایون شجریان ، در محافل و بین مردم دست به دست میچرخد . طبق این سخنان که هنوز منبع معتبری تایید یا تکذیب ننموده است و ممکن است شایعه باشد ، همایون شجریان با سحر دولتشاهی ازدواج میکند!

سحر دولتشاهی پس از جدایی اش از رامبد جوان اینک با خبر ازدواجش با همایون شجریان دوباره بازار شایعات را داغ نموده است سحر دولتشاهی بازیگر شناخته شده که با حاشیه طلاقش از رامبد جوان خبرساز شده بود اکنون حاشیه تازه ای به پا کرده است.

این خبر مبنی بر ازدواج سحر دولتشاهی با همایون شجریان می باشد.همـایون شجریان پسر محمد رضا شجریان خواننده پر طرفدار و محبوب است که به واسطه آهنگ های بسیار زیبایش در ذهن عموم جا دارد.همایون شجریان و سحر دولتشاهی در تئاتر سی با هم همکاری داشتند.

 

Image result for ‫سحر دولتشاهی و همایون‬‎

 

شایعات تایید نشده ای در فضای مجازی دست به دست می شود که همایون شـجریان از همسرش جدا شده است و با سحر دولتشاهی ازدواج کرده است.

هنوز سحر دولتشاهی و همـایون شجریان،واکنشی نسبت به این خبر نداده اند و این شایعات را تکذیب و یا تایید نکرده اند

تئاتر سی به تازگی به پایان رسده است.در این ایام به علت نمایش سی که به اجرا درآمد ،رفت و آمد های بسیاری در مجامع و مفاحل عمومی پیرامون سی صورت گرفت که این دو هنرمند محبوب را در کنار هم نشان می دهد.شاید دامن زدن به حاشیه ازدواج سحر دولتشاهی و همـایون شجریان هم به همین علت باشد.

باید منتظر ماند تا ببینیم که آیا خبر ازدواج همایون شجریان و سحر دولتشاهی صحت دارد یا خیر.سحر دولتشاهی همسر سابق رامبد جوان بوده است . وی چند سال پیش از رامبد جوان جدا شد.

با توجه به اینکه همـایون شجریان متاهل هست و خبری از جدایی وی و همسرش تا به حال منتشر نشده است. بنابراین به احتمال زیاد این خبر شایعه ای بیش نبوده و نباید به آن توجه کرد

 

ازدواج همایون شجریان با سحر دولتشاهی

 

همایون شجریان با سحر دولتشاهی

 

ازدواج همایون شجریان با سحر دولتشاهی

 

ازدواج همایون شجریان با سحر دولتشاهی

 

ازدواج سحر دولتشاهی

 

ازدواج همایون شجریان با سحر دولتشاهی

همایون شجریان و سحر دولتشاهی

 

آشنایی و ازدواج با رامبد جوان

 

سحر دولتشاهی و رامبد جوان در تئاتر باهم آشنا شدند و بیست و هفتم اسفند ماه 1387 ازدواج کردند. خانم دولت شاهی می گوید : من و رامبد دوستان مشترک زیادی داشتیم و دورادور همدیگر را می شناختیم تا اینکه کم کم حواسمان به همدیگر بیشتر جلب شد و بالاخره به ازدواج کشید. در آن زمان رامبد بعد از اینکه به من پیشنهاد ازدواج داد آمد با پدرم صحبت کرد و بعد هم مراسم خواستگاری انجام شد.

 

Image result for ‫سحر دولتشاهی و همایون‬‎

 

علت طلاق و جدایی این دو زوج

 

طلاق سحر دولتشاهی و رامبد جوان در سال 1393 پس از 6 سال زندگی مشترک در سکوت خبری انجام شد. خانم دولت شاهی همسر دوم رامبد جوان بود و معتقد بود نباید مردم وارد حریم خصوصی آن ها بشوند. در سال 93 شایعات زیادی در مورد جدایی این دو زوج در فضای مجازی مطرح می شد تا اینکه در سال 94 سحر دولتشاتی در مصاحبه اش این خبر را تأیید کرد.

سحر دولتشاهی در این مصاحبه گفت: سال 93 سال شلوغ و پرکاری در عرصه بازیگری برایم بود اما در تنهایی لذت بخش سپری شد و نه فقط به عنوان بازیگر بلکه در خیلی جهات دیگر هم رشد داشتم و این سال هم شیرینی خودش را داشت و یک رهایی جالبی برایم اتفاق افتاد.

هنوزم بعد از سال ها دلیل واقعی جدایی سحر دولت شاهی و رامبد جوان مشخص نشده است. رامبد جوان قبل از ازدواج با سحر دولت شاهی یک ازدواج ناموفق دیگر هم با ماندا روحی را تجربه کرده بود و پس از جدایی از همسر دوم خود سحر دولتشاهی و بعد از گدشت مدت زمان کمی با نگار جواهریان از بازیگران معروف سینما ازدواج کرد.

 

Image result for ‫سحر دولتشاهی و همایون‬‎

 

واکنش جالب سحر دولتشاهی به شایعات و حواشی اخیر

 

سحر دولتشاهی بازیگر سینما و تلویزیون به حاشیه های تازه ای که در اینستاگرامش بوجود آمده پاسخ داد

سحر دولت شاهی در واکنش به حاشیه های بوجود آمده برای وی در اینستاگرام نوشت:دوستان و همراهان عزیز. این تنها صفحه عمومی من در صفحات مجازیه. من در هیچ شبکه اجتماعی دیگری عضو نیستم. که البته همین صفحه هم گاهی انقدر مزین به نظرات بی رحمانه ای میشه که مرددم به داشتنش.

این تنها راه ارتباط مستقیم من با شماست و دلم میخواد از این طریق اخبار فعالیتهای جدیدم رو در اختیارتون بذارم و شاید بعضی وقتها پیشنهادی یا در میان گذاشتن احساسی. من و ادمین محترم پیج  پسته ا رو با دقت انتخاب میکنیم و همواره مواظب هستیم موجب آزار کسی نشیم و از طریق این صفحه نه کسی رو قضاوت کنیم و نه حکمی صادر کنیم. 

 

کمتر پیش میاد صفحه ای رو بلاک کنیم یا نظری رو پاک کنیم. بهترین قاضی خداست . امیدوارم  فضای مجازی  به فضای محترم تری تبدیل بشه که این همه خشم و تندی مدام باعث آزار و اذیت نشه. از دوستانی هم که به من لطف دارن و صفحاتی رو به نام من و به عنوان هواداری درست میکنن خواهش میکنم مثل همیشه مهربون و صبور باشن و من از همه شون ممنونم. شاد و سلامت و پر از آرامش باشین.

 

شوخی کاربران با این شایعه

 

این خبر البته در فضای مجازی با واکنش کاربران مواجهه شد و شوخی های متفاوتی را در پی داشت.

یکی از کاربران نوشته است: ‌رامبد جوان تو سری جدید خندوانه همایون شجریان و سحر دولتشاهی رو دعوت میکنه و داد میزنه ما خییییلی ازدواج میکنیم، جمعیت هم میگه خییییلی.

یکی دیگر نیز نوشته است : ‌همایون شجریان خواهر زن باباش رو طلاق داد تا همسر سابق رامبد جوان رو بگیر، ‌این سناریو رو بدن ترکیه یه سریال ۴۵۰ قسمتی ازش در میاره.

برخی نیز به شوخی جنبه تاریخی، ی داده و نوشته اند : ‌همایون شجریان و سحر دولتشاهی ازدواج کردن؟! هنرمندامون چه پررو شدن… ‌زمون شاه اینجوری نبود آقا,اونموقع نهایتا یه گوگوش بود که هر۶ماه زن یکی میشد. این هم یک شوخی متفاوت دیگر است: ‌پیشرفت یعنی سحر دولتشاهی، از دُوّه دُوّه» برسی به رها رها رها من»‌!

 

Image result for ‫سحر دولتشاهی و همایون‬‎


ناک اوت» شدن خانمهای بازیگر/ از بهاره رهنما تا سامیه لک

ناک اوت»، فیلمی کاملا نه و بدون حضور هیچ بازیگر مردی برای حضور در گروه سینمای هنر و تجربه و فستیوال‌های داخلی و خارجی، به تهیه‌کنندگی شیما جبرائیلی‌پور و کارگردانی فرناز امینی به پایان رسید.

اخبار چهره ها – این فیلم نه در ژانر ورزشی ساخته شده است و از معضلات ورزش ووشو و ورزشکاران زن می‌گوید.

فریبا متخصص، بهاره رهنما ، زهره فکورصبور، سامیه لک ، فریناز نذیری (قهرمان ووشو در جهان)، نهال مسعود، پانته‌آ کی‌قبادی، محبوبه کریمی (نخستین مدال‌آور تالوی بانوان ایران)، رها عربگری، تارا وفاخواه و سارا شماعیان، بازیگران  ناک اوت » را تشکیل می‌دهند.

همچنین صدای بازیگران مرد؛ کسری ذوالفقاری، شاهرخ رجبی، حجت فکری و حسین خدارتی به گوش می‌رسد.

 


 

علی نصیریان» بازیگر توانمند سینما، تئاتر و تلویزیون ایران سالهای پرکاری را در در دهه هشتاد زندگی خود تجربه می کند، سالهایی که برای این بازیگر کهنه کار دوران شکوهمندی را تاریخ سینمای ایران رقم می زند.

 

علی نصیریان» بازیگر توانمند سینما، تئاتر و تلویزیون ایران سالهای پرکاری را در در دهه هشتاد زندگی خود تجربه می کند، سالهایی که برای این بازیگر کهنه کار دوران شکوهمندی را تاریخ سینمای ایران رقم می زند. 

نصیریان از جمله بازیگران بزرگی است که با وجود بالا رفتن سنش از مجموعه فعالیت هایش کم نشده بلکه اکثر اهالی هنر آغاز هشتاد سالگی وی را دوران شکوفایی دوباره این بازیگر قدیمی می‌دانند.

حضور دوباره علی نصیریان در سی‌وهفتمین جشنواره فیلم فجر/آقای بازیگر همچنان در رویای سیمرغ///////////////////دوشنبه

حضور به یاد ماندنی نصیریان در سریال شهرزاد» در نقش بزرگ آقا نقطه عطفی در کارنامه این بازیگر قدیمی محسوب می شود. وی توانست با بازی در این سریال قدرت بازیگری خود را در دوران کهولت سن به نمایش بگذارد.

اما شهرزاد پایان کار پرونده درخشان آقای بازیگر نبود. همچنان که جای خالی بزرگ آقا در سری دوم سریال شهرزاد احساس می شد اخباری تازه از همکاری نصیریان و حسینی به گوش می رسید. وی به عرصه تئاتر بازگشت و با بازی بی نظیر خود در نمایش اعتراف نشان داد که همچنان می تواند نبض صحنه را در دست گیرد.

حضور دوباره علی نصیریان در سی‌وهفتمین جشنواره فیلم فجر/آقای بازیگر همچنان در رویای سیمرغ///////////////////دوشنبه

پس از بازی در سریال شهرزاد و شصت شب حضور روی صحنه تئاتر شهر نوبت به ایفای نقش در فیلم سینمایی امپراتور جهنم» رسید. این فیلم با وجود تلاش نصیریان برای خلق شخصیتی واقع گرایانه نتوانست موفقیت زیادی را در جشنواره فیلم فجر به دست آورد.

وی در این میان در فیلم حکایت دریا» به کارگردانی بهمن فرمان آرا» نیز به ایفای نقش پرداخت که این فیلم هم چندان موفقیتی را به همراه نداشت.

حضور دوباره علی نصیریان در سی‌وهفتمین جشنواره فیلم فجر/آقای بازیگر همچنان در رویای سیمرغ///////////////////دوشنبه

نصیریان سال گذشته نیز در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر توانست با ایفای نقشی متفاوت در فیلم سینمایی مسخره باز» برای نخستین بار سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر را به کارنامه پرافتخار خود بیفزاید.

بازی نصیریان در جشنواره فیلم فجر در دوره سی و هفتم با تحسین منتقدان و اهالی رسانه روبرو شد، وی در اثری فانتزی نقشی کاملاً تازه را ایفا کرد تا نشان دهد با سینمای روز دنیا کاملاً آشنا بوده و با ایده های تازه کارگردانان جوان تطبیق پذیر است. 

روایت قتلی عجیب در یک سلمانی/مسخره باز» جسارتی تازه در سینمای ایران////////جمعه

وی اما امسال هم با دست پر وارد جشنواره فیلم فجر شده است، وی در فیلم سینمایی خورشید» به کارگردانی مجید مجیدی» کارگردان صاحب سبک سینمای ایران به ایفای نقش پرداخته و قصد دارد از سیمرغ بلورینی که سال گذشته دریافت کرد، دفاع کند. 

وی گفت: فیلمنامه داستان خوبی دارد و من هم کار را دوست داشتم اما حالا باید دید در نهایت و روی پرده چه فیلمی به نمایش در می‌آید، شخصاً به دنبال سیمرغ نیستم اما امیدوارم اتفاقات خوبی برای فیلم مجیدی بیفتد. 

علی نصیریان نامی ماندگار در سینما، تئاتر و تلویزیون ایران است. بازی وی در آثاری همچون گاو، هزار دستان، میوه ممنوعه، بوی پیراهن یوسف، کمال الملک، ناخدا خورشید و کفش های میرزا نوروز از یاد خاطره هیچ علاقمندی پاک نخواهد شد و حال باید دید در آستانه هشتاد و پنجمین سالروز تولد نصیریان آیا وی می تواند دومین سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر را از آن خود نماید یا خیر. 


نگاهی بر پشت صحنه مهمترین فیلم‌های اسکار 2020/ روایتی از "جوکر" تا "مرد ایرلندی"

هالیوود ریپورتر به بررسی دوباره فیلم‌های سینمایی که در مهمترین بخش اسکار یعنی بهترین فیلم قرار دارند، پرداخت.

سایت هالیوود ریپورتر، در گزارشی به بررسی فیلم‌ها و انتشار تصاویر اختصاصی از پشت صحنه آن‌ها پرداخته است؛ ۹ فیلمی که در آکادمی اسکار در بخش بهترین فیلم رقابت می‌کنند.

این لیست شامل فیلم‌هایی مثل مرد ایرلندی، جوکر، روز و روزگاری در هالیوود، انگل، ن کوچک، خرگوش جوجو، فورد در برابر فراری، ۱۹۱۷ و داستان ازدواج می‌شود. جوکر با ۱۱ نامزدی بیشترین شانس را در بین فیلم‌های نام برده دارد و در جایگاه‌های بعدی نام فیلم‌های "روز و روزگاری در هالیوود"، "مرد ایرلندی" و "۱۹۱۷" دیده می‌شود.

"جوکر"

از جوکر» تا انگل» / تصاویری از پشت صحنه فیلم‌های نامزد اسکار

فیلم ۶۰ میلیون دلاری تاد فیلیپس با محوریت شخصیت آرتور فلیک (واکین فینیکس) در حالی که در طول اکرانش بیش از یک میلیارد دلار فروخت و رکورد‌های زیادی را شکست، در آکادمی اسکار هم موفق بود و یازده نامزدی کسب کرد. فیلپیس در میزگرد کارگردان‌ها گفته بود هر روز تغییراتت جدیدی را در فیلم اعمال می‌کردند؛ از جمله سکانسی که در دستشویی انجام شد. قرار بود در این سکانس جوکر، گریم صورتش را پاک و اسلحه را پنهان کند، اما در نهایت تصمیم دیگری گرفته شد.

"خرگوش جوجو"

از جوکر» تا انگل» / تصاویری از پشت صحنه فیلم‌های نامزد اسکار

زمانی که کمپانی فاکس برای ساخت فیلمنامه تایکا وایتیتی که در لیست سیاه بود به توافق رسید، لازم بود که این کارگردان و نویسنده خودش نقش هیتلر را بازی کند؛ اما برای این کار مردد بود. او گفته بود: فقط نمی خواستم سایه شخصیتی که بسیار شیطانی است را روی خودم حس کنم اما در نهایت این کار انجام شد. این فیلم ۱۴ میلیون دلاری که داستان یک پسر و دوس خیالی اش را روایت می‌کند، در ۴۰ روز فیلمبرداری شد و بازیگر نقش پسر بچه این فیلم هم یک ماه قبل از آغاز فیلمبرداری پیدا شد.

"مرد ایرلندی"

از جوکر» تا انگل» / تصاویری از پشت صحنه فیلم‌های نامزد اسکار

آل پاچینو و جو پشی توانستند نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل سال برای بازی در فیلم مافیایی و ۱۷۵ میلیون دلاری نتفلیکس به کارگردانی اسکورسیزی شوند. علاوه بر اینکه این فیلم ده نامزدی در اسکار ۲۰۲۰ کسب کرد، مارتین اسکورسیزی به عنوان کارگردان در قید حیاتی که بیشترین نامزدی اسکار (۹ نامزدی در بخش کارگردانی) را دارد، شناخته شد. جین رزنتال در مصاحبه‌ای گفته بود دلیلی برای هر سکانس از این فیلم وجود دارد. اسکورسیزی یک هنرمند واقعی است. ساخت این پروژه از دوازده سال پیش در ذهن مارتین اسکورسیزی و دنیرو شکل گرفت.

"فورد در برابر فراری"

از جوکر» تا انگل» / تصاویری از پشت صحنه فیلم‌های نامزد اسکار

برد پیت ممکن است برای فیلم "روز و روزگاری در هالیوود" نامزد اسکار شده باشد، اما مدتی قرار بود او در فیلم "فورود در برابر فراری" به کارگردانی جیمز منگولد بازی کند. به گفته تهیه کنندگان "فورد در برابر فراری" این فیلم به مدت ۱۵ سال قرار بوده ساخته شود و برای مدتی تام کروز هم به جمع بازیگران اضافه شده بود. این فیلم که رقابت هنری فورد دوم با انزو فراری در مسابقات لمان را روایت می‌کند، توسط کریستین بیل و مت دیمون بازی شد. بیل بعد از فیلم "معاون" در مدت هشت ماه برای بازی در "فورد در برابر فراری" ۷۰ پوند (۳۱ کیلوگرم) وزن کم کرده بود.

"ن کوچک"

از جوکر» تا انگل» / تصاویری از پشت صحنه فیلم‌های نامزد اسکار

گرتا گرویگ در سال ۲۰۱۶ برای نویسندگی این پروژه انتخاب شد و نهایتاً سال ۲۰۱۸ بعد از موفقیت با فیلم سینمایی "زن پرنده" کارگردانی این فیلم را هم بر عهده گرفت. تهیه کننده این فیلم می‌گوید وقتی فیلمنامه را خوانده بود، احساس یک بیان مدرت و در عین حال کلاسیک داشته است. این فیلم سینمایی لباس‌های زیادی را نیاز داشته که گفته شده برای هر کدام ۴۰ ساعت وقت گذاشته شده است.

"انگل"

از جوکر» تا انگل» / تصاویری از پشت صحنه فیلم‌های نامزد اسکار

"انگل" به کارگردانی بونگ جون هو محصولی از کره جنوبی در جوایز انجمن بازیگران با دریافت جایزه بهترین بازیگری به اولین فیلم سینمایی خارجی زبان تبدیل شد که این جایزه را دریافت می‌کند. این فیلم جایزه بهترین فیلم جشنواره کن را نیز دریافت کرد. این فیلم ۱۲ میلیون دلاری به یک پدیده بین المللی تبدیل شد و ۱۱۵ میلیون دلار در گیشه جهانی فروخته است. قرار است از این فیلم یک سریال کوتاه ساخته و از شبکه HBO پخش شود.

"۱۹۱۷"

از جوکر» تا انگل» / تصاویری از پشت صحنه فیلم‌های نامزد اسکار

این فیلم به کارگردانی سم مندس داستان ماموریت دو سرباز را روایت می‌کند. بهترین فیلم و کارگردان گلدن گلوب و کسب جایزه برتر انجمن تهیه‌کنندگان از جمله افتخارات مهم این فیلم است. این کارگردان ۲۲۰ سال پیش با اولین تجربه کارگردانی خود در فیلم "زیبایی آمریکایی" موفق به دریافت جایزه اسکار شد. این فیلم شرایط متفاوتی از باقی فیلم‌ها دارد و به صورت سکانس پلانس و تک شات ساخته شده است که به گفته تهیه کننده این فیلم، هیجان انگیز‌ترین قسمت آن همین بود.

"روز و روزگاری در هالیوود"

از جوکر» تا انگل» / تصاویری از پشت صحنه فیلم‌های نامزد اسکار

این فیلم سینمایی به قول خود او نامه عاشقانه اش به هالیوود بوده است و بر روی دو شخصیت کلیف بوث و ریک دالتون تمرکز می‌کند. روز و روزگاری نهمین فیلم تارانتینو است که جایزه بهترین فیلم موزیکال و کمدی گلدن گلوب و همچنین بهترین فیلمنامه و بازیگر نقش مکمل مرد را دریافت کرد. در جوایز گلدن گلوب تارانتینو از پیت و دی کاپریو به عنوان بهترین زوج‌های بازیگری قرن یاد شد.

"داستان ازدواج"

از جوکر» تا انگل» / تصاویری از پشت صحنه فیلم‌های نامزد اسکار

نوا بامباک کارگردان این فیلم سینمایی به خاطر توجه به جزئیات مشهور است. به گفته تهیه کننده اگر می خواهید از وسایلی روی صحنه استفاده کنید، مثل اسناد قانونی، بهتر است صحت آن را سه بار چک کنید. چون او همیشه همه چیز را بررسی می‌کند. این فیلم سینمایی با موضوع طلاق با ۱۸ میلیون دلار ساخته شده و برای چهارمین بار در این فیلم بامباک و آدام درایور با یکدیگر همکاری کردند.

مراسم آکادمی اسکار ۲۰۲۰ که نود و دومین دوره این جوایز است در تاریخ ۹ فوریه (بامداد دوشنبه ۲۱ بهمن به وقت ایران) برگزار خواهد شد.


به طور قطع یکی از دلایلی که سبب می‌شود از هالیوود به عنوان سینمایی یاد شود که برای دنیا نسخه‌های راهبردی می‌پیچد و نگاه به آینده دارد، همین فیلم‌هایی است که در آن اتفاقات آینده پیش از وقوع به تصویر کشیده می‌شود. تخریب برج‌های دوقلو در ۱۱ سپتامبر، به روی کار آمدن دونالد ترامپ و حالا شیوع ویروس کرونا از مهم‌ترین حوادثی است که در برخی فیلم‌های هالیوودی پیش از وقوع ترسیم شده‌اند. اما این بار در پی شیوع ویروس کرونا، بسیاری از کاربران در شبکه‌های اجتماعی به مقایسه این ویروس با ویروس فیلم Contagion (شیوع) پرداخته‌اند.

هالیوود آینده را می‌سازد یا پیش‌بینی می‌کند؟!

در سینمای هالیوود به ویژه آن بخش از این سینما که موسوم به سینمای آخرامانی است به طور ویژه به مضامین و موضوعاتی پرداخته شده است که در آن یک ویروس خطرناک یا یک موجود خطرناک به دلیل خطای انسانی یا به واسطه اقدامی عامدانه در سطح جامعه شیوع پیدا می‌کند. اساساً نگاه هالیوود به مسئله آخرامان نگاهی خوفناک است و هیچ گاه در هیچ کدام از آثاری از این دست عاقبت دنیا با حضور یک منجی ختم به خیر نمی‌شود یا دست کم می‌توان گفت در اغلب آثار هالیوود عاقبت خوشی برای دنیا ترسیم نشده است. در اغلب آثار آخرامانی هالیوود جامعه در حال مبارزه با موجود یا موجودات بیگانه‌ای است که به بشریت حمله کرده‌اند؛ موجوداتی که یا از کرات دیگر به زمین آمده‌اند یا به واسطه ویروسی کشنده به جان بشر انداخته شده‌اند.

شباهت‌هایی که جلب توجه می‌کند

اما نوعی دیگر از فیلم‌ها با مضامین آخرامانی نیز هستند که در آن‌ها به شکلی از رویداد‌های آینده پرده‌برداری شده است، البته این شباهت‌ها را می‌توان در آثار هالیوودی تصادفی قلمداد کرد، اما برخی مواقع شباهت‌ها به قدری زیاد می‌شود که برای هر تماشاگری قابل تأمل می‌شود، برای مثال به فاصله چند روز پس از انتشار بیانیه لوزان، بخشی از سریال بسیار پرطرفدار ۲۴، به ناگاه چنان در سایت‌های مختلف اینترنتی و وایبر انتشار پیدا کرد که در برخی از سایت‌ها، رکورد پربازدیدترین کلیپ را به خود اختصاص داد! در این کلیپ، از توافق هسته‌ای میان دو رئیس‌جمهور به نام‌های حسن و تیلور (Tailor) صحبت می‌شود و رئیس‌جمهور حسن توافق می‌کند تا برنامه هسته‌ای خود را به طور کامل به حالت تعلیق درآورد و تعداد سانتریفیوژ‌های در حال گردش خود را به ۶ هزار دستگاه کاهش دهد.

شباهت نام رئیس‌جمهور حسن، به نام رئیس‌جمهور فعلی ایران، موضوع توافق هسته‌ای با امریکا و قبول کاهش تعداد سانتریفیوژ‌ها به ۶ هزار دستگاه، باعث شده تا بازار شایعه‌ای که امریکا در سال ۲۰۱۰ از طریق این سریال آینده مذاکرات هسته‌ای با ایران را پیش‌بینی کرده بود، داغ شود! حتی برخی از سایت‌ها پا را فراتر از این گذاشته و تیتر زدند که امریکا در تعیین رئیس‌جمهوری ایران دست داشته و از سال ۲۰۰۱ (زمان آغاز سریال!) موضوع ریاست جمهوری و توافق هسته‌ای را پیش‌بینی کرده بوده و برای آن برنامه داشته است! در این سریال، کامیستان کشوری مسلمان معرفی می‌شود که سردمداران آن به دنبال ساخت بمب هسته‌ای بوده‌اند (ادعای پوچی که امریکا همواره از آن برای متهم کردن مسلمانان به خشونت استفاده می‌کنند) و به همین دلیل از طرف امریکا با تحریم‌های سنگینی مواجه می‌شوند. سرانجام فشار تحریم‌ها و بروز مشکلات داخلی، کامیستان را به زانو درآورده و زمینه را برای مذاکره با امریکا فراهم می‌آورد.

ترامپ در کارتون سیمپسون‌ها

مورد دیگر به کارتون معروف سیمپسون‌ها و آنچه از آن به عنوان پیش‌بینی ریاست جمهوری دونالد ترامپ یاد می‌شود برمی‌گردد. باشگاه خبرنگاران جوان به نقل از سی‌ان‌ان در این باره می‌نویسد: کارتون سیمپسون‌ها» که مدت‌هاست از شبکه فاکس پخش می‌شود تاکنون بسیاری از وقایع جهان را پیشگویی کرده است. از جمله جدیدترین آنها، خریداری شرکت فیلمسازی قرن بیست و یکم فاکس» از سوی شرکت دیزنی است که کارتون سیمپسون‌ها حدود ۲۰ سال پیش در یکی از قسمت‌هایش، آن را پیش‌بینی کرده بود! در سال ۲۰۰۰، در یک قسمت از کارتون سیمپسون‌ها به نام بارت به آینده می‌رود» به این موضوع اشاره شده است که لیزا»، خواهر بارت، یک شخصیت کارتونی سیمپسون‌ها، پس از پرزیدنت ترامپ»، رئیس‌جمهور امریکا خواهد شد. جالب است که در این قسمت از کارتون سیمپسون‌ها، شخصی به نام ترامپ که شباهت زیادی هم به دونالد ترامپ دارد، رئیس‌جمهور امریکا بوده است.

کرونا» در فیلم شیوع»

اما این روز‌ها موضوع ویروس کرونا خبر اول دنیاست و شباهت عجیب آن با برخی فیلم‌های هالیوودی خیلی‌ها را شگفت‌زده کرده است. در صنعت سینما ساخت فیلم بر اساس یک ویروس مرگبار همواره مورد توجه بوده است که این فیلم‌ها به بخش‌هایی مثل یک فیلم فاجعه‌ای که مشابه ویروس کرونا باعث قرنطینه یک شهر می‌شود، بوده یا حتی این ویروس‌ها ممکن است باعث شروع و خلق یک دنیای آخرامانی شود. در هر حال، وجود فیلمی با اتفاقات مشابه ویروس کرونا شاید بیش از هر نوع فیلمی مورد توجه علاقه‌مندان به سینما باشد و فیلم Contagion (شیوع) یکی از همین فیلم‌هاست که به‌تازگی مورد توجه کاربران شبکه‌های اجتماعی قرار گرفته است. استیون سودربرگ این فیلم را بر اساس فیلمنامه‌ای از اسکات زد برنس کارگردانی کرده است.

در این فیلم شاهد حضور بازیگرانی، چون مت دیمون، لارنس فیشبرن، ماریون کوتیار، جود لاو، گوئینت پالترو، کیت وینسلت، جنیفر ایلی و برایان کرانستون هستیم. فیلم Contagion در سال ۲۰۱۱ روی پرده‌های سینما رفت و در این فیلم شاهد شباهت شیوع ویروس با ویروس کرونا بودیم که همین موضوع باعث شد تا بسیاری شروع به مقایسه اتفاقات فیلم با شیوع این بیماری کنند و حتی شاهد ارائه تصاویر مشابه نیز بودیم. حال سؤال اصلی این است که تا چه اندازه اتفاقات فیلم شیوع» به ویروس کرونا نزدیک است؟ آیا ویروس در فیلم شیوع به ویروس کرونا شباهت دارد؟

چه تفاوت‌هایی بین ویروس MEV- ۱ با کرونا وجود دارد؟ البته به طور قطع نمی‌توان شباهت‌های مو به مو با واقعیت در این فیلم‌ها پیدا کرد، اما اگر نخواسته باشیم نگاهی غیرعادی و خرافاتی به مسائلی از این دست داشته باشیم دست‌کم می‌توان روی این مسئله توافق کرد که هالیوود سعی می‌کند برای آینده جهان برنامه‌هایی را که در برخی مراکز راهبردی برای اجرا طراحی می‌شود در فیلم‌هایش ترسیم کند. وقتی رئیس خزانه‌داری ایالات متحده از این سخن می‌گوید که کرونا می‌تواند برای آینده اقتصادی امریکا یک فرصت باشد، می‌توان اینطور گمانه‌زنی کرد که هالیوود که رابطه تنگاتنگ آن با پنتاگون موضوعی پنهانی نیست، حادثه‌ای که طراحی شده را سال‌ها پیش به تصویر کشیده است.


با کسب ۷ جایزه؛

۱۹۱۷» برنده بزرگ شب بفتای ۲۰۲۰/ ایرلندی» دست خالی ماند

۱۹۱۷» برنده بزرگ شب بفتای ۲۰۲۰/ ایرلندی» دست خالی ماند

شب پیش در مراسم اهدای جوایز بفتا، ۱۹۱۷» ساخته سم مندس با کسب ۷ جایزه، برنده بزرگ شب شد.

 هفتاد و سومین دوره جوایز سالانه آکادمی هنرهای سینمایی و تلویزیونی بریتانیا (بفتا) دیشب برندگان خود را شناخت.

در این مراسم ۱۹۱۷» ساخته سم مندس که ۹ نامزدی به دست آورده بود، ۷ جایزه را با خود به خانه برد. جوایز بهتیرن فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلم بریتانیایی از مهم‌ترین جوایزی بود که این فیلم از آن خود کرد.

از سوی دیگر ایرلندی» مارتین اسکورسیزی که با ۱۰ نامزدی پس از جوکر» در مکان دوم امیدداران جای داشت، دست خالی مراسم را ترک کرد.

فیلم جوکر» ساخته تاد فیلیپس که در ۱۱ بخش نامزد کسب جایزه شده بود در نهایت در سه بخش شامل بهترین بازیگر مرد برای خواکین فینیکس، بهترین موسیقی و بهترین انتخاب بازیگر جایزه برد.

روزی روزگاری در هالیوود» ساخته کوئنتین تارانتینو نیز که در ۱۰ بخش نامزد دریافت جایزه شده بود تنها جایزه بهترین بازیگر مرد نقش مکمل را برای بازی برد پیت کسب کرد.

مریم مهاجر فیلمساز ایرانی-بریتانیایی برای انیمیشن کوتاه بابابزرگ عاشق‌پیشه» جایزه بهترین انیمیشن کوتاه بریتانیایی را دریافت کرد.

امسال نخستین سالی بود که در بخش بازیگری و کارگردانی بازیگری نامزد معرفی شد.

سال پیش رُما» ساخته آلفونسو کوارون در ۷ رشته نامزد شده بود و درنهایت در ۴ بخش از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی برنده شد.

فهرست برندگان جوایز بفتا ۲۰۲۰ چنین است:

بهترین فیلم: ۱۹۱۷»

دیگر نامزدها: ایرلندی»، جوکر»، روزی روزگاری در هالیوود»، انگل»

بهترین فیلم بریتانیایی: ۱۹۱۷»

دیگر نامزدها: طعمه»، برای سما»، راکت‌من»، ببخشید جا ماندی»، دو پاپ»

بهترین کارگردان: سم مندس برای ۱۹۱۷»

دیگر نامزدها: مارتین اسکورسیزی برای ایرلندی»، تاد فیلیپس برای جوکر»، کوئنتین تارانتینو برای روزی روزگاری در هالیوود»، بونگ جون هو برای انگل»

بهترین بازیگر مرد: خواکین فینیکس برای جوکر»

دیگر نامزدها: لئوناردو دی‌کاپریو برای روزی روزگاری در هالیوود»، آدام درایور برای داستان ازدواج»، تارون اجرتن برای راکت‌من»، جاناتان پرایس برای دو پاپ»

بهترین بازیگر زن: رنه زلوگر برای جودی»

دیگر نامزدها: جسی باکلی برای رز وحشی»، اسکارلت جوهانسون برای داستان ازدواج»، سیرشا رونان برای ن کوچک»، شارلیز ترون برای بامب‌شل»

بهترین بازیگر مرد مکمل: برد پیت برای روزی روزگاری در هالیوود»

دیگر نامزدها: تام هنکس برای روزی زیبا در محله»، آنتونی هاپکینز برای دو پاپ»، آل پاچینو برای ایرلندی»، جو پشی برای ایرلندی»

بهترین بازیگر زن مکمل: لورا درن برای داستان ازدواج»

دیگر نامزدها: اسکارت جوهانسون برای جوجو خرگوش»، فلورنس پیو برای ن کوچک»، مارگو رابی برای بامب‌شل»، مارگو رابی برای روزی روزگاری در هالیوود»

بهترین فیلمنامه غیراقتباسی: انگل» نوشته بونگ جون هو و هان جین وون

دیگر نامزدها: بوک اسمارت»، چاقوها بیرون»، داستان ازدواج»، روزی روزگاری در هالیوود»

بهترین فیلمنامه اقتباسی: جوجو خرگوش»؛ نوشته تایکا وایتیتی

دیگر نامزدها: ایرلندی»، جوکر»، ن کوچک»، دو پاپ»

بهترین فیلم اول یک نویسنده یا کارگردان یا تهیه‌کننده بریتانیایی: طعمه» مارک جنکین

دیگر نامزدها: برای سما» وعد الخطیب، میدِن» الکس هولمز، فقط تو» هری ووتلیف، رتابلو» آلوارو دلگادو آپاریسیو

بهترین مستند: برای سما» ساخته وعد الخطیب و ادوارد واتس

دیگر نامزدها: کارخانه آمریکایی»، آپولو»، دیگو مارادونا»، هک بزرگ»

بهترین فیلم انیمیشن: کلاوس»

دیگر نامزدها: یخ‌زده ۲»، یک فیلم شان گوسفنده: فارماگدون»، داستان اسباب‌بازی ۴»

بهترین فیلمبرداری: ۱۹۱۷»، راجر دیکنز

دیگر نامزدها: ایرلندی»، جوکر»، فورد در برابر فراری»، فانوس دریایی»

بهترین موسیقی: هیلدور گودنادوتیر برای جوکر»

دیگر نامزدها: ۱۹۱۷»، جوجو خرگوش»، ن کوچک»، جنگ‌های ستاره‌ای: خیزش اسکای‌واکر»

بهترین تدوین: اندرو باکلند و مایکل مکاسر برای فورد در برابر فراری»

دیگر نامزدها: ایرلندی»، جوجو خرگوش»، جوکر»، روزی روزگاری در هالیوود»

بهترین طراحی صحنه: دنیس گاسنر و لی ساندالس برای ۱۹۱۷»

دیگر نامزدها: ایرلندی»، جوجو خرگوش»، جوکر»، روزی روزگاری در هالیوود»

بهترین طراحی لباس: جاکلین دوران ن کوچک»

دیگر نامزدها: ایرلندی»، جوجو خرگوش»، جودی»، روزی روزگاری در هالیوود»

بهترین چهره‌پردازی و مو: ویوین بیکر برای بامب‌شل»

دیگر نامزدها: ۱۹۱۷»، جوکر»، راکت‌من»، جودی»

بهترین جلوه‌های ویژه تصویری: گرگ باتلر برای ۱۹۱۷»

دیگر نامزدها: انتقامجویان: پایان بازی»، ایرلندی»، شیرشاه»، جنگ‌های ستاره‌ای: خیزش اسکای‌واکر»

بهترین صدا: اسکات میلان برای ۱۹۱۷»

دیگر نامزدها: جوکر»، فورد در برابر فراری»، جنگ‌های ستاره‌ای: خیزش اسکای‌واکر»، راکت‌من»

بهترین انتخاب بازیگر: شینا مارکوویتز برای جوکر»

دیگر نامزدها: داستان ازدواج»، روزی روزگاری در هالیوود»، تاریخ شخصی دیوید کاپرفیلد»، دو پاپ»

بهترین فیلم غیر انگلیسی‌زبان: انگل» بونگ جون هو از کره جنوبی

دیگر نامزدها: وداع» لولو وانگ از آمریکا، برای سما» وعد الخطیب و ادوارد واتس از بریتانیا / آمریکا / سوریه، درد و افتخار» پدرو آلمودوار از اسپانیا، پرتره بانو در آتش» سلین سیاما از فرانسه

بهترین انیمیشن کوتاه بریتانیایی: بابابزرگ عاشق‌پیشه» ساخته مریم مهاجر

دیگر نامزدها: در پوتین‌هایش» ساخته کاترین اشتاین‌باخر، قایق جادویی» ساخته نعمان ازهری و لیلیا لورل

بهترین فیلم کوتاه بریتانیایی: یادگیری اسکیت‌بازی در یک منطقه جنگی» ساخته کارول دیسینگر

دیگر نامزدها: آذر» به کارگردانی میریام رجا، ماهی قرمز» به کارگردانی هکتور داکریل، کامالی» به کارگردانی ساشا رینبو، تله» به کارگردانی لینا هیدی

ستاره نوظهور (جایزه تماشاگران): مایکل وارد

آکوافینا، جک لودن، کیتلین دیور، کلوین هریسن جونیور


در این ‌گزارش با عجیب‌ترین جوایز سراسر جهان آشنا خواهید شد.

۱. جایزه داروین

جایزه داروین که نام خود را از دانشمند معروف چالرز داروین» گرفته به افرادی اهدا می‌شود که به عجیب‌ترین شکل ممکن از دنیا رفته‌اند. به عبارتی دیگر این جایزه به کسی داده می‌شود که به احمقانه‌ترین شکل ممکن مرده باشد. جایزه داروین در دهه هشتاد قرن پیش از سوی گروهی از جوانان راه‌اندازی و در سال ۱۹۹۳ میلادی به طور رسمی اهدا شد.

عجیب‌ترین جوایز جهان که احتمالاً درباره آن‌ها نمی‌دانید

۲. جایزه پا در دهان

این ‌جایزه در سال ۱۹۹۳ میلادی در انگلستان ابداع شد و تِد دکستر» رئیس انجمن مدیریت تیم کریکت انگلستان نخستین کسی بود که به آن دست پیدا کرد. جایزه پا در دهان به عجیب‌ترین و سخیف‌ترین اظهار نظر‌ها داده می‌شود. در سال ۲۰۰۸ میلادی جرج بوش رئیس‌جمهور آمریکا آن را به دست‌ آورد.

عجیب‌ترین جوایز جهان که احتمالاً درباره آن‌ها نمی‌دانید

۳. جایزه ارنی

این جایزه به افرادی اهدا می‌شود که حرف‌های ضد زن بر زبان می‌آورند. نخستین بار در سال ۱۹۹۳ میلادی در استرالیا ظاهر شد و اسم آن از اسم دبیر سابق اتحاد کارگران استرالیایی إرنی‌ایکوب» گرفته شده که به اظهار نظر‌های منفی و تحقیرآمیزش نسبت به ن شناخته می‌شود. این جایزه تاکنون به نخست وزیر سابق استرالیا جان‌هاورد نیز اهدا شده ‌است.

عجیب‌ترین جوایز جهان که احتمالاً درباره آن‌ها نمی‌دانید

۴. جایزه بدترین صحنه جنسی در کتاب

یکی از عجیب‌ترین جوایز ادبی بریتانیاست و هر سال به نویسنده‌ای اهدا می‌شود که در داستانش زشت‌ترین تصویر جنسی را به نمایش بکشد. این جایزه غیراخلاقی از سوی یک منتقد ادبی به نام رودا کوینک» در سال ۱۹۹۳ میلادی ابداع شد و میلوین‌براگ» نخستین کسی بود که به دلیل داستانش A. Time to Dance این‌ جایزه را کسب کرد.

عجیب‌ترین جوایز جهان که احتمالاً درباره آن‌ها نمی‌دانید

۵. جایزه دیاگرام

یک جایزه طنز در حیطه ادبیات است و به کتابی اهدا می‌شود که عجیب‌ترین عنوان را داشته باشد، مانند بازی با مرغ، آشپزی با پو، شخصیت گیاهی و… جایزه دیاگرام در سال ۱۹۷۸ میلادی ابداع شد و برنده از طریق رأی‌گیری در بوکسلر انتخاب می‌شود.

عجیب‌ترین جوایز جهان که احتمالاً درباره آن‌ها نمی‌دانید

۶. جایزه برادر بزرگ

جایزه برادر بزرگ Big brother به مسئولان و سازمان‌هایی اهدا می‌شود که حریم خصوصی مردم و آزادی‌هایشان را زیر پا می‌گذارند و نام آن از شخصیت برادر بزرگ در رمان معروف جورج‌اورول گرفته شده ‌است. کشور‌هایی نظیر ژاپن، فرانسه، اسپانیا، آلمان و ایالات متحده آمریکا به دلیل زیر پا گذاشتن آزادی‌های فردی و حقوق مردم و از بین بردن حریم خصوصی آن‌ها حائز کسب این جایزه شده‌اند.

عجیب‌ترین جوایز جهان که احتمالاً درباره آن‌ها نمی‌دانید


در تاریخ نود و یک ساله اسکار رکورد‌های زیادی شکسته شده است که گاهی اوقات خارق العاده به نظر می‌رسند.

 

در تاریخ اسکار تا کنون، تنها ۳۲ فیلم بیشتر از ۵ جایزه یا بیشتر دریافت کرده‌اند که بیشتر آن‌ها شامل فهرست شیندلر»، جنگ ستارگان»، پدرخوانده ۲» هستند.

 در ادامه فیلم‌هایی که بیشترین جایزه را از آکادمی اسکار دریافت کرده اند مرور می‌کنیم.

 

۶ فیلمی که بیشترین جایزه را در تاریخ اسکار کسب کردند

تایتانیک (۱۹۹۷)

اکتشاف عاشقانه جیمز کامرون با فیلم سینمایی سینمایی  تایتانیک » و روایت این کشتی غول پیکر مخاطبان زیادی را در دنیا پیدا کرد. لئوناردو دی کاپریو و کیت وینسلت دو بازیگر اصلی این فیلم بودند که از بازیگران موفق این روز‌ها هستند. موفقیت بزرگی که تایتانیک به آن دست پیدا کرد، تعداد جوایزی بود که در دوره هفتادهم اسکار دریافت کرد. تایتانیک با یازده جایزه در کنار دو فیلم دیگر بیشترین جایزه تاریخ اسکار را دریافت کرده است.

۶ فیلمی که بیشترین جایزه را در تاریخ اسکار کسب کردند

ارباب حلقه‌ها (۲۰۰۳)

آخرین قسمت فیلم اقتباس شده از کتاب افسانه‌ای جی ار ار تالکین به نام  ارباب حلقه ها » در شب اسکار ۲۰۰۴ تاریخ ساز شد و به اولین فیلم فانتزی تبدیل شد که جایزه بهترین فیلم اسکار را دریافت می‌کند. این فیلم همچنین در تمامی ۱۱ بخشی که نامزد شده بود، موفق به کسب جایزه شد و به اولین فیلمی تبدیل شد که چنین اتفاقی را رقم می‌زند. علاوه بر این پیتر جکسون جایزه بهترین کارگردانی را هم برای این فیلم دریافت کرد.

۶ فیلمی که بیشترین جایزه را در تاریخ اسکار کسب کردند

بن هور (۱۹۵۹)

فیلم سینمایی بن هور که به عنوان یکی از پر بودجه‌ترین فیلم‌های سینمایی میانه قرن بیستم شناخته می‌شد (۱۵ میلیون دلار) باعث بهبود و پیشرفت تکنولوژی و جلوه‌های ویژه شد. این فیلم ۱۱ جایزه اسکار دریافت کرد که تا آن زمان چنین چیزی سابقه نداشت. علاوه بر بهترین فیلم این فیلم جایزه بهترین کارگردانی، تصویربرداری و جلوه‌های ویزه را هم دریافت کرد. جایزه دو بخش بازیگری مرد هم به این فیلم تعلق گرفت.

۶ فیلمی که بیشترین جایزه را در تاریخ اسکار کسب کردند

داستان طرف غربی (۱۹۶۱)

این فیلم که از یک تئاتر اقتباش شده بسیار مورد استقبال قرار گرفت و در دوره سی و چهارم اسکار در ۱۰ بخش موفق به دریافت جایزه شد. این جوایز شامل چهار جایزه اصلی آکادمی یعنی بهترین فیلم، بهترین بازیگر مکمل زن و مرد و بهترین کارگردانی می‌شد.

۶ فیلمی که بیشترین جایزه را در تاریخ اسکار کسب کردند

بیمار انگلیسی (۱۹۹۶)

داستان عاشقانه که در دوران جنگ جهانی دوم روایت می‌شود. داستان یک نقشه کش که بین منتقدان، مخاطبان و رای دهندگان آکادمی اسکار بسیار محبوب شده بود. این فیلم از دوازده بخشی که نامزد شده بود، توانست ۹ جایزه را به نام خود ثبت کند که شامل بهترین فیلم و کارگردانی هم می‌شد.

۶ فیلمی که بیشترین جایزه را در تاریخ اسکار کسب کردند

آخرین امپراتور (۱۹۸۷)

فیلم اقتباسی برناردو برتولوچی از زندگینامه و امپراتوری پویی در شصتمین دوره جوایز اسکار بسیار موفق بود. آخرین امپراتور در تمامی بخش‌هایی که نامزد شد، موفق بود و ۹ جایزه ممکن را دریافت کرد که شامل بهترین کارگردانی و بهترین فیلم هم می‌شد. این درام بیوگرافی همچنین جوایز کارگردان هنری، طراحی صحنه، تصویر برداری، موسیقی متن، تدوین و فیلمنامه اقتباسی را دریافت کرد.


متن و حاشیه دومین روز از سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر

با پایان گرفتن دومین روز از جشنواره فیلم فجر ۳۸، تا این‌جا مشخص شده است سه فیلم درخت گردو» از محمدحسین مهدویان، خروج» کار ابراهیم حاتمی‌کیا و شنای پروانه» ساخته محمد کارت، بیشترین تماشاگر و نقد و نظر اهالی رسانه را به خود جلب کرده‌اند.

سه فیلمی که تا کنون، بیشترین توجه‌ها را جلب کرده‌اند

سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر، دومین روز خود را هم پشت سرگذاشت و شاهد نمایش سه فیلم شنای پروانه»، بی‌صدا حون» و تومان» در سینما رسانه (پردیس ملت) شد.

از چند هفته پیش از آغاز جشنواره فجر، شنای پروانه» به‌کارگردانی محمد کارت، تهیه‌کنندگی رسول صدرعاملی و بازی امیر آقایی، طناز طباطبایی، جواد عزتی، پانته‌آ بهرام، علی شادمان و .، کنجکاوی بسیاری را برانگیخته بود.

آثار مستند و داستانی پیشین محمد کارت، بازیگران سرشناس فیلم و موضوع و داستان آن، باعث شده بود بسیاری انتظار تماشای یک فیلم متفاوت و خاص را داشته باشند که بازخوردها پس از نمایش شنای پروانه» نشان داد این انتظار، درست و به‌جا بوده است.  

توجه‌ها تنها به نمایش شنای پروانه» معطوف نشد، بلکه نشست خبری این فیلم هم نگاه‌های بسیاری را به خود جذب کرد، از جمله آن‌جا که امیر آقایی از بچه‌محل‌های خود گفت.

حرف‌ها و عکس‌های بازیگران زن این فیلم به ویژه سر تراشیده پانته‌آ بهرام و چهره خندان طناز طباطبایی هم در نشست خبری مورد توجه قرار گرفت.

دومین فیلم به نمایش درآمده در روز دوم جشنواره فجر، بی‌صدا حون» به کارگردانی بهرنگ دزفولی‌زاده بود که سابقه‌ای دراز در عکاسی سینما دارد.

در نشست خبری این فیلم، نقش چالش‌برانگیز شخصیتی نیمه‌شنوا برای هانیه توسلی در کنار توضیحات فنی کارگردان، شنیدنی بود.

تومان» به کارگردانی مرتضی فرشباف، سومین فیلمی بود که دیروز در سینما رسانه به نمایش درآمد. ریتم کند این فیلم و ساختار متفاوت آن، بیشترین بحث به میان آمده در نشست خبری تومان» بود.

اما خبرسازهای روز دوم جشنواره فیلم فجر، تنها آثار به نمایش درآمده در سینما رسانه (پردیس ملت) نبودند.

انتشار پوستر فیلم خون شد» ساخته مسعود کیمایی که اعلام کرده است در جشنواره حاضر نخواهد شد، روز گذشته نگاه‌ها را به خود جلب کرد.

اما مسعود کیمیایی، تنها انصرافی جشنواره امسال نیست. بابک حمیدیان هم از جمله بازیگرانی است که اعلام کرده در جشنواره فجر حضور پیدا نخواهد کرد؛ تصمیی که انتقادهایی تیز و تند به‌بار آورد و او را مجبور ساخت به یک مورد از آن‌ها پاسخ دهد.

 

 فرامرز قریبیان در فیلم خروج»

یکی از فیلم‌های پر بحث و نظر این دوره از جشنواره فیلم فجر، خروج» حاتمی‌کیا است که نگاه‌های مخالف و موافق بسیاری را برانگیخته و به نظر خیلی‌ها، یکی از متفاوت‌ترین آثار این سینماگر است. کامبیز دیرباز، بازیگر این فیلم، در همین راستا، خروج» را به یک فیلم وسترن ایرانی شبیه دانسته است.

در حالی که تنها دو روز از برگزاری سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر می‌گذرد، به نظر می‌رسد علاوه بر دو فیلم شنای پروانه» و خروج»، تازه‌ترین اثر سینمایی محمدحسین مهدویان هم مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است. برای همین است که درخت گردو» به همراه شنای پروانه» و خروج»، بیشترین سانس‌های فوق‌العاده روز دوم جشنواره را به خود اختصاص دادند.


 

محمد رحمانیان که پیش از تعطیلی سالن‌های تئاتر، نمایش روزهای رادیو» را اجرا می‌کرد، گفت: کل تئاترها و فیلم‌های ایران و جهان فدای تار موی یک هموطنم.

همه تئاترها و فیلم‌ها فدای تار موی یک هموطنم

این نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر  درباره خواسته گروه‌های اجرایی در وضعیت فعلی ادامه داد: هیچ خواسته‌ای را نمی‌توانم مطرح کنم. کل تئاترها و فیلم‌های سینمایی فدای یک تار موی هموطنانم که این روزها سلامتی کامل و حال خوش‌شان برایم از هر چیزی مهم‌تر است.

او که به تازگی تیزری را درباره کرونا با همراهی بازیگران نمایشش در فضای مجازی منتشر کرده است، افزود: مهم نیست اگر اجرای نمایش ما و هر نمایش دیگری حتی به مدت یک سال به تعویق بیفتد؛ آن‌چه اهمیت دارد، این است که مردم ما دچار حادثه و این بیماری نفرت‌انگیزی که روز و شب را بر ما حرام کرده، نشوند.

کارگردان نمایش‌های عشقه»، فنز» و آواز قو» تاکید کرد: در این وضعیت مسائل مالی کوچکترین اهمیتی برایم ندارد و هیچ خواسته‌ای در این زمینه ندارم. تنها یک آرزو دارم؛ این‌که مردم‌مان سالم باشند و حال‌شان خوب شود و با حال خوش به تئاتر بیایند.

او در ادامه بر ضرورت رعایت مسائل بهداشتی در سالن‌های نمایشی تاکید کرد و گفت: برای حفظ سلامتی مردم، مهم‌ترین موضوعی که باید به آن توجه کنیم، رعایت اصول بهداشتی است و امیدوارم این موضوع در فضاهای هنری هم رعایت شود.  

محمد رحمانیان در پایان این گپ و گفت کوتاه برای کارکنان و دست‌اندرکاران خبرگزاری‌ها نیز آرزوی سلامتی کرد و گفت: این روزها مهم‌ترین مرجع ما برای دریافت اطلاعات درباره بیماری کرونا خبرگزاری‌ها هستند و امیدوارم مدیران رسانه‌ها حواس‌شان به سلامت نیروهای خود باشد.

محمد رحمانیان پیش از تعطیلی سالن‌های نمایشی، نمایشروزهای رادیو» را با بازی هومن برق‌نورد، افشین هاشمی، احسان کرمی، لیلی رشیدی، آرمین رحیمیان، فهیمه رحیم‌نیا، با هنرمندی بهنوش طباطبایی، با حضور مهتاب نصیرپور، رویا میرعلمی

و با صدای احترام برومند اجرا می‌کرد.

این اثر نمایشی که نویسنده آن خود رحمانیان است، با همراهی جمعی دیگر از بازیگران جوان، در تماشاخانه شهرزاد روی صحنه بود که همچون دیگر آثار نمایشی، اجرای آن بعد از شیوع ویروس کرونا و در پی تصمیم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای مبازره با گسترش این ویروس تعطیل شد.

گروه اجرایی این نمایش به تازگی تیزری را درباره ویروس کرونا و تعطیلی نمایش خود در فضای مجازی منتشر کرده‌اند که ضمیمه این مطلب است.


مرور سینمای ایران در جشنواره‌ فرانسوی

جشنواره‌ فرانسوی پانورامای سینمای مغرب و خاورمیانه بخشی را به مرور سینمای ایران اختصاص داده است.

 جشنواره‌ فرانسوی پانورامای سینمای مغرب و خاورمیانه در پانزدهمین دوره‌ خود بخشی را به مرور سینمای ایران اختصاص داده است.

این جشنواره که تخصصش نمایش و شناساندن فیلم‌های کشورهای منطقه‌ خاورمیانه و شمال آفریقا در پاریس و حومه‌ شمال آن ساخته شهر سن‌دنی است، در این دوره‌اش فیلم‌های مستند، داستانی بلند و همچنین فیلم‌های کوتاه ایرانی را در ماه مارس به نمایش می‌گذارد.

فیلم‌های درساژ» ساخته پویا بادکوبه، اسرافیل‌» ساخته آیدا پناهنده، سونیتا» ساخته رخساره قائم‌مقامی، هندی و هرمز» ساخته عباس امینی و یلدا» ساخته مسعود بخشی از جمله فیلم‌های بلند داستانی ایرانی‌ این بخش هستند.

قصیده گلمکانی نیز انتخاب فیلم‌های کوتاه کارگردان‌های زن ایرانی را بر عهده داشته که فهرست آن‌ها از این قرار است:

بدل» ساخته روناک جعفری، مستند تستری که در آن زندگی می‌کردم» ساخته روژین شفیعی، انیمیشن لحظه‌ها و ابدیت» ساخته یاسمن حسنی، شخصی» ساخته سونیا حداد، گذار» ساخته طنین ترابی و آگهی فروش» ساخته قصیده گلمکانی.

از برنامه‌های جانبی دیگر این جشنواره که همراه با نمایش مستند ن بر اساس مردان» ساخته سعید نوری‌ است، میزگردی با عنوان چهره‌های الهام‌بخش نه در سینما» با حضور قصیده گلمکانی و سینماگران و محققانی چون کلوتید لوپاله مراند، امنا مرابت و بامشاد پوروالی برگزار خواهد شد.

پانزدهمین دوره‌ چشم‌انداز سینمای مغرب و خاورمیانه از سیزدهم اسفند تا دوم فروردین در پاریس و سن‌دنی فرانسه برگزار می‌شود.


 مالدیو اعلام کرد همسر جرج کلونی را بعنوان وکیل در پرونده جنایات علیه مسلمانان روهینگیایی برگزیده است.

به گزارش سرویس ترجمه شفقنا به نقل از خبرگزاری فرانسه، امل کلونی همسر جرج کلونی بازیگر سینمای هالیوود از سوی کشور کوچک و مسلمان مالدیو بعنوان مشاور حقوقی و وکیل در پرونده رسیدگی به جنایات میانمار علیه مسلمانان روهینگایی انتخاب شده است. این پرونده هم‌اکنون در دادگاه بین‌المللی دادگستری واقع در لاهه هلند در حال رسیدگی است.


اختصاص همه ثروت کرک داگلاس به امور خیریه/ مایکل چیزی به ارث نبرد

کرک داگلاس بازیگر اسطوره‌ ای فیلم‌های اسپارتا» و راه های افتخار» کل ثروتش را صرف امور خیریه کرد.
به گزارش آریا، به نقل از ایندیپندنت، کرک داگلاس ستاره افسانه ای سینمای کلاسیک که اوایل ماه جاری میلادی در 103 سالگی درگذشت بنا به گزارش های رسیده تمام ثروتش را که تقریبا معادل 61 میلیون دلار (نزدیک به 900 میلیارد تومان) بود به امور خیریه اختصاص داده است.
روز یکشنبه 23 فوریه وبسایت میرر گزارش داد بازیگر افسانه ای هالیوود 50 میلیون از دارایی هایش را به بنیاد داگلاس جایی که خودش و همسرش آن را در سال 1964 با هدف کمک به کسانی که نمی توانند به خودشان کمک کنند، اختصاص داده است.
در وبسایت میرر آمده است: تمرکز اصلی این مرکز، بهبود آموزش و پرورش و سلامت است و مهم ‌تر از همه توسعه فرصت‌ های جدید برای کودکانی که آینده ما را در دستان خود نگه خواهند داشت.
ذینفعان این 50 میلیون دلار دارایی، موسساتی چون دانشگاه سنت لارنس، تئاتر کرک داگلاس کولور سینی، بیمارستان اطفال لس آنجلس و کلیسای وستوود هستند.
در این گزارش البته به 11 میلیون دلار باقی مانده اشاره ای نشده است و مشخص نیست به کدام موسسات اختصاص داده می شود. گفته می شود مایکل داگلاس فرزند این بازیگر که ثروتی نزدیک به 300 میلیون دلار دارد میراثی از سوی پدرش دریافت نخواهد کرد.


به مناسبت سالروز درگذشت فرخ غفاری

درباره فرخ غفاری

فرخ غفاری را باید از نخستین پیشگامان نقدنویسی و تاریخ‌نگاری در سینمای ایران نامید که سابقه فیلمسازی و مدیریت فرهنگی در رادیو و تلویزیون را در سال‌های پیش از انقلاب در کارنامه هنری و اجرایی خود دارد. غفاری از آغازگران سینمای متفاوت و نوین در ایران به شمار می‌رود که همچنان نام و آثارش، مهجور و فراموش‌شده باقی مانده‌است.

فرخ غفاری، فرزند حسنعلی غفاری (معاون‌الدوله) از رجال ی بنام دوره‌ قاجاریه در هفتم اسفند ۱۳۰۰ خورشیدی در تهران به دنیا آمد. ۱۱ ساله بود که همراه پدر که بتازگی وزیرمختار ایران در بلژیک شده بود، راهی آن کشور شد. دوره‌ متوسطه را در بروکسل گذراند و سپس برای تحصیل در رشته‌ حقوق و ادبیات وارد دانشگاه گرونوبل فرانسه شد.

تحصیلات فرخ غفاری در بلژیک و فرانسه مجموعا ۱۶ سال به طول انجامید. وی زمانی‌ که ۲۷ سال داشت به ایران بازگشت و کانون ملی فیلم را در موزه‌ ایران باستان بنیان گذاشت.

 

 

غفاری هم‌چنین محقق تاریخ سینمای ایران، مدیرعامل فدراسیون بین‌المللی آرشیوهای فیلم در پاریس، مؤسس و مدیر آرشیو فیلم ایران و فیلم‌خانه ملی ایران، معاون فرهنگی سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران، قائم مقام مدیرعامل جشن هنر شیراز و مدیر نخستین جشنواره جهانی فیلم تهران بود.

فرخ غفاری به همراه ابراهیم گلستان و فریدون رهنما، سهم مهمی در بنای سینمای روشنفکری و غیر متعارف ایران در ابتدای دهه ۴۰ خورشیدی داشت. فردی که با ساختن فیلم های جنوب شهر و شب قوزی در کنار فیلم های خشت و آینه ابراهیم گلستان و سیاوش در تخت جمشید فریدون رهنما، خون تازه ای در کالبد بی جان و بی رمق سینمای ایران تزریق کرد و زمینه های رشد و تحول سینمای هنری و اندیشمندانه ایران را فراهم کرد.

 

 

فرخ غفاری و نقد فیلم

فرخ غفاری از نخستین منتقدان اندیشمند و جدی سینمای ایران بود. او در دورانی نوشتن نقد فیلم را در مطبوعات ایران شروع کرد که هنوز حرفه ای به نام نقد فیلم در ایران وجود نداشت و فردی به اهمیت نقد فیلم و جایگاه منتقد سینما، آگاه نبود.

نقدهای غفاری به طور عمده علیه ابتذال و سطحی گرایی سینمای ایران در آن دوره و تاکید بر اهمیت سینما به عنوان یک هنر بود. از طرفی دیگر غفاری در این دوره تلاش داشت که در نقدهای خود، ضعف ها و نارسایی های فیلم های فارسی را از نظر فنی و محتوایی توضیح داده و از این طریق به ارتقاء فرهنگ و دانش سینمایی در میان فیلمسازان ایرانی یاری رساند.

سینمای خوب از نظر غفاری، سینمایی بود که متکی به فرهنگ و اصالت های ملی ایرانی بوده و با نگاهی واقع گرایانه زندگی توده های مردم را تصویر کرده باشد. او خواهان سینمایی بود که ضمن در برداشتن ارزش های هنری، برای عامه مردم نیز جذابیت داشته باشد.

کتاب سینما و مردم جمع بندی نظرات غفاری درباره سینما و نقد فیلم در ایران است. سینما و مردم با اینکه امروز کتاب ساده و پیش پا افتاده‌ای به نظر می رسد اما در زمان خود برای آشنایی علاقمندان سینما با مفاهیم نقد فیلم و درک سینما به عنوان یک پدیده هنری، کتاب مفیدی به شمار می رفت.

غفاری با نوشتن در مجله هایی چون ستاره سینما و فیلم و زندگی، هم آوا با منتقدان سخت گیری چون هوشنگ کاووسی، جبهه تازه ای را علیه فیلم فارسی ایجاد می کند. او از فقدان و ضرورت ایجاد سینمایی حرف می زند که خود، آن را سینمای ملی یا سینمای مردمی و بومی می نامد اما غفاری فقط به سینمای آوانگارد و تجربی نمی اندیشید اگرچه مخالف سطحی نگری ساده پسند و ابتذال فیلم های فارسی بود اما وجه تجاری و پرمخاطب این سینما را نیز درنظر می گرفت.

 

فرخ غفاری و فیلمسازی

غفاری برای عملی ساختن ایده آل هایش در سینما، دست به تولید چند فیلم سینمایی زد. در فیلم جنوب شهر به زبان و سلیقه عام نزدیک شد و در شب قوزی به دنبال بیانی شخصی تر و روایتی پیچیده تر رفت، اگرچه این پیچیدگی هرگز قابل مقایسه با پیچیدگی روایی فیلم هایی مثل خشت و آینه یا سیاوش در تخت جمشید نیست.

غفاری متاسفانه فیلم های زیادی نساخت و بعد از چند تجربه ناموفق از نظر تجاری که با برخورد سرد و منفی منتقدان سینمایی مواجه شد، از فیلمسازی کنار کشید و به مدیریت فرهنگی در دستگاه های دولتی مثل تلویزیون و سازمان جشن هنر پرداخت.

با این حال همین تجربه های معدود، نشان دهنده تسلط او بر ابزار سینما و تجربه گرایی جسورانه او در زمینه فیلمسازی و دلبستگی او به فرهنگ و جامعه ایرانی بود.

غفاری، فیلم جنوب شهر را در ۱۳۳۷ خورشیدی بر پایه فیلمنامه ای از جلال مقدم و با سرمایه شخصی اش ساخت که پس از سه شب نمایش در سینما متروپل تهران، به دلیل لحن انتقادی و صراحت واقع گرایانه اش به دستور مقامات وقت توقیف شد.

شب قوزی نیز فیلمی بود که با بیانی طنزآمیز و انتقادی، زندگی طبقه متوسط شهری و بورژوازی بی ریشه را در فضایی معماگونه زیر ذره بین قرار داده و ترس و خفقان حاکم بر جامعه دهه ۴۰ خورشیدی را در قالبی استعاری نشان می داد.

 

 تصویری از فیلم شب قوزی

آخرین فیلم غفاری یعنی زنبورک نیز بیانگر عشق و علاقه عمیق غفاری به ادبیات کهن ایرانی و آگاهی او از ظرفیت های نمایشی و سینمایی نهفته در قصه های فولکلوریک ایرانی بود. روایتی جذاب از یک داستان پیکارسک(رمان پیکارسک نوعی رمان طنزآمیز است که پیدایش آن به سده شانزدهم در اسپانیا برمی‌گردد) که لحن و فضای آن فیلم افسانه های کانتربری پازولینی را به یاد می آورد.

 

فرخ غفاری و فیلمخانه ملی ایران

فرخ غفاری را در واقع باید بنیان گذار آرشیو فیلم در ایران و فیلمخانه ملی ایران دانست. غفاری در بازگشت خود از فرانسه به ایران، مهم ترین مشکل سینمای ایران را بی سوادی سینمایی دست اندرکاران تهیه فیلم و ناآشنایی شان با سینمای هنری جهان و شاهکارهای سینمایی تشخیص داد و بر پایه تجربیاتی که در سینماتک پاریس و زیر نظر هانری لانگلوا، فیلم شناس فرانسوی اندوخته بود به فکر تاسیس نخستین کلوپ سینمایی ایران افتاد و با این انگیزه کانون فیلم تهران را به وجود آورد و با این کار گامی اساسی در جهت ارتقا دانش سینمایی در ایران آن روزگار و معرفی سبک ها و اندیشه های نوی سینمایی به ایرانیان برداشت.

غفاری به توصیه هانری لانگلوا، هدف دیگری را نیز دنبال می کرد و آن جمع آوری نسخه های کمیاب سینمایی در ایران و ایجاد آرشیوی از گنجینه های سینمایی به سبک سینماتک فرانسه بود.

 

 

فرخ غفاری و تاریخ نگاری سینما

فرخ غفاری از ابتدای ورود به ایران، متوجه فقر تاریخ نگاری در سینمای ایران شد و نخستین فردی بود که به گردآوری اطلاعات، اسناد و مدارک مربوط به تاریخ سینمای ایران پرداخت.

مجموع این مدارک، منابع و نتیجه مطالعات و بررسی های تاریخی غفاری با کمک کمیسیون تحقیقات تاریخی در زمستان ۱۳۲۹ خورشیدی به صورت جزوه ای درآمده و فصل هایی از آن در اختیار 

یونسکو قرار گرفت.

جدا از این، او قصد انتشار این تحقیقات را به صورت کتاب داشت که عملی نشد و تنها فصل هایی از آن در شماره های مهر و آبان ۱۳۳۰ خورشیدی مجله عالم هنر(به سردبیری اسماعیل کوشان) و فصلی دیگر در شماره پنجم مجله فیلم و زندگی به سردبیری فریدون رهنما منتشر شد.

غفاری همواره از این موضوع در رنج بود که چرا تاریخ سینماهای جهان، فصلی درباره تاریخ سینمای ایران ندارند از این رو وی همچنین مسوولیت بخش تاریخ سینمای ایران در دانشنامه فارسی ایرانیکا را به عهده داشت و شماره ویژه سینمای ایران را برای مجله ایران شناسی که در آمریکا منتشر شد، سردبیری کرد.

 

 کتاب روزگار فرخ، یکی از مطرح‌ترین آثار درباره فرخ غفاری است.

فرخ غفاری و مدیریت فرهنگی

فرخ غفاری پس از ساختن چند فیلم داستانی، مستند و فعالیت های نقدنویسی، فیلمسازی و نوشتن نقد فیلم را رها کرد و به عنوان مدیر در دستگاه های فرهنگی رژیم پهلوی از جمله تلویزیون ملی ایران، مدرسه عالی تلویزیون و سینما و جشن هنر شیراز به فعالیت پرداخت.

دانش غفاری در زمینه سینما و تجربه های اداری اش در سینماتک فرانسه و مدیریت کانون فیلم تهران، پشتوانه محکمی در زمینه فرهنگ در ایران بود. او در همه حال با تمام توان خود از فیلمسازان مستقل با اندیشه های نوگرایانه و انتقادی حمایت می کرد و نقش موثری در شکل گیری و ارتقا فرهنگ سینمایی در ایران و ایجاد پل ارتباطی میان دنیای فرهنگی شرق و غرب داشت.

 

گفتاوردهای به یادماندنی از فرخ غفاری

به عقیده من سال ۱۳۴۸، سال تولد فیلم ایرانی است، من این استنباط روش را از نظر تاریخی دارم که هیچگاه از این دیدگاه جدا نبوده‌ام. تصدی آرشیو فیلم ایران (کانون فیلم) و خاصه، کار و تجربه‌ام این نظرگاه را به من بخشیده است. گفت وگو با مجله فرهنگ و زندگی، ۱۳۴۹

ما باید بدنبال تعریف یک داستان برویم. قبل از هرچیز باید داستان و سوژه وجود داشته باشد. ممکن است، بفرمایید همه‌چیز تعریف یک داستان است. بونوئل هم که در ابتدا فیلم‌های سورئالیستی می‌ساخت، بالاخره داستانی را بیان می‌کرد. گفت وگو با مجله فرهنگ و زندگی، ۱۳۴۹

یک فیلمساز خوب اگر با تهیه‌کننده‌ای روبرو شود که به او بگوید، این فیلم را بساز و اگر از نظر تجاری موفقیت پیدا نکرد، فیلم دیگری به تو نخواهم داد بنظر من این فیلمساز باید نظر تجاری تهیه‌کننده را برآورده سازد ولی ضمناً استقلال خود را در چهارچوب داستان حفظ کند. زیرا در غیر اینصورت یک سینماگر قابل اعتماد و شایسته، شانس کار کردن خود را از دست می‌دهد. البته اگر یک مؤسسه دولتی مثل تلویزیون ملی یا وزارت فرهنگ و هنر که قصد انتفاع ندارد، سرمایه‌ای در اختیار فیلمساز بگذارد، دیگر چنین توصیه‌ای به فیلمساز مورد ندارد. بهر حال بهتر آن است که تهیه‌کنندگان ایرانی را راضی کنیم، رفته رفته به خواست فیلمسازها نزدیک شوند. من این فریاد را – لفظ بهتری از فریاد سراغ ندارم – از ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۰ که از کار کنار کشیدم و بعد از آن هم به نفع کسانی که دست اندرکارند سر دادم که سرمایه‌داران بیایند و یک شانس در اختیار فیلمسازان از نوع دیگر ما بگذارند: شانسی با یک بودجه محدود… گفتو گو با مجله فرهنگ و زندگی، ۱۳۴۹

روی سخنم را متوجه روشنفکران تازه به کار رسیده‌ای برمی‌گردانم که می‌خواهند سینمای محض و مطلق بسازند: بیایید و نظری به ممالک دیگر بیاندازید. ببینید که دیگران از همین راه رفته‌اند. تلاش کرده‌اند و به جایی رسیده‌اند. همین بونوئل را دوباره مثال می‌زنم که از ۱۹۴۰ تا ۴۹ مجبور شد از راه سینما ارتزاق کند اما درلابلای ان، از خودش هم مایه گذاشت. البته حالا فیلم‌های آن زمان خود را قبول ندارد. چه مانعی دارد. شما هم از همین راه شروع کنید و بعد بگویید به دلایلی معلوم، قسمت هایی از فیلم گذشته خود را قبول ندارید. جبهه‌گیری متعصبانه فقط در برابر فیلم تجاری مبتذل مقبول است و گرنه سعی کنید اولین فرصتی که بدست می‌آورید و سرمایه‌داری در اختیارتان پولی می‌گذارد، استفاده کنید و طوری عمل کنید که سرمایه او هم به جیبش برگردد. گفت وگو با مجله فرهنگ و زندگی، ۱۳۴۹

 

فرخ غفاری و پایان زندگی

فرخ غفاری در ۲۶ آذر ۱۳۸۵ خورشیدی در ۸۵ سالگی در پاریس چشم از جهان فرو بست. او اینک در گورستان مون پارناس پاریس در کنار همکار سینماگرش هانری لانگلوا، آرمیده است.


بونگ جون هو کارگردان‌هایی را که در حال حاضر به کار آن‌ها علاقه دارد، انتخاب کرد و نام یک ایرانی هم در میان آن‌ها دیده می‌شود.

 

بونگ جون هو با تاریخ سازی که در نود و دومین دوره جوایز آکادمی اسکار انجام داد، اکنون جزو فیلمساز‌های مطرح جهان محسوب می‌شود.

فیلم اجتماعی و هیجانی بونگ جون هو اولین جایزه اسکار کشور کره جنوبی را دریافت کرد و به اولین فیلم خارجی زبانی تبدیل شد که جایزه بهترین فیلم آکادمی اسکار در بخش بهترین فیلم را به خود اختصاص داده است. او به تازگی در مصاحبه‌ای که انجام داده لیستی ۲۰ نفره از فیلمساز‌هایی که معتقد است صدا و شکل و شمایل سینما در دهه بعد را شکل می‌دهند، معرفی کرد که نام علی عباسی کارگردان ایرانی-سوئدی در ابتدای آن دیده می‌شود.عباسی ساکن کپنهاگ پایتخت کشور دانمارک است و سابقه دریافت یک جایزه از جشنواره کن و نامزدی اسکار را دارد.

البته بونگ جون هو می‌گوید با معرفی این ۲۰ فیلمساز قصد ندارد در مورد آینده سینما صحبت کند و می‌خواهد به فیلم‌هایی که این ۲۰ کارگردان تا کنون ساخته اند، اشاره کند.

در لیست بونگ جون هو کارگردان‌های معاصری در ژانر وحشت مثل جردن پیل، جنیفر کنت، رابرت اگرز و آری آستر، کارگردان‌های مستندی مثل کریستن جانسون و فیلم اولی‌هایی مثل آلما هارل و متی دیوپ حضور دارند. فیلمساز‌های زن ۴۵ درصد از لیست بونگ جون هو را تشکیل می‌دهند.

در ادامه لیست انتخابی بونگ جون هو را می‌بینید:

۱. علی عباسی

۲. آری آستر

۳. بی گان

۴. جایرو باستمانته

۵. متی دیوپ

۶. رابرت اگرز

۷. رز گلس

۸. هاماگوچی ریوسوک

۹. آلما هارل

۱۰. کریستن جانسون

۱۱. جنیفر کنت

۱۲. اولیور لیکس

۱۳. فرانسیس لی

۱۴. پیترو مارسلو

۱۵. دیوید رابرت میشل

۱۶. جوردن پیل

۱۷. جنیفر ریدر

۱۸. آلیس روهرواچر

۱۹. یون گائون

۲۰. کلویی جاو


شما ممکن است روز بد، هفته بد و یا حتی سال ناخوشایندی را سپری کرده باشید (مانند همه ما ایرانیان) و در این مواقع اصلا حس و حال دیدن بهترین» فیلم هارا نداشته باشید. می‌دانید در واقع هیچ اشکالی ندارد اگر بخواهید فیلمCitizen Kane یا به زبان شیرین پارسی خودمان همان همشهری کین را زمانی که حالتان گرفته است تماشا کنید اما راستش را بگویم احتمالا از دیدن آن لذت نخواهید برد.

 

بعضی اوقات نه‌تنها میخواهید فیلمی ببینید که حالتان را بهتر کند و روحیه‌تان را بالا ببرد بلکه گاهی واقعا اعصاب و روان شما نیاز دارد که چنین فیلم‌هایی را تماشا کنید. با توجه به این نکته، ما لیستی از 25 فیلم برتر سینمایی که حالتان را بهتر می‌کنند، جمع آوری کرده‌ایم. این فیلم ها صرفا دارای فیلمنامه همیشه خوش و خرم نیستند بلکه حاوی پیام های مفیدی‌اند که انسان را به تفکر وا می‌دارند، روحیه را بالا می‌برند و زمانی که سکانس پایانی نمایش داده می‌شود، لبخند را به لبان مخاطب می‌نشانند.در ادامه به معرفی آنها می‌پردازیم:

25. Aladdin علاءالدین

صداپیشگان: اسکات وینگر، لیندا لارکین، رابین ویلیامز، جاناتان فریمن، فرانک ولکر، گیلبرت گوتفرید و …

فیلم‌های کمپانی دیزنی گزینه خوبی برای دگرگونی حالتان هستند. انیمیشن کلاسیک علاءالدین ساخته شده در سال 1992 که داستانی از شن و ماسه های گرم بیابان، جادوگری و البته علاف و دوره‌گردی که به محبوبیت می‌رسد را روایت می‌کند، بدون شک یکی از بهترین های این استودیو فیلمسازی است و تمام ویژگی های نام آشنا و عناصر اختصاصی این کمپانی را شامل می‌شود: قهرمان داستان پسری دوست داشتنی و بی سروپایی از قشر ضعیف جامعه است که عاشق پرنسسی زیبا می‌شود و علی‌رغم تمام مشکلاتی که علیه او اتفاق می‌افتند، قلب پرنسس را به دست می‌آورد و سرانجام با وی ازدواج می‌کند. شخصیت‌هایی که علاءالدین در فیلم با آنها سر و کله می‌زند از قالیچه پرنده گرفته تا میمون ، غول چراغ جادو بامزه، ببرها، طوطی سخنگو و نگهبانان شمشیرزن قصر هستند که همگی در کنار هم ماجراجویی هیجان‌انگیز و فراموش ‌نشدنی را که با جادو و موسیقی متن دلنشین خلق‌ کرده‌اند. پس این لطف را در حق خودتان انجام بدهید و دوباره از غار شگفتی‌ها دیدن کنید و سوار بر قالیچه پرنده به دنیای جدید علاءالدین و جزمین سفر کنید!

۲۴. The Princess Bride عروس شاهزاده

بازیگران: کری الویس، رابین رایت، مندی پتینکین، کریس ساراندون و کریستوفر گست

هسته اصلی داستان این فیلم راجع به پدربزرگی قصه‌گو است که داستانی که شمای بیننده قرار‌ است تماشا کنید را برای بهتر کردن حال نوه خود برای او تعریف می‌کند. من تا به حال رمان اصلی ویلیام گلدمن را نخوانده‌ام اما برای نشان دادن این فیلم به کودکی که حال چندان خوشایندی ندارد و حتی بزرگسالان، تردید نخواهم کرد. این فیلم به معنا واقعی روایتی از شمشیربازی، مبارزه، شکنجه، انتقام، هیولاها، تعقیب و گریز، فرار کردن ها، عشق حقیقی و معجزه است و حتی در تاریک ترین لحظات هنوز هم خنده‌دار و گرم است و نگرانی های روزمره را بازگو می‌کند و اگر شنیدن جمله سلام، نام من اینیگو مونتویا است” لبخند را به چهره‌تان نمی‌آورد پس هیچ چیز دیگری هم نمی‌تواند شما را خوشحال کند.

23. An American Tail سفر پرماجرا فایول

صداپیشگان: فیلیپ گلاسر، امی گرین

اگر تصور می‌کنید این انیمیشن صرفا به این دلایل که با ماجرای حمله سوارکاران به شهر و به آتش کشیدن خانه ها، مشکلات ایجاد شده هنگام عبور از اقیانوس و جدایی از خانواده آغاز می‌شود پس نمی‌تواند حس خوبی به مخاطب القا کند، سخت در اشتباه هستید. دراولین نسخه این انیمیشن کلاسیک که خیلی هم مورد استقبال عموم قرار نگرفته است، این حوادث ناگوار در آخر به نتایج سودمندی تبدیل می‌شوند.

شخصیت بی سروپا این انیمیشن، موش کوچک روسی یهودی به نام فایول موسکویتز است. او در شهری که گمشده بود، به جای ناامیدی و تسلیم شدن در برابر کسانی که میخواهند او را اذیت کنند، دوستان زیادی از تمامی طبقات اجتماعی، با نژاد های مختلف و داستان زندگی متفاوت در طی سفر پرماجرای خود، پیدا می‌کند. شخصیت کوچک داستان ما، به دنبال تلاش های بی وقفه خود برای دیدن دوباره خانواده‌اش، در سطحی وسیع، تغییر بزرگ و پرمفهومی در اجتماع موش ها در دنیای جدید ایجاد می‌کند. این داستان پس از گذشت 30 سال همچنان تاثیرگذار است.

۲۲. Clueless بی‌سرنخ

بازیگران: آلیشیا سیلورستون، استیسی دش، پل راد

بیایید با این واقعیت روبه‌رو شویم که فیلم بی سرنخ”، در واقع یک اثر جف گلدبلومی در فیلم‌های دهه 90 است. دوست‌داشتنی و درعین سادگی بسیار جذاب. بی سرنخ یک فیلم کمدی شاد و به لطف نویسنده و کارگردان آن ایمی هکرلینگ، دارای فیلمنامه‌ای قوی و درون‌مایه‌ای دوست‌داشتنی است که نمی‌توان عاشقش نشد.

این فیلم با نقش‌آفرینی بسیارخوب آلیشیا سیلورستون در نقش شر که شخصیتی معصوم و خوش‌بینانه دارد به همراه استیسی دش، بریتنی مورفی و پل راد با چهره بچه‌گانه‌اش بسیاردیدنی شده ‌است. بی سرنخ یک فیلم کمدی کلاسیک دبیرستانی با تناسبات خلاقانه است و درعین سادگی، داستان را خیلی خوب در بورلی هی روایت می‌کند. هکرلینگ همواره با بهرهگیری از خرد و زیبایی ذاتی‌اش فیلم می‌سازد و این نکات در آثار مشابه او به وضوح قابل رویت است. پس بنشین و بدون توجه به عشق سابق شر، از تماشای فیلم لذت ببر!

21. School of Rock مدرسه راک

بازیگران: جک بلک، جون کیوسک، مایک وایت و سارا سیلورمن

در میان آثار ارزشمند ریچارد لینکلیتر از جمله Boyhood یا همان دوران بچگی، فیلم مدرسه راک”، فیلمی پر از احساسات خوب و مثبت است که معمولا نادیده گرفته می‌شود. بازیگر اصلی آن، جک بلک، با شگردهای خاص بازیگری خود نقش دووی، مردی با رفتار بچه‌گانه، را که عاشق موسیقی است و میخواهد به همراه دوست صمیمی‌اش یک کلاس آموزش موسیقی برگزار کند تا کمی پول به جیب بزند را بازی می‌کند. دووی در اقدامی خودخواهانه تصمیم می‌گیرد از روی کینه و برای ضایع کردن اعضا گروه موسیقی سابقش، گروه موسیقی جدیدی از دانشآموزان را ترتیب دهد که در ادامه، این گروه موسیقی نوپا در رقابت محلی با سایر گروه ها، سالن کنسرت را می‌ترکاند. کمدی های خانوادگی کمی هستند که همانند فیلم مدرسه راک”، جذاب با فیلمنامه‌ای قوی و از لحاظ موسیقیایی فوق‌العاده باشند. مدرسه راک به دلیل وجود موسیقی های اورجینال و بسیار شنیدنی خود، یکی از بهترین فیلم های موزیکال غیررسمی زمان خودش است و همچنین مسکنی سینمایی برای درمان ناراحتی های شما.

20. Singin’ in the Rain آواز در باران

بازیگران: جین کلی، دبی رینولدز، دانالد اوکانر،جین هیگن و میلارد میچل

عصر طلایی هالیوود، گنجینه‌ای از فیلم هایی با حس و حال خوب است. بدون بهره‌گیری از جلوه‌های ویژه، فیلم‌های کلاسیک کاملا به داستان و شخصیت‌ها وابسته بودند و ماحصل آن، تجربه دیداری شگفت‌انگیزی بود که باعث انس بیشتر مخاطب با فیلم می‌شدند. فیلم آواز در باران” مثالی مناسب برای این موضوع است و به عنوان یکی از بهترین فیلم هایی موزیکالی که تاکنون ساخته شده، تماشای آن می‌تواند حال مخاطبان، به ویژه دوستداران فیلم و سینما را بهتر کند. داستان این فیلم در هالیوود در زمانی که سینما ناطق، تازه پا به عرصه گذاشته بود و صنعت سینما در حال تغییر بود، می‌گذرد.

جین کلی نقش ستاره سینمای صامت، لاک وود، را بازی می‌کند که با آغاز دوره فیلم ها ناطق صدای جیغ مانند و گوشخراش جین هیگن در نقش لینا لامونت دردسر ساز می شود و مشکلات شخصی و حرفه ای برای آنها ایجاد می کند. درهمین حین، لاک وود با زن جوانی به نام کتی سلدن با بازی دبی رینولدز آشنا می‌شود که سیاهی‌لشکر فیلم‌های صامت است و رابطه عاشقانه‌ای میان آن‌ها شکل می‌گیرد و نهایتاً آن‌ها تصمیم می‌گیرند که از صدای کتی استفاده کنند و فیلم قبلی را دوباره صداگذاری کنند.

اجرا و نقش آفرینی بی‌نظیر بازیگران، طراحی صحنه شگفت‌آور و قطعات موسیقی عالی از بهترین ویژگی ها و عناصری هستند که تا به حال در فیلم های سینمایی وجود داشته‌اند.

19. The Last Days of Disco آخرین روزهای

بازیگران: کیت بکینسیل، کلویی سویگنی

این فیلم حول گروهی از جوانان نیویورکی روایت می‌شود و ویت استیلمن به طرز زیبایی عصر طلایی را با رنگ‌های جذاب و بازی خوب هنرپیشگان با شخصیت هایی نفرت‌انگیز به تصویر کشیده‌است. کیت بکینسیل، بازیگر اصلی فیلم، شخصیتی خودشیفته دارد و در طول فیلم بدون اینکه ذره‌ای آرایشش خراب شود، بالا و پایین می‌پرد. این فیلم از استیلمن، خنده‌دار، پر از آهنگ ها رقص‌دار دهه 70 و سکانس پایانی زیبایی است که قلب هر بیننده‌ای حتی بی تفاوت ترین آنها را مجذوب خود می‌کند و برآن اثر می‌گذارد. درواقع می‌توان گفت فیلم آخرین روزهای ” گوهری کم نظیر برای بالابردن روحیه و افزایش حال خوب است که کمتر به آن توجه شده!

18. Rushmore راشمور

بازیگران: جیسن شوارتزمن، بیل موری، الیویا ویلیامز

با وجود قرارگرفتن در عصر رنسانس سینمایی، وس اندرسون با تکنیک هایی مدرن، آثاری نظیر Moonrise Kingdom قلمرو طلوع ماه” و Grand Budapest Hotel هتل بزرگ بوداپست” را با بینشی مثبت در سال های اولیه حرفه کاری‌اش خلق کرده است و جدا از Bottle Rocket موشک شیشه‌ای”، به سادگی می‌توان گفت فیلم راشمور” بهترین ساخته وی در میان تلاش های ابتدایی اوست.

این فیلم در مورد یک دانش‌آموز عجیب و غریب دبیرستانی به نام مکس فیشر با بازی جیسن شوارتزمن است که نمراتش در حد انتظار نیست و عشق و علاقه‌ی وافری نسبت به رزماری کراس، معلم اروپایی خود که تقریباً سنش دو برابر اوست، با بازی الیویا ویلیامز پیدا می‌کند و جدا از این ها با یک مرد تاجر ثروتمند محلی با بازی بیل موری دوست می‌شود و به طور کلی داستان بلوغ خنده‌داری را روایت می‌کنند.

داستان از جایی پیچیده می‌شود که یک مثلث عشقی بوجود می‌آید و راشمور هم از کنار آمدن با ابعاد تاریک تجربه های انسانی ابایی ندارد و با تمام این ها، سکانس پایانی این فیلم یکی از زیباترین سکانس های چند دهه اخیر دنیای سینما است و باید گفت گاهی اوقات ریختن چند قطره اشک از روی خوشحالی بهتر و اثر بخش تر از خندیدن است.

17. Sing Street خیابان آواز

بازیگران: لوسی بوینتن، ماریا دویل کندی، آیدان گیلن

دردر سال ۲۰۱۶ دردنیای سینما یکی از بهترین فیلم‌ها با حس و حال خوب به مردم اعطا شد: فیلم خیابان آواز” فیلم موزیکال تداعی کننده دهه 80، سه‌گانه جان کارنی را بعد از فیلم هایOnce یک‌بار” و Begin Again دوباره شروع کن” را درباره نجات از طریق موسیقی را کامل می‌کند و با آن به قلمروی آشنا خود بازمی‌گردد. این داستان حول پسر ایرلندی روایت می‌شود که برای اینکه دختر مورد علاقه‌اش را تحت تاثیر قرار دهد، شروع به ایجاد یک گروه موسیقی می‌کند.

در هنگام ساختن موسیقی های اورجینال خود به کاورکردن و اقتباس از آهنگ های مرسوم و محبوب آن دوره که به آهنگ های گروه duran duran وگروه the cure تشابه دارند، می‌پردازند. به طور کلی، چارچوب داستان درمورد عشق جوانی و شناخت خود واقعی با درنظرگرفتن واقعیت های زندگی است. به تعبیری دیگر داستانی را روایت می‌کند که با کمال خوش‌بینی، واقعیت را نادیده نمی‌گیرد و درباره‌ خوشحال ‌بودن در اوج غمگین‌ بودن سخن می‌گوید که ممکن است ترکیب سختی به نظر بیاید اما به طور یقین نکتهای قابل ملاحظه در این مقطع زمانی و عصر حاضر است. موسیقی های به کار رفته در فیلم و تمام اجرا ها فوق‌العاده هستند و پایان فیلم آنقدر زیبا و قدرتمند است که لبخند را به لبان بیننده می‌آورد.

16. Zootopia زوتوپیا

صداپیشگان: جنیفر گودوین، جیسن بیتمن

کسی فکرش را هم نمی‌کرد که یک فیلم انیمیشنی از کمپانی دیزنی یکی از بهترین فیلم های اجتماعی سال 2016 شود. زوتوپیا” به طرز شگفت‌انگیزی تاریخچه تبعیض نژادی و تعصبات بی جا را شرح می‌دهد. فیلم داستان خرگوش جوانی به نام جودی هاپز را روایت می‌کند که هیچ آرزویی جز پلیس شدن در دنیایی که پر از حیوانات مختلف است، ندارد و با وجود اینکه شکارچیان کنار طعمه ها زندگی و فعالیت می‌کنند هنوز هم تعصبات گذشته تا حدی پابرجا است.

زوتوپیا” نشان می‌هد گاهی اوقات مشکلات اصلی و اشتباهات، تقصیر افرادی است که خود را کاملا معصوم و عاری از هر خطایی می-دانند. جدا از زیبایی، بامزه و بسیار سرگرم کننده بودن، این فیلم حاوی پیام های متعدد و قابل تاملی برای دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم است.

15. Shakespeare in Love شکسپیر عاشق

بازیگران: گوئینت پالترو، جوزف فینز، جفری راش، بن افلک

درحالی که فیلم شکسپیر عاشق” به این موضوع بدنام است که همه را در بردن جایزه اسکار بهترین فیلم در رقابت با Private Ryan Saving”نجات سرباز رایان” شگفت زده کرده بود اما باید گفت این فیلم همچنان ویژگی ها و حس و حال خوبی دارد که به واسطه آنها واقعا می‌توان فیلم را دوست داشت. این فیلم چارچوب، داستان و عوامل دلپذیر و فوق‌العاده‌ای دارد و برداشتی کمدی‌ رمانتیک از ماجرای خلق مشهورترین نمایش‌نامه ویلیام شکسپیر را با درون‌مایه‌ای گرم و دل‌نشین که داستان عاشقانه بین شکسپیر و دختر یک تاجر ثروتمند را با نقش‌آفرینی جذاب و کاریزماتیک و در عین حال خنده‌دار بن افلک را نشان می‌دهد، روایت می‌کند.

14. Harry Potter and the Sorcerer’s Stone هری پاتر و سنگ جادو

بازیگران: دنیل ردکلیف، اما واتسون، رابرت گرینت، آلن ریکمن

شاید فیلم هری پاتر و سنگ جادو” بهترین فیلم از سری هری پاتر نباشد اما به نوبه خود و از جهات زیادی، اثربخش و امیدوارکننده‌ترین آنها است. اولین قسمت از این فرنچایز، بینندگان را با دنیای جادوگری به عنوان راه فراری از مشغله های روزمره آشنا می‌کند و ماجراجویی هری پاتر از یک بچه یتیم توسری خور بودن گرفته تا تبدیل شدن به جادوگری با قدرت ها ابرانسانی چیزی است که مخاطب می‌تواند کاملا با آن ارتباط برقرار کند. مجموعه هری پاتر بیان کننده غلبه عشق بر نفرت، پیروزی خوبی در مقابل بدی و قدرت دوستی است. داستانی امیدوارکننده، لذت‌بخشی که هرچه پیشروی می‌کند تاریک ‌تر می‌شود اما سنگ جادو” معرفی روشن و خوشایندی برای شروع داستان هری پاتر است.

13. Ocean’s Eleven یازده یار اوشن

بازیگران: جورج کلونی، برد پیت، جولیا رابرتز، مت دیمن

اگر به دنبال فیلمی می‌گردید که حواستان را به طور کامل از تمام چیزهای دیگر پرت کند، فیلم یازده یار اوشن” بهترین گزینه برای شماست. این فیلم پرستاره اثر استیون سودربرگ، اولین قسمت از سه‌گانه‌ سرگرم‌کننده اوشن” است که داستان سرقتی جذاب و گیرا را روایت می‌کند و بدون اینکه حوصله مخاطب را سر ببرد او را تا سکانس پایانی سرجایش میخکوب می‌کند. حتی زمانی که پایان داستان را فهمیده‌اید، این فیلم به لطف کمدی های دقیق و به موقع و همچنین بازیگران حرفه‌ای خود، باز برای بیننده جذاب خواهد بود. لاس وگاسی که سودربرگ در این فیلم به تصویر می‌کشد نیز بی‌نظیر است.

12. Love Actually درواقع عشق

بازیگران: هیو گرانت، ا نایتلی، لیام نیسون، اما تامپسون، آلن ریکمن

وقتی درمورد تماشا فیلمهایی برای بهتر کردن حالمان صحبت می‌کنیم، دیدن فیلم های پراحساس اصلا اشکالی ندارد. در واقع عشق” فیلمی بسیار احساسات‌برانگیز است که همین نکته باعث جذابیت آن شده و نمی‌توان آن را در این لیست نیاورد. این فیلم کمدی‌ رمانتیک با تم کریسمسی و ترکیب گیرا خود این اطمینان را به شما می‌دهد که در انتهای فیلم از درون حالتان را خوب کند. –

11. Matilda ماتیلدا

بازیگران: مارا ویلسون، امبت دیویتس، رئا پرلمان، دنی دویتو

هیچ انکاری درمورد پیام مثبت فیلم ماتیلدا” وجود ندارد. این فیلم اثر دنی دویتو درواقع اقتباسی از داستان کلاسیک کودکانه نوشته نویسنده نروژی رولد دال است که به تجلیل مهربانی وخلاقیت می‌پردازد. شخصیت‌های مثبت این فیلم اسامی بامزه‌ای مثل خانم هانی و یا لوندر دارند و این درحالی است که شخصیت ها بد داستان اسم های عجیب و نامتوازنی مثل ورم‌وود و ترانچ‌بول دارند. سادگی ماتیلدا” و صریح بودن آن بیش از هرچیز دیگری حس و حال خوب را به بیننده منتقل می‌کند و در طول روایت داستان فوق‌العاده خود با خلوص کامل به بزرگداشت انسانیت می‌پردازد و مخاطبان را به کشف ویژگی های جادویی درونی خودشان دعوت می‌کند و به همه نشان می‌دهد که قدرت مهربانی همیشه بر بدی پیروز می‌شود.

10. Frozen یخ زده

صداپیشگان: کریستن بل، آیدینا منزل، جاناتان گروف، جاش گد

این فیلم شاید مدرن‌ترین و در عین حال کلاسیک‌ترین انیمیشن دیزنی باشد اما علاوه بر آن یکی از پیشروترین کارهای این استودیو نیز محسوب می‌شود. قطعا در یکسری لحظات، این فیلم به حال و هوای قابل پیشبینی پرنسسی خود سوق پیدا می‌کند اما با هر قدمی که به سمت عقب برمی‌دارد، فروزن دو قدم به سمت جلو پیشروی می‌کند.

داستان حول 2 خواهر از خانواده سلطنتی روایت می‌شود که به دلیل اتفاقاتی که به قدرت جادویی خواهر بزرگتر مرتبط است، رابطه‌شان از زمان کودکی خدشه‌دار می‌شود و هرچه بزرگتر می‌شوند از هم دورتر می‌شوند. این قدرت جادویی و ناتوانی السا در کنترل آن باعث می‌شود تمام شهر تا ابد یخ بزند.

درحالی که عشق حقیقی نقش مهمی در از بین بردن طلسم در این فیلم مدرن ایفا می‌کند اما دلیل از بین رفتن آن چیزی دور از انتظار است. اگر داستان بی‌نظیر فروزن حال شما را بهتر نمی‌کند، این اطمینان را می‌دهم که موسیقی زیبای آن، این کار را انجام خواهد داد!

9. The Wizard of Oz جادوگر شهر از

بازیگران: جودی گارلند، فرانک مورگان، ری بولگر، برت لار، جک هالی

قدرت ماندگار فیلم جادوگر شهر از” یک معجزه است، نه فقط به خاطر اتفاقات ناگواری که یکی پس از دیگری سر تولید آن می‌افتاد بلکه به دلیل اینکه این فیلم تخیلی-موزیکالی ساخته شده در سال 1939 بعد از گذشت 8 دهه هنوز هم جادویی و شگفت انگیز است. ویژگی های منحصر به فرد این فیلم باعث شده تا بیننده کاملا خود را در دنیا جادوگری شهر از ببیند و در آن غرق شود. علاوه بر آن موسیقی‌های این فیلم تا به امروز به همان اندازه جذاب و گیرا باقی مانده‌اند!

8. Elf الف

بازیگران: ویل فرل، جیمز کان، اد اسنر، زویی دشانل، مری استینبورگن

مثل شخصیت بادی الف باشید. هیچ چیزی نمی‌تواند بادی الف را ناراحت کند. بدون شک شخصیت الف یکی از خنده‌دار ترین شخصیت هایی است که ویل فرل تاکنون خلق کرده است. الف تجسم و مظهری از کریسمس است که ویژگی هایی نظیر سخاوت، شادی فراوان، حسن نیت نسبت به مردم و البته قند در یک لباس سبز و زرد رنگ بزرگی پوشیده شده‌اند. هیچ چیزی کوچکی حتی الف واقعی نبودن بادی نمی‌تواند او را از رویای کمک کردن به بابا نوئل بازدارد. جان فاورو استاد ساخت فیلم هایی است که مردم را راضی و خشنود نگه می‌دارند و فیلم الف” بی شک یکی از سرگرم کننده‌ترین و شادترین اثر اوست. پیام اصلی این فیلم این است که فرقی نمی‌کند چه کسی هستی و از کجا آمده‌اید، چیزی که به آن باور دارید و کاری که انجام می‌دهید تعیین کننده شخصیت واقعی شماست.

7. The Birdcage قفس پرنده

بازیگران: رابین ویلیامز، جین هکمن، ناتان لی، دایان ویست

اگر در حال حاضر دنیا فقط به یک پیام نیاز داشته باشد آن این است که برای احترام گذاشتن به سبک های متفاوت زندگی کافیست به انسانیت شخصی که به آن شکل زندگی می‌کند احترام بگذاریم. جدا از تمام ت ها و منش‌های رفتاری متفاوت، ما انسان هستیم. این چیزی است که قفس پرنده” به آن پرداخته است. این فیلم کمدی درخشان داستان زوجی در فلوریدا را بیان می‌کند که با اکراه راضی می‌شوند وانمود کنند خانواده معمولی هستند تا پسرشان بتواند با دختر مورد علاقه‌اش ازدواج کند. آرماند سرپرستی یک کلاب شبانه را به عهده دارد که آلبرت در آن برنامه اجرا می‌کند و آنها به صورت اتفاقی با پدرزن آینده پسرشان که یک سناتور محافظه‌کار و بنیان‌گذار کمیته نظم اخلاقی است، روبه‌رو می‌شوند که نتیجه آن یک هرج و مرج کمدی با طراحی استادانه، هویت هایی که به اشتباه گرفته می‌شوند و تئاتری پر جنب و جوش است. بازی فوق‌العاده و خنده‌دار رابین ویلیامز و بقیه هنرپیشگان شما را از خنده روده بر می‌کند.

6. Bring it on بیارش وسط

بازیگران:کریستن دانست، الیزا دوشکو، جسی بردفورد

اگر این فیلم تنها شامل کابوس تشویق‌چیان (چیرلیدرها) مثل خون‌ریزی بینی و یا آبرو ریزی جلو تمام مدرسه می‌شد، قطعا به جایی نمی‌رسید ولی نباید جنب و جوش و شوق این فیلم را دست کم بگیرید. این فیلم همچنین کسانی را که دیگران را به خاطر جنسیتشان مسخره می‌کنند را زیر سوال می‌برد.

تورانس با بازی کریستن دانست مقام کاپیتان تشویق‌چیان را به دست می‌آورد و از فهمیدن این موضوع که قهرمان قبلی تیم تشویق‌چیان از یک تیم دیگر که می‌دانست به دلیل مشکلات مالی نمی‌توانند به مسابقات ملی راه پیدا کنند، حرکاتشان را سال ها یده است بسیار شوکه می‌شود و همانطور که سیاه‌پوستان هم به اندازه سفیدپوستان از این حق برخوردارند، تصمیم می‌گیرد رقصی را تمرین و اجرا کنند که بتوانند به آن افتخار کنند و همچنین با تیم ایست کامپتن کلاورز رقابت کنند.

5. Dick دیک

بازیگران: کریستین دانست، میشل ویلیامز، بروس مک‌کولوچ، دن هدایا

رسوایی‌های ی به طور معمول توسط افرادی سودجو به صورت دراماتیک لو می‌روند. فیلمساز اندرو فلمینگ ( کارگردان The Craft حیله گر”) سناریویی پیرامون واقعه واترگیت به ما ارائه می‌دهد. چه می‌شد اگر وودوارد با بازی ویل فرل و برنستین با بازی بروس مک‌کولوچ به جای آن که به رموز یک ت‌مدار ناامید پی ببرند، درگیر دو دخترجوان وطن‌پرست (کریستن دانست و میشل ویلیامز) می‌شدند؟ در زمانی که بازی ت در تمام جهان مخالف چیزی است که در زندگیمان میبینیم، فیلم دیک” می‌تواند اوضاع را بهبود بخشد. در این فیلم ما شاهد به پایین کشیدن خنده‌دار قهرمانان رسانه‌ای هستیم و اینکه چگونه مقامات منتخب تصور می‌کنند می‌توانند به راحتی ما را از واقعیت منحرف کنند.

همه ما میدانیم که فیلم دیک” فارغ از نحوه ارائه، پایان خوبی دارد که باعث می‌شود خنده‌دار و سرگرم کننده‌تر شود و در نتیجه می‌توان به راحتی از آن لذت برد. این فیلم به ما نمی‌خندد بلکه با ما می‌خندد و مسکنی است که همه ما در هنگام غصه خوردن به آن نیاز داریم.

4. Design for Living طراحی زندگی

بازیگران: میریم هاپکینز، گری کوپر، فردریک مارس، ادوارد هورتون

فیلم طراحی زندگی” داستان سه آمریکایی را که در شهر زیبا پاریس زندگی می‌کنند را روایت می‌کند. شخصیت آزادی‌گرانه گیلدا با بازی میریم هاپکینز نمی‌تواند بین دو مردی که عاشقش هستند یکی را انتخاب کند. یکی از آن‌ها تام با بازی فردریک مارس یک نمایش‌نویس و دیگری جرج با بازی گری کوپر یک نقاش است و سپس آن سه تصمیم می‌گیرند با هم زندگی کنند و چون این موضوع باعث حسادت و عصبانیت مردها می‌شود، گیلدا تصمیم می‌گیرد رابطه خود را با آن‌ها قطع کند و با مردی از طبقه اجتماعی بالا با بازی ادوارد هورتون قرار بگذارد.

این فیلم بسیار خنده‌دار و پر از دیالوگ های جالب است و آرزوهای هاپکینز از ایده‌های آزادی‌گرانه‌ش نشات می‌گیرند. کسانی که تصور می‌کنند با وجود ترامپ به عنوان صاحب قدرت نمی‌توانند آن طور که می‌خواهند آزاد زندگی کنند، باید این فیلم را ببینند و بدانند که هرچیزی ممکن است. هالیوود در نهایت کد تولید را پاره کرد تا هنرمندانی مثل لوبیچ و تمام مردمان مثل او شور و اشتیاق زندگی را رو به جلو سوق دهند.

3. Amelie سرنوشت شگفت‌انگیز آمیلی پولن

بازیگران: آدری توتو، متیو کاسوویتس

جادوی آمیلی” این پیام را به ما می‌دهد که شخصیت ما نه با چیزهایی که میخریم و نه با چیزهایی که مصرف می‌کنیم بلکه با کارهایی که انجام می‌دهیم تعیین می‌شود. ویژگی های اخلاقی ما انسانیت ما را می‌سازند و فیلم ژان پیر ژونه چیزی فراتر از یک داستان عاشقانه ساده است. در این فیلم آمیلی پولن قصد دارد تا به افراد دل‌شکسته کمک کند و در این حین خوشحالی خودش را نادیده می‌گیرد. از لنز ژونه، ما تصویر فوق‌العاده‌ای از پاریس و شخصیت های منحصر به فرد آن می‌بینیم و حتی اگر از داستان جادویی آملی و زیبایی ها دیداری آن لذت نبردید، به احتمال زیاد تحت تاثیر قطعه موسیقی فراموش‌نشدنی یان تیرسن قرار خواهید گرفت.

2. Cloud with a Chance of Meatballs ابری با احتمال بارش کوفته قلقلی

صداپیشه گان: بیل هدر، آنا فریس، جیمز کن

حتی اگر مونتاژ آهنگ آفتاب و آب‌نبات” در این فیلم وجود نداشت، انیمیشن ” ابری با احتمال بارش کوفته قلقلی” هنوز هم لبخند بزرگی به چهره شما می‌نشاند. این فیلم تمام هرج و مرج کارها فیل لرد و کریستوفر میلر را دارد اما در عین حال فضای دل‌انگیزی در کنار بارش غذا از آسمان برای مخاطبان ایجاد می‌کند. این فیلم رابطه زیبا پدر و پسری و یک داستان زیبا عاشقانه را نشان می‌دهد و علاوه بر این‌ها یک میمون سخنگو قلب یک خرس پاستیلی را بیرون می‌کشد. یک فیلم پر از خوراکی‌های خوشمزه، دیگر چه می‌خواهید؟

1. Set it Up تنظیمش کن

بازیگران: زویی دویچ، گلن پاول، لوسی لیو

اگر به دنبال یک فیلم جذاب کمدی-رمانتیک می‌گردید و در عین حال نمی‌خواهید فیلم‌های دهه‌های گذشته را برای هزارمین بار نگاه کنید، به شما پیشنهاد می‌دهم یک شانسی به فیلم زیبای Set it Up تنظیمش کن” از کلیر اسکنلن بدهید. داستان درمورد دو دستیار پر کار با بازی زویی دویچ و گلن پاول است که نقشه ای طراحی می‌کنند تا رئیسانشان را به یکدیگر نزدیک کرده و از فضای بدست آمده به نفع خودشان استفاده کنند اما خودشان کم کم عاشق همدیگر می‌شوند. کمدی-رمانتیک بودن این فیلم کاملا مشخص و واضح است اما اجرا و ترکیب آن و همچنین هنرپیشگی خارق‌العاده دوچ و پاول به قدری حرفه‌ای و خوب است که از تماشای آن لذت خواهید برد.


تازه‌ترین اطلاعات فیلم جدید اصغر فرهادی منتشر شد

روابط عمومی فیلم سینمایی قهرمان به کارگردانی اصغر فرهادی در باب حاشیه‌های مطرح شده برای این فیلم، توضیحاتی داده است.

مدتی پیش بود که اعلام شد اصغر فرهادی قصد ساخت فیلم تازه‌ای با نام قهرمان» را دارد.

در همان زمان نیز اعلام شد این فیلم سینمایی در ایران جلوی دوربین خواهد رفت. همچنین اعلام شد که این فیلم ایرانی در شهر شیراز جلوی دوربین خواهد رفت.

تهیه فیلم سینمایی قهرمان» بر عهده الکساندر ماله‌گی و اصغر فرهادی خواهد بود. در همان زمان نیز شنیده شد که اصغر فرهادی در فیلم تازه خود با بازیگرانی تازه، یعنی هنرپیشه‌هایی که تاکنون با وی کار نکرده‌اند، همکاری خواهد کرد.

پس از انتشار اخبار ابتدایی در باب فیلم سینمایی قهرمان»، شایعه‌هایی درباره این فیلم سینمایی مطرح شد. شایعاتی درباره اینکه نوید محمدزاده قرار است در تازه‌ترین ساخته اصغر فرهادی جلوی دوربین برود.

 بنابر جدیدترین اخبار سینمای ایران؛ روابط عمومی فیلم سینمایی قهرمان» اخیرا اطلاعاتی در باب وضعیت تولید جدیدترین ساخته اصغر فرهادی منتشر کرده است.

بنابر اعلام ثمین مهاجرانی، پروسه پیش تولید فیلم سینمایی قهرمان» در سال ۱۳۹۹ آغاز خواهد شد. فهرست عوامل و بازیگران قهرمان» نیز در سال آینده انتخاب و معرفی خواهند شد.

مهاجرانی به این ترتیب اخبار مطرح شده در باب بازیگران فیلم قهرمان» را رد کرد.

اصغر فرهادی سابقه ساخت فیلم‌های شهر زیبا»، چهارشنبه سوری»، جدایی نادر از سیمین»، درباره الی»، فروشنده»، همه می‌دانند» و گذشته» را دارد. اصغر فرهادی با فیلم‌های جدایی نادر از سیمین» و فروشنده» برنده جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان شده است.


 

 پروژه‌های سینمایی و تلویزیونیفرمانده عملیات مدیریت بیماری کرونا در کلان شهرتهران طی مکاتبه ای با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و رییس سازمان صداو سیما با اشاره به شیوع بیماری کرونا خواستار توقف پروژه های سینمایی و تلویزیونی شد.

به گزارش ایسنا، دکتر علیرضا زالی فرمانده عملیات مدیریت بیماری کرونا در کلان شهرتهران با اشاره به این که عده ای از  تهیه کنندگان در شرایط کنونی کشور در حال استمرار ساخت و تهیه فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی با حضور انبوه عوامل سازنده هستند، خواستار توقف این پروژه ها شد.

وی با بیان این که بعضا  برخی از تولیدات سینمایی و تلویزیونی در محیط های نسبتا محدود و با تراکم و تردد جمعیت  تهیه می شود خاطرنشان کرد: درچنین شرایطی رعایت ملاحضات بهداشتی بسیار مشکل است و این امر می تواند ضمن داشتن عوارض و خطرات برای این عزیزان، باعث گسترش شدید زنجیره انتقال ویروس کرونا به دیگران نیز گردد.

به گزارش روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی، فرمانده عملیات مدیریت بیماری کرونا در کلان شهرتهران تاکید کرد: لازم است ضمن اتخاذ تدابیر و سازوکارهای جبرانی برای جلوگیری از ضررو زیان این قشر فرهیخته، در اسرع وقت اقدامات لازم برای توقف پروژه های مذکور تا اطلاع ثانوی به عمل آید.


خبر ابتلای بازیگر نقش اصلی مجموعه فیلم‌های سینمایی هری پاتر» به کرونا تکذیب شد.

 

به گزارش نیویورک پست، یک حساب توییتری قلابی مدعی شد که دنیل رادکلیف، بازیگر نقش هری پاتر به کرونا مبتلا شده است. اما هواداران رادکلیف سی ساله، به این وب سایت اطمینان دادند که این خبر درست نیست.

 

دنیل رادکلیف به حدی سالم است که این هفته در تولید یک پادکست از جیمز اوبراین شرکت کرده بود.

 

خبر این حساب توییتری که به نظر می‌رسد به BBC وابسته باشد، بسیار مورد توجه واقع شد، اما خیلی زود تایید شد صفحه جعلی است.

 

این خبر‌های جعلی در روز‌هایی که ویروس کرونا شیوع بیشتری پیدا کرده، بسیار مطرح می‌شود؛ تا دیروز در جهان بیش از ۱۱۸ هزار نفر به این ویروس مبتلا بودند.


به نقل از فیگارو، پیر لسکور رییس جشنواره فیلم کن درباره احتمال لغو این فستیوال با اطمینان به فیگارو گفت: می توانیم یک سال را بدون درآمد بگذرانیم. این گفته لسکور گمانه زنی ها برای لغو جشنواره را شدت بخشید.

پس از دستور دولت فرانسه در روز یکشنبه ۸ مارس مبنی بر ممنوعیت تجمع بیش از هزار نفر در این کشور بدلیل شیوع ویروس کرونا، گمانه زنی ها درباره لغو مهم ترین فستیوال سینمایی دنیا یعنی جشنواره کن بیش از پیش شدت گرفت.

حالا پس از آنکه بارها اعلام شد که این جشنواره به کار خود ادامه می دهد و هیچ چیز مانع برگزاری آن نمی شود، پیر لسکور رییس جشنواره فیلم کن در گفتگو با فیگارو گفته های دیگری را مطرح کرد.

لسکور دراین باره گفت: ما به طور منطقی به این امید داریم که اوج اپیدمی ویروس کرونا در اواخر ماه مارس به پایان برسد، خوشبین هستیم که در آوریل اوضاع کمی بهتر شود.

لسکور افزود: اما ما به این موضوع بی توجه نیستیم، اگر نشد جشنواره را لغو می کنیم.

لسکور تاکید می کند که جشنواره بین المللی فیلم کن از لغو شدن هراسی ندارد این جشنواره به دلیل صندوق ذخیره ای که ایجاد کرده می تواند یک سال بدون درآمد را بگذراند. او با این حال می گوید: ما همچنان برای برگزاری جشنواره خوش‌بین هستیم.

هفتاد و سومین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم کن طبق برنامه قرار است از ۱۲ تا ۲۳ ماه می برگزار شود.


 

فیلم‌های که آخرامان را با ویروس های کشنده توصیف می کنند

دنیای امروز شباهت زیادی با داستان‌های آخرامانی دارد. اگر نمی‌توانید اخبار و حواشی ویروس کرونا را تحمل کنید، شاید تماشای فیلم‌های سینمایی که داستانی مشابه دارند، گزینه‌ مناسبی باشد.

این روزها آتش ویروس کرونا دنیا را می‌سوزاند. ویروسی که نخستین بار در چین شیوع پیدا کرد و آهسته آهسته موفق شد بسیاری از کشورهای دنیا را درگیر خود کند. مسابقات ورزشی را به تعویق بیندازد و حتی تاریخ اکران فیلم‌های سینمایی را تغییر دهد. در چنین شرایطی، بسیاری از دولت‌ها از مردم خود می‌خواهند در خانه‌ها بمانند و از حضور در مجامع عمومی پرهیز کنند. اتفاقی که ظاهر بسیاری از شهرهای دنیا را آخرامانی کرده است.

حالا که فضای آخرامانی درون فیلم‌های سینمایی و کتاب‌های علمی تخیلی را درک می‌کنیم، شاید بهتر باشد با زاویه‌ جدیدی به تماشای فیلم‌هایی بشینیم که ویروس‌های کشنده را واکاوی می‌کنند. فراموش نکنید فیلم‌هایی که دنیاهای آخرامانی‌شان را با کمک ویروس‌های کشنده توصیف می‌کنند، نه تنها با بیشتر عناوین مشابه تفاوت بزرگی دارند بلکه تماشاگران بیشتری را به خود جذب می‌کنند.

شاید تصور کنید پس از تماشای چند فیلم آخرامانی، داستان بقیه‌ آن‌ها برایتان قابل پیش‌بینی است. اگر واقعا چنین باوری دارید، بهتر است به فیلم‌های این لیست نگاهی داشته باشید.

(شبانه می‌آید) It Comes at Night

نمره منتقدان: ۸۷ از ۱۰۰

یکی از فیلم‌های حس‌محور آخرامانی که عجله‌ای برای روایت داستانش ندارد. شبانه می‌آید» یکی از آن عناوین نادری است که نه تنها منتقدان را در برابر تماشاگران قرار می‌دهد بلکه تماشاگران را هم به دو گروه کاملا متفاوت تقسیم می‌کند. گروه نخست، آن‌هایی هستند که تقریبا هیچ ارتباطی با فیلم برقرار نکرده‌اند و انتقاد شدیدی به خسته‌کننده‌بودن آن دارند. اما گروه دوم از هواداران جدی فیلم هستند و آن را یکی از بهترین فیلم‌های ترسناکِ آخرامانی چند سال اخیر می‌دانند.

جذاب‌ترین فیلم‌هایی که درباره‌ ویروس‌های مرگ‌بار ساخته شده‌اند

دو خانواده در شرایطی آخرامانی زندگی می‌کنند. دنیا به پایان خود نزدیک شده و هیچ چیز ثبات لازم را ندارد. آن‌ها درون یک خانه پنهان شده‌اند تا از این روزگار وحشتناک در امان باشند اما مشکل اصلی درون خانه است. به نظر نمی‌رسد راه فراری وجود داشته باشد.

(عوارض جانبی) Side Effects

نمره منتقدان: ۸۳ از ۱۰۰

در عوارض جانبی» بیشتر از آن که با تاثیر ویروس‌ها بر روی انسان‌ها مواجه شویم، با این حقیقت روبرو هستیم که چگونه راه‌های درمانی که توسط انسان‌ها ساخته می‌شد، زندگی آن‌ها را دچار تغییرات جبران‌ناپذیر می‌کند. به عبارت دیگر، این فیلم تلاش می‌کند تا نشان دهد چگونه داروها به بیماری‌های خطرناک تبدیل می‌شوند. بنابراین با فیلمی پیچیده اما هیجان‌انگیز روبرو هستیم.

جذاب‌ترین فیلم‌هایی که درباره‌ ویروس‌های مرگ‌بار ساخته شده‌اند

زنی به نام امیلی تیلور به توصیه روانپزشکی که او را درمان می‌کند، مصرف داروهای ویژه‌ای را آغاز می‌کند. این داروها عوارض ناشناخته‌ای دارند. اما وقتی عوارض این داروها به سراغ امیلی می‌آیند، دچار تغییرات گسترده‌ای می‌شود. او متوجه می‌شود اختیارش را از دست داده است. این داروها مانند ویروس بدن او را به کنترل خودشان درآورده‌اند. اما اوضاع زمانی وخیم می‌شود که یک شبی امیلی در خواب، انسانی را به قتل می‌رساند.

(تهاجم) The Invasion

نمره منتقدان: ۴۵ از ۱۰۰

معمولا ویروس‌های ناشناخته‌ که به شکلی ناگهانی زندگی انسان را ویران می‌کنند، بیشتر بر روی شرایط فیزیکی و سلامت جسمانی انسان‌ها تاثیرگذار هستند. اما تهاجم» روایت دیگری از این ویروس‌های خطرناک دارد. این فیلم تلاش می‌کند تا نشان دهد شاید بشریت باید منتظر ویروس‌های روانی هم باشد. آلودگی‌هایی که سیستم شناختی و روانی انسان را تحت تاثیر قرار می‌دهند. روایتی که به باور منتقدان، می‌توانست بهتر باشد.

جذاب‌ترین فیلم‌هایی که درباره‌ ویروس‌های مرگ‌بار ساخته شده‌اند

فضاپیمایی بر روی زمین سقوط می‌کند و ویروس بسیار مرگ‌باری را در سراسر آمریکا پخش می‌کند. تاکر کافمن، رییس مرکز کنترل بیماری‌ها، از نخستین افرادی است که این ویروس بر آن‌ها تاثیر می‌گذارد. پس از او، همسرش هم دچار این بیماری می‌شود. آن‌ها احساس می‌کنند تاثیرات این بیماری به مشکلات روانی محدود می‌شود. پس از مراجعه به یک روانپزشک، این فرضیه رنگ و بوی واقعیت می‌گیرد. اما راه واقعی درمان این ویروس روانی چیست؟

(شیوع) Contagion

نمره منتقدان: ۸۶ از ۱۰۰

احتمالا از شباهت‌های باورنکردنی ویروس سارس و ویروس کرونا اطلاع دارید. فیلم شیوع» با الهام از حوادثی که پیرامون همه‌گیری ویروس سارس ایجاد شد، ساخته شده است. فیلمی که این روزها بخش‌های بسیاری از آن را در شبکه‌های اجتماعی هم می‌بینیم. باتوجه به این که فیلم براساس شواهد موجود از بیماری سارس ساخته شده، شباهت آن با روش‌های درمانی بیماری کرونا هم چندان عجیب نیست. اما نکته‌ی باعث جنجالی‌شدن فیلم است، انتقال ویروس از شرق آسیا به سایر نقاط جهان بود.

جذاب‌ترین فیلم‌هایی که درباره‌ ویروس‌های مرگ‌بار ساخته شده‌اند

زنی به نام بت ایموف پس از پایان سفری کاری‌اش از هنگ کنگ به شیکاگو بازمی‌گردد. او هنوز نمی‌داند که بیماری بسیار وحشتناکی را به سرزمینش منتقل کرده است. یک روز بعد، همسر جدید او متوجه می‌شود که بت اصلا شرایط مطلوبی ندارد. او تصمیم می‌گیرد بت را به بیمارستان منتقل کند. پس از آن که بت جان خودش را از دست می‌دهد، همسرش به خانه بازمی‌گردد و متوجه می‌شود پسر همسر تازه درگذشته‌اش هم مرده است. او پی می‌برد که ناقل ویروس بسیار مرگباری است.

(کوری) Blindness

نمره منتقدان: ۴۵ از ۱۰۰

بله کاملا درست حدس زدید. این فیلم براساس رمان مشهور ژوزه ساراماگو نوشته است. بنابراین رمان کوری منبع اصلی اقتباس این فیلم بوده و نامش را هم از آن قرض می‌گیرد. رمان ساراماگو از یک چهارراه آغاز می‌شود. جایی که راننده یک اتومبیل به شکلی کاملا ناگهانی نابینا می‌شود. او به چشم‌پزشک مراجعه می‌کند. اما پزشک هیچ نشانه‌ای از کوری در او نمی‌بیند. پس از چند ساعت، بیشتر بیماران چشم‌پزشک هم نابینا می‌شوند. نوبت به پزشک هم می‌رسد.

جذاب‌ترین فیلم‌هایی که درباره‌ ویروس‌های مرگ‌بار ساخته شده‌اند

فیلم کوری» برای تماشاگرانش جذاب و باورنکردنی بوده اما منتقدان چندان آن را دوست نداشته‌اند. داستان فیلم هم شرایط کاملا مشابهی با کتاب دارد. ابتدا راننده‌ای بینایی خود را از دست می‌دهد و پس از آن نوبت به چشم‌پزشک و بیماران او است که نابینا شوند. در ادامه، شرایط از کنترل خارج می‌شود. در کوری» می‌توانید تبدیل‌شدن نابینایی به یک ویروس را تماشا کنید.


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها